< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محسن فقیهی

99/10/01

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مکاسب محرمه/کذب / مسوغات کذب

 

خلاصه جلسه گذشته: صحبت در بحث فقه درباره مسوغات کذب بود. درباره تذنیب دوم صحبت می‌کردیم که اگر ضرری مسوغ کذب شد آیا مسوغ سایر محرمات هم می‌شود؟ اگر ضرری جانی، مالی یا آبرویی باعث شود که انسان برای حفظ آن دروغ بگوید آیا مسوغ این هست که شرب خمر، زنا، تهمت غیره را هم مرتکب شود؟ مرحوم شیخ انصاری (رحمه‌الله) به‌صورت اجمال فرمودندکه مسوغ کذب، مسوغ سایر محرمات هم هست.[1]

این فرمایش مورد اعتراض بزرگانی چون میرزای قمی (رحمه‌الله)، محقق خویی(رحمه‌الله) و دیگران واقع شده است. ممکن است کذب در جایی جایز شود اما مجوز زنا نمی‌شود که برای حفظ مال، زنا کرد. برای مال می‌توان دروغ گفت اما نمی‌توان «سب النبی» که از گناهان کبیره است را مرتکب شد. البته باید به قانون اهم و مهم هم توجه کرد؛ مراتب گناه و محرمات با هم متفاوت است. گناهی که اهمیتش نزد شارع بیشتر است را نباید انجام دهد و آنکه اهمیتش کمتر است را مرتکب شود. اگر می‌خواهند او را بکشند چون اهمیتش بیشتر است شاید مسوغ زنا هم بشود اما حفظ مال نمی‌تواند مسوغ زنا شود.

شاید مراد شیخ انصاری (رحمه‌الله) هم همین باشد. اگر ضرورت مسوغ کذب باشد، می‌تواند مسوغ گناه کمتر از کذب شود اما مسوغ گناه بیشتر از کذب نمی‌شود.

دومین مسوغ: اراده اصلاح

نکته اول

گاهی می‌توان با صحبت و گفتمان، میان دو نفر که با هم خصومت دارند اصلاح کرد و گاهی ممکن است متوسل به دروغ شد تا اصلاح برقرار شود. در اینجا اراده اصلاح بوده و اصلاح هم محقق شده است اما گاهی اراده اصلاح وجود دارد اما لجبازی می‌کنند و اصلاح محقق نمی‌شود. آیا مجوز دروغ، «ارادة الاصلاح» است یا «اصلاح ذات البین»؟

به نظر ما اراده اصلاح کفایت می‌کند و نیازی نیست که حتماً اصلاح خارجی محقق شود و قیدی را هم به آن اضافه کرده‌ایم: «ارادة الاصلاح مع امکانه عرفاً» عرفا هم باید امکان داشته باشد نه اینکه همه می‌دانند که صلح در اینجا محال است حتی اگر دروغ هم گفته شود.

اخبار مستفیض داریم به این مضمون که «المصلح لیس بکذّاب» در مقام اصلاح گاهی شاید نیاز باشد که دروغ هم گفته شود.

در آیات و روایات زیادی توصیه به اصلاح میان مردم شده است و تعبیر «الناس» استفاده شده است؛ لازم نیست که حتماً مؤمن باشند ممکن است زن و شوهری باشند که حتی مسلمان هم نباشند و بخواهیم میان آن دو صلح برقرار کنیم، نباید به دین یا مذهبشان کاری داشته باشیم. هرچند در برخی از روایات کلمه «مؤمن» یا «مسلم» دارد اما در برخی از روایات کلمه «ناس» دارد لذا می‌فهمیم که خصوصیتی برای قید مؤمن نیست بلکه چون مبتلابه ما بیشتر مؤمنین یا مسلمین است در روایات هم قید غالبی بیان شده است. در جامعه هرگاه خصومتی بود که نیاز است این خصومت میان دو گروه برطرف شود، باید اقدام کرد و شاید لازم باشد برای رسیدن به این هدف دروغی هم گفت؛ پس به جای مؤمن یا مسلم به «نفوس محترمه» تعبیر می‌کنیم؛ یعنی کسانی که محارب نیستند.

نکته دوم

آیا نیاز است که ذات البین باشد، یعنی مخاصمه میان دونفر یا دو گروه باشد یا اینکه اصلاح در جامعه هم ممکن است باشد؟ یعنی فسادی در جامعه وجود دارد که برای رفع آن فساد نیاز است که دروغی گفته شود. آیا دروغ در این صورت هم جایز است؟ آیا بر اساس آیات و روایات، مطلق اراده اصلاح، مجوز کذب است یا فقط اراده اصلاح ذات البین مجوز است.

محقق خویی (رحمه‌الله) می‌فرماید: «لا شبهة في جواز الكذب للإصلاح بين المتخاصمين في الجملة و تفصيل ذلك أنّ النزاع و البغضاء بين المتخاصمين تارةً يكون من كلا الطرفين بأن يكون كلّ منهما حرباً للآخر و قاصداً لإيقاع الضرر به و اُخرى يكون الحقد و النفاق من طرف واحد، كأن وشى إليه تمام على أخيه كاذباً فحقد عليه و كلا القسمين مشمولان لإطلاق ما دلّ على جواز الكذب في مورد الإصلاح».[2]

فرقی نمی‌کند که فساد از دو طرف باشد یا از یک طرف باشد. یعنی گاهی هر دو نفر با هم قهر هستند و گاهی یک نفر قهر است اما طرف مقابل قهر نیست. مثلاً مرد زن قهر کرده اما مرد او را دوست دارد و قهر نکرده است.

ادله جواز کذب در اصلاح

دلیل اول: آیات

آیه اول: ﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ ...﴾.[3]

این آیه فقط درباره مؤمنین است. مؤمنین برادرند؛ پس بین برادرانتان اصلاح کنید. چون از صیغه امر استفاده شده، واجب است که بین مؤمنین اصلاح شود و اختلافی نباشد.

آیا آیه دلالت بر جواز کذب هم می‌کند؟ گفته شده است که نسبت عموم و خصوص من وجه است؛ یعنی گاهی اصلاح هست و کذب نیست، گاهی کذب است و اصلاح نیست و ماده اجتماع هم جایی است که اصلاح نیازمند کذب است. در ماده اجتماع ادله‌ای مانند ﴿لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ﴾[4] می‌گوید که کذب حرام است و ادله اصلاح می‌گوید که بین این دو گروه اصلاح کن. برای اصلاح راهی نیست جز اینکه دروغی گفته شود. این دو دلیل در ماده اجتماع، تعارض می‌کنند، تساقط می‌کنند و برائت جاری می‌کنیم یا اینکه می‌گوییم: روایات با مضمون «المصلح لیس بکذّاب» حاکم بر ادله حرمت کذب می‌شود؛ پس دروغ بگو و اصلاح را در جامعه محقق کن.

آیه دوم: ﴿فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ﴾.[5]

در اینجا مسئله ذات البین مطرح شده است اما اطلاق دارد که مؤمن باشد یا غیر مؤمن اما ممکن است گفته شود که خطاب «فاتقوا» خطاب به مؤمنین است.

آیه سوم: ﴿وَ إِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا﴾.[6]

اگر دو طایفه از مؤمنین با هم قتال دارند، بینشان اصلاح کنید. چند نکته وجود دارد: قید مؤمنین وجود دارد، مسئله قتال است و امر به اصلاح شده است.

آیه چهارم: ﴿وَ إِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِنْ بَعْلِهَا نُشُوزاً أَوْ إِعْرَاضاً فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَنْ يُصْلِحَا بَيْنَهُمَا صُلْحاً وَ الصُّلْحُ خَيْرٌ وَ أُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ وَ إِنْ تُحْسِنُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيراً﴾.[7]

آیه درباره زن و شوهر است که اگر زنی از شوهرش بترسد که ناسازگاری می‌کند و از خانه اعراض کرده و به خانه نمی‌آید، اینجا جای صلح است و باید بین آن‌ها صلح برقرار کرد. آیه فقط درباره مؤمنین نیست. نفس و طبیعت مردم این است که بخل دارند و حاضر نیستند که اصلاح کنند اما خداوند توصیه می‌کند که شما این‌گونه نباشید و ذاتتان این باشد که اصلاح بین مردم انجام دهید.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo