درس حدیث استاد محسن فقیهی
97/07/11
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: شرح حدیث دوازدهم از باب عقل و جهل کتاب کافی شریف
«يا هشام نصب الحق لطاعة الله، ولا نجاة إلا بالطاعة، والطاعة بالعلم والعلم بالتعلم، والتعلم بالعقل يعتقد، ولا علم إلا من عالم رباني، ومعرفة العلم بالعقل».[1]
صحبت پیرامون حدیث دوازدهم کتاب کافی شریف بود که مباحث مفصلی بحث شد و امام موسی کاظم (ع) مطالبی را به هشام فرمودند؛ از جمله این فرمایشات فراز بالا است.حق: همان دین الهی است. دین برای اطاعت خداست. ارسال رسل، انزال کتب و همه ادیان آسمانی برای اطاعت الهی است.
وجوه قرائت «نصب»«نصب» را میتوان به سه وجه قرائت کرد:1- نَصَبَ (فعل ماضی) یعنی خداوند حق را نصب نمود برای اینکه مردم اطاعت الهی کنند.
2- نُصِبَ (فعل مجهول) یعنی حق برای اطاعت الهی نصب شده؛ فاعل نصب، خداوند است اما از نائب فاعل استفاده شده است.
3- نَصْبُ (مصدر) یعنی منصوب کردن حق برای اطاعت خداست.
لانجاة: نجاتی نیست مگر با اطاعت خداوند. پیرامون ظرف تحقق نجات، سه احتمال وجود دارد:
1- نجات در دنیا؛ در دنیا نجاتی نیست مگر به اطاعت
2- نجات در آخرت
3- نجات در دنیا و آخرت. نجات در دنیا آخرت راهی ندارد مگر به اطاعت الهی.
برخی گفتهاند که حصر در اینجا حصر اضافی است؛ یعنی ممکن است غیر از آن راه دیگری هم باشد. ممکن است شخصی در تمام عمرش معصیت کرده باشد، آخر عمرش توبه کند و خودش را نجات دهد. برای نجات، غیر از طاعت، راه دیگری به نام غفران الهی وجود دارد.به نظر ما اینجا تخصیصی وجود ندارد؛ زیرا کسی که توبه میکند هم طاعت الهی کرده است.
والطاعة بالعلم: این را دانستیم که ارسال رسل و انزال کتب، برای اطاعت است و نجات در دنیا و آخرت وابسته به اطاعت خداوند است، حال میپرسیم: چگونه باید اطاعت خداوند را نمود؟ آقا موسی بن جعفر (ع) راهکار را اینگونه میفرماید: «والطاعة بالعلم» باید درس خواند و فهمید که اوامر پروردگار چیست. با جهل نمیتوان اوامر و نواهی پروردگار را دانست؛ پس باید عالم و ملا شد.
والعلم بالتعلم: برای عالم شدن باید تعلّم کرد، یاد گرفت و درس خواند؛ باید در درس استاد شرکت کرد و علم فرا گرفت. انسان نمیتواند تنها با تفکر در تنهایی علم را بهدست آورد؛ فکر کردن خوب است اما نیازمند به تعلّم است.
برای اطاعت کردن تعلم لازم است. هرکسی ممکن است بگوید من مطیع هستم، و حال آنکه در جهل مرکب است؛ بسیاری از کسانی که خود را عالم میدانند در جهل مرکب هستند؛ فکر میکنند انسان خوبی هستند؛ فکر میکنند اطاعت پروردگار را میکنند. «والعلم بالتعلم» باید استاد پیدا کرد، درس خواند و یاد گرفت.
والتعلم بالعقل يعتقد: ممکن است عده زیادی بیایند و در درس شرکت کنند اما چهکسی درس را میفهمد، در قلبش داخل میشود و اعتقاد پیدا میکند؟ اگر بر روی آنچه شنیده و تعلّم میشود تفکر گردد؛ فهم حاصل میشود؛ لذا باید تفکر کرد آیا این حرفی که شنیدم صحیح است یا خیر؟ ممکن است به این شنیدهها اعتقاد پیدا کرد و ممکن است اعتقادی پیدا نکرد. بعد از تعلّم نوبت به تفکّر است.
ولا علم إلا من عالم رباني: آقا موسی بن جعفر (ع) میفرماید در تعلّم از جهات معنوی خارج نشوید. صرف اینکه انسان ملایی است به دنبال او نروید؛ اگر ملّای متدین و مطیع پروردگار است به دنبالش بروید.
هر دو جهت باید با هم باشد هم ملّا باشد و هم متدین؛ اگر فقط ملا است به دنبال او نروید، اگر فقط متدین است باز هم نروید. اگر انسان ملّای مطیع پروردگاری بود نزد او تعلّم شود و بعد از تعلّم بر روی آموختهها تفکّر شود؛ اگر اعتقاد پیدا شد عمل شود.گاه انسان میخواهد علمی مانند ریاضی یا طب را بیاموزد، همین مقدار که استاد عالم باشد کافی برای آموختن است اما در علوم اسلامی، عالم بودن به تنهایی کفایت نمیکند، بلکه باید متدیّن و عالم هم باشد؛ «عالم ربانی» تربیت شده خدا؛ عالمی که ارتباط با خدا دارد.
تمامی این موارد، مقدمه سیروسلوک است؛ طلبهای که تمام سختیها، محرومیتها و رنجها را تحمل میکند برای طی کردن این مسیر اعتقاد است؛ اگر معتقد نشود فایدهای ندارد. نماز ظاهری و بدون اعتقاد، فایدهای ندارد. ارزش اعمال انسان به اعتقاد اوست. مسیر اعتقاد در فرمایش امام کاظم (ع) است: «نصب الحق لطاعة الله، ولا نجاة إلا بالطاعة، والطاعة بالعلم والعلم بالتعلم، والتعلم بالعقل يعتقد، ولا علم إلا من عالم رباني».
بارها به دوستان طلبه گفتهام: استادی که به او اعتقاد اخلاقی ندارید، پای درسش نروید؛ زیرا برای شما مضر است. علم اسلامی غیر از علوم طبیعی است؛ اینجا باید اخلاق و تقوا باشد. درس استادی که غیبت میکند، تهمت میزند و خلاف از او دیدهاید نروید. استاد باید عالمی باشد که بتواند جلو نفس خود را بگیرد. عالمی که حرفی میزند و خودش عمل نمیکند عالم ربانی نیست. اگر عالم ربانی را بیابید، تعلّم کنید و سپس تفکر، حتماً به مقامات عالیه دست خواهید یافت.ومعرفة العلم بالعقل:چگونه باید عالم ربانی را بیابیم؟ آیا برویم در جامعه بگردیم، به شایعات توجه کنیم؟ هرکسی چیزی میگوید، کسی خوبی عالمی را میگوید، دیگری بدی او را. «ومعرفة العلم بالعقل» در اینجا باید از عقل استفاده کرد؛ یعنی به شایعات و حرفهای مردم نباید توجه کرد بلکه باید سراغ عقل رفت. باید دید که حرفهای این عالم با اعمالش تطبیق میکند یا خیر. اگر قولش با عملش تطبیق میکرد، عالم ربانی است. اگر انسان نتوانست به درستی عالم ربانی را بیابد مقصر خود اوست زیرا باید از عقل کمک میگرفت.
عالم ربانی کیست؟ «شدید التمسک بدین الله»، کسی که شدیداً به دین خدا متمسک است کسی که عالم با عمل است.