درس خارج فقه استاد محسن فقیهی
99/12/02
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مکاسب محرمه/کذب / مسوغات کذب
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در بحث فقه درباره ادله تقیه واجب بود. آیات و روایاتی برای اثبات تقیه واجب، ذکر کردیم.
روایت هشتم: عَلِيٌّ[1] عَنْ أَبِيهِ[2] عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ[3] عَنْ جَمِيلِ بْنِ صَالِحٍ[4] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ[5] عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیهالسلام) قَالَ: كَانَ أَبِي (علیهالسلام) يَقُولُ: «وَ أَيُّ شَيْءٍ أَقَرُّ لِعَيْنِي مِنَ التَّقِيَّةِ إِنَّ التَّقِيَّةَ جُنَّةُ الْمُؤْمِنِ».[6] امام صادق (علیهالسلام) فرمود: پدرم همیشه میفرمود: از تقیه چیزی بهتر وجود ندارد، تقیه سپر مؤمن است.
سند روایت ضعیف است اما برخی از بزرگان استناد کردهاند که بر اساس این روایت مؤمن باید بداند که کجا تقیه کند؛ بنابراین دلالت بر وجوب فیالجمله تقیه دارد.
روایت نهم: أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ[7] عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْكُوفِيِّ[8] عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ عَامِرٍ[9] عَنْ جَابِرٍ الْمَكْفُوفِ [10] عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي يَعْفُورٍ[11] عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیهالسلام) قَالَ: «اتَّقُوا عَلَى دِينِكُمْ، فَاحْجُبُوهُ بِالتَّقِيَّةِ؛ فَإِنَّهُ لَا إِيمَانَ لِمَنْ لَا تَقِيَّةَ لَهُ إِنَّمَا أَنْتُمْ فِي النَّاسِ؛ كَالنَّحْلِ فِي الطَّيْرِ لَوْ أَنَّ الطَّيْرَ تَعْلَمُ مَا فِي أَجْوَافِ النَّحْلِ مَا بَقِيَ مِنْهَا شَيْءٌ إِلَّا أَكَلَتْهُ وَ لَوْ أَنَّ النَّاسَ عَلِمُوا مَا فِي أَجْوَافِكُمْ أَنَّكُمْ تُحِبُّونَّا أَهْلَ الْبَيْتِ لَأَكَلُوكُمْ بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ لَنَحَلُوكُمْ فِي السِّرِّ وَ الْعَلَانِيَةِ، رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً مِنْكُمْ كَانَ عَلَى وَلَايَتِنَا».[12]
امام صادق (علیهالسلام) فرمود: دین خود را حفظ کنید، پس آن را با تقیه بپوشانید [تقیه مانند لباسی حجاب دین شما است]. کسی که تقیه نمیکند ایمان ندارد. شما شیعیان در میان مردم مانند زنبور در میان پرندگان هستید. اگر پرندگان بدانند که زنبور در دل خود عسل دارد، او را نابود میکنند و میخورند. اگر مردم بدانند که در قلب شما چیست و محبت ما اهلبیت وجود دارد، شما را با زبانهایشان تکهتکه خواهند کرد، شما را تضعیف خواهند کرد.
روایت اگر صحیحه نباشد، حسنه هست. «فَاحْجُبُوهُ»، صیغه امر است و دلالت بر وجوب دارد آن هم در جایی که اضطرار وجود دارد: «لَأَكَلُوكُمْ بِأَلْسِنَتِهِمْ».
روایت دهم: أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ[13] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ[14] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ[15] عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ[16] عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ[17] عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي يَعْفُورٍ[18] قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیهالسلام): «يَقُولُ التَّقِيَّةُ تُرْسُ الْمُؤْمِنِ وَ التَّقِيَّةُ حِرْزُ الْمُؤْمِنِ وَ لَا إِيمَانَ لِمَنْ لَا تَقِيَّةَ لَه ...».[19] امام صادق (علیهالسلام) فرمود: تقیه، سپر مؤمن است، تقیه پناهگاه مؤمن است. کسی که تقیه ندارد، ایمان ندارد.
سند روایت صحیح است و دلالت بر وجوب تقیه میکند. خصوصیات ممکن است متفاوت باشد اما فیالجمله دلالت بر وجوب تقیه در برخی موارد دارد.
روایت یازدهم: عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا[20] عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ[21] عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى[22] عَنْ سَمَاعَةَ[23] عَنْ أَبِي بَصِيرٍ[24] قَالَ: قَالَ: أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیهالسلام): «التَّقِيَّةُ مِنْ دِينِ اللَّهِ» قُلْتُ مِنْ دِينِ اللَّهِ؟ قَالَ (علیهالسلام): «إِي وَ اللَّهِ مِنْ دِينِ اللَّهِ وَ لَقَدْ قَالَ يُوسُفُ (علیهالسلام): ﴿أَيَّتُهَا الْعِيرُ إِنَّكُمْ لَسارِقُونَ﴾[25] والله ما كانوا سرقوا شيئا ولقد قال إبراهيم (علیهالسلام): ﴿إني سقيم﴾[26] والله ما كان سقيما.[27] امام صادق (علیهالسلام) فرمود: تقیه از دین خداست. راوی پرسید: آیا از دین خدا است؟ حضرت فرمود: آری! به خداوند سوگند که از دین خدا است. حضرت یوسف (علیهالسلام) فرمود: «ای اهل قافله! شما دزد هستید». به خداوند سوگند که آنها دزد نبودند. حضرت ابراهیم (علیهالسلام) فرمود: «من بیمارم» به خداوند سوگند که بیمار نبود.
سند روایت درست است و دلالت میکند که تقیه جزء دین ما است.
روایت دوازدهم: عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا[28] عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ[29] عَنْ أَبِيهِ[30] عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ يَحْيَى[31] عَنْ حَرِيزٍ[32] عَنْ مُعَلَّى بْنِ خُنَيْسٍ[33] قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیهالسلام): «يَا مُعَلَّى اكْتُمْ أَمْرَنَا وَ لَا تُذِعْهُ، فَإِنَّهُ مَنْ كَتَمَ أَمْرَنَا وَ لَمْ يُذِعْه، أَعَزَّهُ اللَّهُ بِهِ فِي الدُّنْيَا وَ جَعَلَهُ نُوراً بَيْنَ عَيْنَيْهِ فِي الْآخِرَةِ يَقُودُهُ إِلَى الْجَنَّةِ؛ يَا مُعَلّى مَنْ أَذَاعَ أَمْرَنَا وَ لَمْ يَكْتُمْهُ، أَذَلَّهُ اللَّهُ بِهِ فِي الدُّنْيَا وَ نَزَعَ النُّورَ مِنْ بَيْنِ عَيْنَيْهِ فِي الْآخِرَة ...».[34]
امام صادق (علیهالسلام) فرمود: ای معلی! امر ما را مکتوم کن [حرفهایی که از ما میشنوی را جایی مطرح نکن] آن را فاش نکن. کسی که چیزی را از ما میشنود و آن را مکتوم میکند و فاش نمیکند، خداوند او را در دنیا عزیز میکند و در آخرت نوری بین چشمانش قرار میدهد و او را در بهشت قرار میدهد. ای معلی! کسی که امر ما را مکتوم نکند و آن را فاش کند، خداوند در دنیا او را ذلیل میکند و در آخرت نوری بین چشمانش نخواهد بود.
روایت سند ضعفی دارد اما دلالت بر وجوب کتمان اسرار دین میکند که همان تقیه کتمانیه است که قبلا آن را بحث کردیم و گفتیم که معمولا به تقیه خوفیه یا مداراتیه باز میگردد.
روایت سیزدهم: حَدَّثَنَا[35] مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ[36] قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِيَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمْدَانِيُّ[37] قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ[38] عَنْ أَبِيهِ[39] عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَعْبَدٍ[40] عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ خَالِدٍ[41] قَالَ: قَالَ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا (علیهالسلام): «لَا دِينَ لِمَنْ لَا وَرَعَ لَهُ وَ لَا إِيمَانَ لِمَنْ لَا تَقِيَّةَ لَهُ وَ إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَعْمَلُكُمْ بِالتَّقِيَّةِ» قِيلَ: يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِلَى مَتَى؟ قَالَ (علیهالسلام): «إِلَى قِيَامِ الْقَائِمِ، فَمَنْ تَرَكَ التَّقِيَّةَ قَبْلَ خُرُوجِ قَائِمِنَا، فَلَيْسَ مِنَّا».[42]
امام رضا (علیهالسلام) فرمود: کسی که ورع ندارد، دین ندارد.کسی که تقیه نمیکند ایمان ندارد. آن کسی نزد خداوند گرامیتر است که بیشتر به تقیه عمل میکند. پرسیدند: ای فرزند رسول خدا تا کی باید تقیه کرد؟ حضرت فرمود: تا قیام قائم. کسی که تقیه را قبل از خروج قائم ما ترک کند از ما نیست.
روایت از جهت سند حسنه است و دلالت بر وجوب تقیه در موارد نیاز دارد؛ پس فیالجمله دلالت بر وجوب دارد.
روایت چهاردهم: عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ [43] عَنْ أَبِيهِ[44] عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ[45] عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ[46] وَ غَيْرِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیهالسلام) فِي قَوْلِ اللَّهِ: ﴿أُولئِكَ يُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَيْنِ بِما صَبَرُوا﴾[47] قَالَ (علیهالسلام): «بِمَا صَبَرُوا عَلَى التَّقِيَّةِ» ﴿وَ يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ﴾[48] قَالَ (علیهالسلام): «الْحَسَنَةُ التَّقِيَّةُ وَ السَّيِّئَةُ الْإِذَاعَةُ».[49] امام صادق (علیهالسلام) درباره آیه قرآن «آنان کسانی هستند که خداوند بهخاطر صبرشان دو اجر به آنان میدهد»، فرمود: بهخاطر صبرشان بر تقیه است. و درباره ادامه آیه «بهوسیله نیکیها بدیها را دفع میکنند» فرمود: حسنه و نیکیها تقیه است و سیئه و بدیها، افشای اسرار است.
روایت به نظر ما مشکل سندی ندارد و دلالت بر وجوب فیالجمله تقیه دارد.
روایت پانزدهم: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ[50] قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ[51] قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ[52] عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ[53] عَنْ أَبِي حَمْزَةَ[54] عَنْ أَبِي بَصِيرٍ[55] قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیهالسلام) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ: ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا﴾[56] فَقَالَ (علیهالسلام): «اصْبِرُوا عَلَى الْمَصَائِبِ وَ صَابِرُوهُمْ عَلَى التَّقِيَّةِ وَ رَابِطُوا عَلَى مَنْ تَقْتَدُونَ بِهِ» ﴿وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾[57] .[58]
از امام صادق (علیهالسلام) درباره آیه 200 آلعمران پرسیده شد،حضرت فرمود: بر مصیبتها صبر کنید، بر تقیه صبور باشید و با کسانی که با آنها زندگی می کنید، دوستی داشته باشید؛ تقوای الهی داشته باشد تا رستگار شوید.
این روایت موثقه است و امر به تقیه دارد؛ پس دلالت بر وجوب فیالجمله تقیه دارد.
روایت شانزدهم: عَنْ حُذَيْفَةَ[59] عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیهالسلام): قَالَ: ﴿وَ لا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ﴾[60] قَالَ (علیهالسلام): «هَذَا فِي التَّقِيَّةِ».[61] امام صادق (علیهالسلام) فرمود: معنای آیه که میفرماید با دستهای خود، خود را به هلاکت نیندازید این است که تقیه کنید.
سند روایت مرفوعه و ضعیف است اما دلالت بر وجوب تقیه دارد. در جایی که مشکل جانی برایتان پیش میآید باید تقیه کنید.
در برخی از کتب به جای «هَذَا فِي التَّقِيَّةِ»، «هَذَا فِي النّفقه» آمده است؛[62] لذا برخی نفقه را صحیح دانستهاند و معنای روایت این است که خود را بهخاطر رزق و روزی به خطر نیاندازید.
چون روایت سند ضعیفی دارد و دو وجه در آن ذکر شده، قابل استناد نیست.
در مجموع روایات دلالت بر وجوب فیالجمله تقیه دارند. این تقیه در مقامی است که جان، مال، آبرو یا دین خود شخص یا دیگری در خطر باشد.