< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محسن فقیهی

99/09/18

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مکاسب محرمه/کذب / انشاء ملازم با اخبار و شایعه‌پراکنی

 

خلاصه جلسه گذشته: صحبت در بحث فقه درباره مصادیق کذب بود.

تذنیب دوم: انشاء ملازم با اخبار

انشائی که ملازم با اخبار است و اخبار آن مطابق با واقع نباشد، آیا کذب است؟ برخی گفته‌اند در انشائات، کذب راه ندارد؛ زیرا خبر نیست تا احتمال صدق و کذب در آن راه داشته باشد اما برخی تفصیل داده‌اند به اینکه گاهی انشاء ملازم با اخبار است که این اخبار می‌تواند صادق یا کاذب باشد و گاهی انشاء ملازم با اخبار نیست که در این صورت، صدق و کذبی در آن راه ندارد.

قول اول: جریان صدق و کذب

در گذشته بیان کردیم که حتی عمل یا اشاره انسان هم ممکن است کذب باشد. کسی که لباس پاره‌ای می‌پوشد، در گوشه‌ای می‌ایستد و دستش را دراز می‌کند ممکن است قولی هم نداشته باشد اما این قیافه بیان می‌کند که من محتاج هستم و اگر درواقع محتاج نباشد، عملش کذب است و عرفاً به او دروغگو گفته می‌شود. کسی که عمامه سیاه یا سبزی به سر می‌پیچد، معنایش این است که من سیدم و می‌توانم در سهم سادات تصرف کنم. اگر واقعاً سید نباشد، عملش کذب است.

ممکن است در معاملات هم همین بحث وجود داشته باشد و ظواهر را به‌گونه‌ای نشان می‌دهند که کالا دارای خصوصیتی است درحالی‌که آن خصوصیت را ندارد. ممکن است زنی را به‌گونه تجمیل کنند یا کلاه‌گیسی برایش بگذارند تا خواستگارش او را بپسندد. کلاه‌گیس زبانی ندارد اما دروغ است.

بنابراین به نظر ما اگر انشائی ملازم با اخبار باشد و تلازمش از لوازم بعید نباشد بلکه از لوازم قریب باشد، صدق و کذب در لوازم تحقق می‌یابد. لوازم سه گونه است: لوازم بالمعنی الاعم لوازم بالمعنی الاخص لوازم غیر بیّن. لوازم بالمعنی الاخص همان است که عرف با دیدن ملزوم، لازم در ذهنش محقق می‌شود؛ با گفتن «حاتم» جود به ذهن می‌آید. جود حاتم لازم عرفی او است. لوازم بالمعنی الاعم جایی است که با اندکی دقت و تأمّل لازم به ذهن می‌آید. گاهی لازم غیر بیّن است یعنی باید خیلی تحقیق شود تا لازم در ذهن محقق شود. اگر اخباری ملازم بالمعنی الاخص داشته باشد، صدق و کذب در آن راه دارد.

مثال: وقتی اوصافی در ندا برای کسی بیان می‌شود مثل «یا عالم»، «یا مجتهد» و غیره لازمه این انشاء اخبار است به اینکه این شخص، عالم یا مجتهد است. اگر این اوصاف مطابق با واقع نباشد، کذب است. لازم نیست که کذب فقط در قول باشد بلکه گاهی با اشاره و بالا و پایین کردن سر می‌توان دروغ گفت.

لوازم حتماً باید لوازم قریب باشد تا فوراً به ذهن بیاید و اگر از لوازم بعید باشد، متفاهم عرفی نیست.

مرحوم سید عاملی (رحمه‌الله) هم همین مطلب را می‌فرماید: «قد يجري حكمه في الإنشاء المنبئ عن الخبر؛ كوعد غير العازم».[1]

مرحوم کاشف الغطاء نیز همین مطلب را تأیید می‌کند: «يجري الحكم في الإنشاء المنبئ عنه مع قصد الإفادة؛ كمدح المذموم و ذمّ الممدوح و تمنّي المكاره و ترجّي غير المتوقّع و إيجاب غير الموجب و ندب غير النادب و عدّ غير العازم إلى غير ذلك ممّا يلزمه الإغراء بالجهل».[2]

شیخ انصاری (رحمه‌الله) نیز ابتدا قبول می‌کند اما در جای دیگر آن را قبول نمی‌کند: «قوله (علیه‌السلام): «و لا أن يعد أحدكم صبيّه»[3] ثمّ لا يفي له لا بدّ أن يراد منه النهي عن الوعد مع إضمار عدم الوفاء و هو المراد ظاهراً بقوله- تعالى: ﴿كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللّٰهِ أَنْ تَقُولُوا مٰا لٰا تَفْعَلُون﴾[4] بل الظاهر عدم كونه كذباً حقيقيّاً و أنّ إطلاق الكذب عليه في الرواية- لكونه في حكمه من حيث الحرمة أو لأنّ الوعد مستلزم للإخبار بوقوع‌ الفعل؛ كما أنّ سائر الإنشاءات كذلك».

محقق خویی (رحمه‌الله) نیز می‌فرماید: «... أن يخبر المتكلّم عن عزمه على الوفاء بشي‌ء، كأن يقول لواحد: إنّى عازم على أن أعطيك درهماً و لا شبهة في كون هذا من أفراد الخبر و عليه فإن كان حين الإخبار عازماً، فهو صادق و إلّا فهو كاذب؛ فتشمله أدلّة حرمة الكذب».[5] اگر اخبار بر عزم بر عمل داشته باشد درحالی‌که عزم بر عمل ندارد، کذب است.

به نظر ما قول حق همین است. دلیل آن هم خیلی روشن است زیرا خلاف واقع است. انسان عملی انجام دهد که خلاف واقع باشد و حق را زیر پا بگذارد ممکن است عذاب آن از دروغ قولی هم بیشتر باشد. دروغ قولی ممکن است مفسده کمی داشته باشد اما گاهی انسان عملی انجام می‌دهد که مفاسدش خیلی بیشتر است.

قول دوم: عدم جریان صدق و کذب

اگر انشاء ملازم با اخبار باشد، صدق و کذب در آن راه ندارد.

مرحوم امام خمینی (رحمه‌الله) می‌فرماید: «الإنشاءات و الأفعال المفيدة فائدة الكذب لا تكون محرّمةً».[6]

عجیب است از چنین شخصیتی که می‌فرماید: انشائات چه ملازم با اخبار باشد یا نباشد و اخباری که مفید کذب است، حرام نیستند.

اشکال: به نظر ما بعد از صراحت آیات و روایات بر حرمت خلاف واقع این قول درست نیست. همان‌گونه که قول معصوم حجت است فعل معصوم هم حجت است؛ یعنی فعل معصوم ظاهری دارد که آن ظاهر برای ما حجت است. حتی تقریر معصوم هم برای ما حجت است و دلالت بر جواز آن فعل دارد. افعال مردم هم اظهار حقایقی است؛ وقتی عمامه سیاه می‌گذارد یعنی من سید و اولاد پیغمبرم. همه این را برداشت می‌کنند و ممکن است صادق یا کاذب باشد.

مرحوم امام (رحمه‌الله) دلیل قول خود را این‌گونه می‌فرماید: «للأصل و قصور الأدلّة، بل دلالة بعض الروايات على الجواز».[7] چون اصل بر حلیت هر چیزی است؛ «کل شیء لک حلال»[8] و ادله هم برای حرمت ناتوان هستند بلکه برخی روایات دلالت بر جواز دارند.

اشکال: ما روایتی پیدا نکردیم که دلالت بر جواز داشته باشد. ادله هم قصوری ندارد زیرا هرجا کذب عرفی صدق کند،‌ حرمت هم می‌آید. با وجود دلیل بر حرمت، برائت هم جاری نمی‌شود.

آیت‌الله مکارم (سلمه‌الله) نیز نظر مرحوم امام(رحمه‌الله) را تأیید می‌کند: «الظاهر أنّ أدلّة الحرمة لا تشمل لوازم الكلام و لا أقلّ من الشك؛ فالأصل البراءة».[9] ظاهراً ادله حرمت شامل لوازم کلام نمی‌شود و اگر شک کنیم، برائت جاری می‌شود.

اشکال: لوازم گاهی قریب و گاهی بعید است. در لوازم قریب، تا ملزوم گفته می‌شود، لازم به ذهن می‌آید. لوازم قریب، عرفی است و تا انشائی تحقق پیدا می‌کند و لازم قریبش اخبار کذبی است، کذب محقق می‌شود. فرمایش ایشان فقط در لوازم بعید درست است؛ زیرا متفاهم عرفی نیست.

تذنیب سوم: اخبار از مشکوک

برخی شایعه پراکن هستند و به محض اینکه چیزی را می‌شنوند فوراً پخش می‌کنند. این کار خیلی زشتی است. خبرگزاری‌ها و رسانه‌ها باید توجه داشته باشند که هرچیزی را شنیدند نمی‌توانند بیان کنند. پیامبر (صل الله علیه و آله) فرمود: «يَا أَبَا ذَرٍّ! كَفَى بِالْمَرْءِ كَذِباً أَنْ يُحَدِّثَ بِكُلِّ مَا سَمِعَهُ».[10] یکی از مصادیق این روایت همین مورد است. گاهی ممکن است منبع خبر را هم بگویند که مثلاً فلان خبرگزاری گفته است، بازهم درست نیست؛ زیرا ابتدا باید تحقیق کنید شاید دروغ باشد و شما آبروی مؤمنی را با این شایعه ببرید یا تهمت به او باشد، ایذاء مؤمن باشد. گاهی اخبار قطعی را هم نباید گفت؛ زیرا غیبت است. در ابتدا ممکن است ده نفر شنیده باشند اما شما که در خبرگزاری آن را منعکس می‌کنید، هزاران یا میلیون‌ها نفر می‌شنوند و این خیانت به دست شما اتفاق افتاده است.

کسانی که فتوا می‌دهند و هنوز به درجه اجتهاد نرسیده‌اند، توهم دارند، خوش‌بین هستند و فکر می‌کنند که به درجه اجتهاد رسیده‌اند؛ همه جزء همین مسئله هستند و این کار یعنی دروغ. کسی که درس خارج می‌دهد یعنی من حرف‌های علما را خوب فهمیده و به درجه اجتهاد رسیده‌ام، کسی که ملکه اجتهاد ندارد و درس خارج می‌گوید کذب است. همه علما گفته‌اند که فتوای به غیر علم در احکام دین، حرام است. کسی که فتوا می‌دهد و رساله می‌نویسد، اخبار از خدا و رسول می‌کند و اگر از روی علم و اجتهاد نباشد، تهمت به خدا و رسول است که از بزرگ‌ترین گناهان است.

روایت می‌فرماید: «كفى بالمرء كذبا أن يحدث بكل ما سمع».[11] انسانی که هرچه می‌شنود را بگوید، دروغگو است.

غالب شایعاتی که امروزه در فضای مجازی منعکس می‌شود و مفاسدی را در جامعه به وجود آورده از همین قبیل است؛ کسی دروغی را جعل می‌کند و دیگر همان را پخش می‌کنند.


[2] شرح القواعد: 54.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo