درس حدیث استاد محسن فقیهی
97/01/22
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: شرح حدیث دوازدهم از باب عقل و جهل کتاب کافی شریف
«يَا هِشَامُ ، الصَّبْرُ عَلَى الْوَحْدَةِ عَلَامَةُ قُوَّةِ الْعَقْل! فَمَنْ عَقَلَ عَنِ اللهِ، اعْتَزَلَ أَهْلَ الدُّنْيَا وَالرَّاغِبِينَ فِيهَا ، وَرَغِبَ فِيمَا عِنْدَ اللهِ وَكَانَ اللهُ أُنْسَهُ فِي الْوَحْشَةِ ، وَصَاحِبَهُ فِي الْوَحْدَةِ وَغِنَاهُ فِي الْعَيْلَةِ وَمُعِزَّهُ مِنْ غَيْرِ عَشِيرَةٍ»[1]
صحبت در حدیث دوازدهم اصول کافی بود. در این روایت آقا موسی بن جعفر علیه السلام مطالبی را به هشام بیان میفرماید. یکی از فرمایشات ایشان این است که: «يَا هِشَامُ ، الصَّبْرُ عَلَى الْوَحْدَةِ عَلَامَةُ قُوَّةِ الْعَقْل» صبر بر تنهایی علامت قوّت عقل است. در این رابطه باید مقداری دقّت شود. از جاهایی است که همانطور که در مباحث فقهی در باب تعادل و تراجیح در باب تعارض، مباحثی هست که روایات با هم متعارض هستند و انسان فقیه، باید بین روایات متعارض جمع کند. نمیتوان به یک دسته از روایات عمل کرد و دسته دیگر را رها کرد و باید بین روایات جمع شود. یکی از این موارد همین بحث اخلاقی است. که اگر دقّت نشود باعث انحراف میشود و انحرافاتی که به وسیله بعضی از افراد به عنوان هادی مردم پیدا میشود، بخاطر همین است. این عرفانهای کاذب که میشنوید، گاهی منشأ از بی دقّتی در روایات است.
یکی از مباحثی که این مشکل را پیدا کرده، مسأله عزلت و جدایی از مردم است. اینکه حضرت میفرماید: تنهایی، جدا شدن از مردم و گوشه گیری علامت قوّت عقل است، چه معنایی دارد؟برای توضیح این بحث باید ببینیم روایاتی که در این باب وارد شده، با مجموع روایاتی که در باب صله رحم و در کنار مردم بودن داریم، چطور باید جمع کنیم و چه برداشت و توصیهای به مردم بکنیم؟ لذا در توضیح این مطلب مراتبی را برای گوشه نشینی و دوری از مردم بیان میکنیم.مرتبه اوّل: این است که بین مردم باشد و با مردم نباشد. در مجامع شرکت میکند و در بین مردم زندگی میکند اما اینطور نیست که هر کاری مردم کردند، او هم انجام دهد. وقتی مردم خلاف میکنند، او خودداری میکند. میتواند تأثیر بگذارد و مسیر صحیح را به مردم نشان دهد، در میان مردم است اما متأثر از مردم نیست، در میان مردم تنها و غریب است. این یک نوع گوشه گیری است و خیلی سخت است، مانند این است که انسان سنگ داغی را کف دست نگه دارد.
مرتبه دوّم: این است که تحمّل و قدرت کمی دارد و نمیتواند در میان مردم باشد و از آنها اثر نپذیرد. لذا در خانه خودش میماند و زیاد از منزلش خارج نمیشود. آقا امیر المؤمنین علیه السلام میفرمایند: «یا ایّها الناس طوبی لمن شغله عیبه عن عیوب الناس» خوش به حال کسی که خودش به خودش مشغول است و به عیوب خودش توجّه میکند. بعضی از ما به دنبال عیوب مردم هستند، در حالیکه خودشان همان عیب را دارند. لذا حضرت در ادامه میفرمایند: «فطوبی لمن لزم بیته و اکل قوته و اشتغل بطاعة ربّه و بکی علی خطیئته» میبیند که اگر در جامعه حضور پیدا کند، یقیناً فاسد میشود، ولی اگر در خانه بنشیند و غذای معمولی بخورد و عبادت خدا را بکند و بر گناهانی که انجام داده، گریه کند، از گناه محفوظ میماند.
مرتبه سوّم: آن است که به بیابانها و کوهها پناه میبرد و در آنجا زندگی میکند. آنقدر فساد در جامعه زیاد شده که حتی در خانهاش هم آرامش ندارد. خیلی از بزرگان هم بودهاند که این کار را انجام دادهاند. آیت الله تبریزی یکی از کارهایی که انجام میدادند این بود که در مسجد امام نماز شب میخواندند و بعد به حرم میآمدند و زیارت میکردند و بعد از مطالعه، درس میدادند و بعد از درس به روستایی میرفتند و مشغول نوشتن و جواب دادن به استفتائات میشدند و کارهای دیگرشان را انجام میدادند.
فواید کناره گیری: این سه مرتبه، مراتب کنارهگیری بود اما اینکه چه فوایدی بر کناره گیری مترتّب است. به هر حال هر عملی دارای یک فوایدی است.یکی از فواید کناره گیری این است که از ریا و غیبت دوری میشود، وقتی از مردم دوری شود بالاخره کمتر غیبت اتفاق میافتد و خلاصه از گناهانی که عقاب زیادی دارد، دوری کرده است و به طور طبیعی گناهش کمتر شده و این باعث میشود که اخلاص انسان در عبادت بیشتر شود. اینکه در روایات داریم که اگر انسان به تنهایی در خانه نماز بخواند مانند شرکت در نماز جماعت است. چون به هر حال ریا نیست و اخلاص بیشتری در کار است.
در جلسه بعد جمع بین روایات را بیان میکنیم.