درس خارج فقه استاد محسن فقیهی
99/11/06
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مکاسب محرمه/کذب / مسوغات کذب
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در بحث فقه درباره تقیه مداراتی بود. آیا نماز پشت سر مخالف یا معاند در تقیه مداراتی مجزی است؟ خوف و اضطراری وجود ندارد و فقط برای تحبیب قلوب و مدارات با مخالفین در نماز آنها شرکت میکنیم. قول اول، استحباب تقیه مداراتی بود که روایاتی بر آن اقامه شده است.
ادله قول اول
روایت اول: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى[1] عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ[2] عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ[3] عَنْ هِشَامٍ الْكِنْدِيِّ[4] قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیهالسلام) يَقُولُ: «إِيَّاكُمْ أَنْ تَعْمَلُوا عَمَلاً يُعَيِّرُونَّا بِهِ؛ فَإِنَ وَلَدَ السَّوْءِ يُعَيَّرُ وَالِدُهُ بِعَمَلِهِ، كُونُوا لِمَنِ انْقَطَعْتُمْ إِلَيْهِ زَيْناً وَ لَا تَكُونُوا عَلَيْهِ شَيْناً، صَلُّوا فِي عَشَائِرِهِمْ وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ لَا يَسْبِقُونَكُمْ إِلَى شَيْءٍ مِنَ الْخَيْرِ، فَأَنْتُمْ أَوْلَى بِهِ مِنْهُمْ وَ اللَّهِ مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَيْءٍ أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنَ الْخَبْءِ قُلْتُ: وَ مَا الْخَبْءُ؟ قَالَ(علیهالسلام): «التَّقِيَّةُ».[5]
امام صادق (علیهالسلام) فرمود: بپرهیزید از عملی که باعث سرزنش ما شود؛ وقتی بچه عمل زشتی را مرتکب شود، پدرش را برای کار فرزند سرزنش میکنند. سعی کنید برای کسی که به او دل بستهاید زینت باشید و عیب بر ما نباشید. بین مخالفین نماز بخوانید، به عیادت مریضهایشان بروید، به تشییع جنازه آنها بروید، در کارهای خیر همیشه پیشقدم باشید نه اینکه آنها پیشقدم باشند و شما دنبالهرو آنها باشید، شما اولی هستید که کارهای خیر انجام دهید. به خداوند سوگند عبادتی از این بالاتر نیست که انسان تقیه کند.
روایت ضعیف السند است. برای نماز دلالت نماز پشت سر آنها ندارد بلکه میگوید بین آنها نماز بخوانید تا آنها ببینند و نگویند که شما بینماز هستید اما دلالت میکند که تقیه عبادت است.
تقیه کار خوبی است اما حد و مرز آن تا جایی است که به ترک واجب یا ارتکاب حرام، منتهی نشود. تحبیب قلوب باید از راهی باشد که باعث ارتکاب معاصی و گناه نباشد مانند عیادت مریض، تشییع جنازه و غیره اما نماز خواندن پشت سر آنها در تقیه مداراتی و اکتفای به آن، اول کلام است.
روایت دوم: عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ[6] عَنْ أَبِيهِ[7] عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ[8] عَنْ حَمَّادٍ[9] عَنِ الْحَلَبِيِّ[10] عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیهالسلام) قَالَ: «مَنْ صَلَّى مَعَهُمْ فِي الصَّفِّ الْأَوَّلِ، كَانَ كَمَنْ صَلَّى خَلْفَ رَسُولِ اللَّهِ(صل الله علیه و آله)».[11] کسی که با مخالفین در صف اول نماز بخواند مانند این است که پشت سر پیامبر (صل الله علیه و آله) نماز خوانده است.
سند روایت خوب است و دلالت بر استحباب تقیه مداراتی میکند اما به نظر ما باید در بحث نماز با روایاتی دیگری که میگفت قرائت را خودت انجام بده جمع کنیم.
روایت سوم: : مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ[12] عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ[13] عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ[14] عَنْ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِيِّ[15] عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیهالسلام) قَالَ: «يُحْسَبُ لَكَ إِذَا دَخَلْتَ مَعَهُمْ وَ إِنْ لَمْ تَقْتَدِ بِهِمْ مِثْلُ مَا يُحْسَبُ لَكَ إِذَا كُنْتَ مَعَ مَنْ تَقْتَدِي بِه».[16] امام صادق (علیهالسلام) فرمود: وقتی نماز جماعت آنها شروع میشود تو هم داخل شو هرچند که اقتدا نکنی خداوند ثواب اقتدا به فرد عادل را به تو میدهد.
معلوم میشود که اقتدا مهم نیست بلکه ظواهر باید حفظ شود و آنها فکر کنند که ما نماز میخوانیم. روایت دلالت بر اجزاء این نماز ندارد.
بنابراین اصل خوب بودن تقیه مداراتی را تقریبا همه قبول دارند اما در بحث نماز خواندن پشت سر رآنها مقتضای جمع بین روایات این است که باید قرائت هم صورت گیرد.
روایت چهارم: عَلِيُّ بْنُ جَعْفَرٍ[17] فِي كِتَابِهِ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ(علیهالسلام) قَالَ: «... صَلَّى حَسَنٌ وَ حُسَيْنٌ خَلْفَ مَرْوَانَ وَ نَحْنُ نُصَلِّي مَعَهُمْ».[18] امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) پشت سر مروان نماز خواندند و ما هم خواندیم.
روایت، سند درستی دارد اما دلالت بر اجزاء نماز ندارد. برخی روایات داشتیم که اول نمازتان را بخوانید و بعد اقتدا کنید یا بعدا نمازتان را بخوانید. برخی روایات هم میگفت که قرائت را خودتان انجام دهید مانند اینکه فرادا میخوانید. از طرفی این نماز امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) ممکن است تقیه خوفی باشد نه تقیه مداراتی؛ ممکن است خوف جان مردم را داشتهاند و برای حفظ جان مردم این کار را کرده باشند.
روایت پنجم: الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ[19] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُصَيْنِ[20] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ[21] عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ[22] قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیهالسلام) إِنِّي أَدْخُلُ الْمَسْجِدَ فَأَجِدُ الْإِمَامَ قَدْ رَكَعَ وَ قَدْ رَكَعَ الْقَوْمُ فَلَا يُمْكِنُنِي أَنْ أُؤَذِّنَ وَ أُقِيمَ وَ أُكَبِّرَ فَقَالَ لِي فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ فَادْخُلْ مَعَهُمْ فِي الرَّكْعَةِ وَ اعْتَدَّ بِهَا فَإِنَّهَا مِنْ أَفْضَلِ رَكَعَاتِكَ قَالَ إِسْحَاقُ فَلَمَّا سَمِعْتُ أَذَانَ الْمَغْرِبِ وَ أَنَا عَلَى بَابِي قَاعِدٌ قُلْتُ لِلْغُلَامِ انْظُرْ أُقِيمَتِ الصَّلَاةُ فَجَاءَنِي فَقَالَ نَعَمْ فَقُمْتُ مُبَادِراً فَدَخَلْتُ الْمَسْجِدَ فَوَجَدْتُ النَّاسَ قَدْ رَكَعُوا فَرَكَعْتُ مَعَ أَوَّلِ صَفٍّ أَدْرَكْتُهُ وَ اعْتَدَدْتُ بِهَا ثُمَّ صَلَّيْتُ بَعْدَ الِانْصِرَافِ أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ ثُمَّ انْصَرَفْتُ فَإِذَا خَمْسَةٌ أَوْ سِتَّةٌ مِنْ جِيرَانِي قَدْ قَامُوا إِلَيَّ مِنَ الْمَخْزُومِيِّينَ وَ الْأُمَوِيِّينَ فَأَقْعَدُونِي ثُمَّ قَالُوا يَا أَبَا هَاشِمٍ جَزَاكَ اللَّهُ عَنْ نَفْسِكَ خَيْراً فَقَدْ وَ اللَّهِ رَأَيْنَا خِلَافَ مَا ظَنَنَّا بِكَ وَ مَا قِيلَ فِيكَ فَقُلْتُ وَ أَيُّ شَيْءٍ ذَلِكَ قَالُوا اتَّبَعْنَاكَ حِينَ قُمْتَ إِلَى الصَّلَاةِ وَ نَحْنُ نَرَى أَنَّكَ لَا تَقْتَدِي بِالصَّلَاةِ مَعَنَا فَقَدْ وَجَدْنَاكَ قَدِ اعْتَدَدْتَ بِالصَّلَاةِ مَعَنَا وَ صَلَّيْتَ بِصَلَاتِنَا فَرَضِيَ اللَّهُ عَنْكَ وَ جَزَاكَ خَيْراً. قَالَ فَقُلْتُ لَهُمْ سُبْحَانَ اللَّهِ أَ لِمِثْلِي يُقَالُ هَذَا قَالَ فَعَلِمْتُ أَنَّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(علیهالسلام) لَمْ يَأْمُرْنِي إِلَّا وَ هُوَ يَخَافُ عَلَيَّ هَذَا وَ شِبْهَهُ».[23]
راوی میگوید: به امام صادق (علیهالسلام) وارد مسجد شدم و دیدم که امام جماعت به رکوع رفته و مردم هم درحال رکوع هستند، من نمیرسیدم که اذان، اقامه و تکبیر بگویم. امام به من گفت: اگر اینگونه است با آنها داخل در رکعت شو. از بالاترین رکعات تو همین رکعت است. اسحاق میگوید: وقتی نماز مغرب را شنیدم و در خانه نشسته بودم، به غلامم گفتم برو ببین نماز شروع شده است؟ غلام آمد و گفت که شروع شده است. به خاطر جمله امام صادق (علیهالسلام) به سمت مسجد دویدم داخل مسجد که شدم دیدم مردم درحال نماز خواندن هستند و من هم در اولین صفی که شد نماز خواندم.
«ثُمَّ صَلَّيْتُ بَعْدَ الِانْصِرَافِ أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ» از این فراض معلوم میشود که راوی بعد از جماعت نماز خود را خوانده است. برداشتش از کلام امام (علیهالسلام) این بوده که بعد از نماز با آنها نماز خود را اعاده کن.
«ثُمَّ انْصَرَفْتُ فَإِذَا ...» بعد از نماز، پنچ شش نفر از همسایهها از قبیله «بنی محزون» و «امویون» جمع شده بودند کنار من نشستند و به من گفتند: ای اباهاشم! خداوند به تو خیر دهد، ما فکر نمیکردیم که پشت سر اهل سنت نماز بخوانی ما دیگر به تو سوءظنی نداریم. وقتی نماز میخواندی تو را دیدیم. فکر میکردیم که پشت سر اهل تسنن نماز نمیخوانی ولی با نماز خواندی و به آن اکتفا کردی. گفتم: آیا فکر میکردید که با شما دشمنی دارم؟ فهمیدم که دستور امام صادق (علیهالسلام) بهخاطر ترس امام برای من بوده است.
اولا سند روایت ضعیف است، ثانیا به نماز اکتفا نکرده و نماز خود را اعاده کرده، ثالثا تقیه مداراتی نبوده بلکه تقیه خوفی بوده است.