« فهرست دروس

درس حدیث استاد محسن فقیهی

97/07/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: شرح حدیث دوازدهم از باب عقل و جهل کتاب کافی شریف

«يا هشام نصب الحق لطاعة الله، ولا نجاة إلا بالطاعة، والطاعة بالعلم والعلم بالتعلم، والتعلم بالعقل يعتقد، ولا علم إلا من عالم رباني، ومعرفة العلم بالعقل».[1]

بحث ما پیرامون حدیث دوازدهم از باب عقل و جهل کتاب کافی شریف بود. این روایت طولانی است و ما به فراز بالا رسیدیم. پیامبران و ائمه (ع) آمده‌اند تا مردم عبادت خداوند کنند و نجات انسان‌ها به اطاعت خداست اما کسب این نجات به علم است؛ یعنی انسان باید آگاهی پیدا کند تا بتواند اطاعت کند. علم نیز حاصل نمی‌شود مگر با تعلّم. تعلّم به‌وسیله عقل انجام می‌شود؛ باید فکر شود تا تعلّم اثرگذار باشد؛ تعلّم بدون تفکّر تبدیل به اعتقاد نمی‌شود و ممکن است با یک شبهه از بین برود. شاگرد باید پیرامون درستی یا نادرستی صحبت‌های استاد، فکر کند تا در قلب او جای گرفته و مبدّل به اعتقاد شود.

ولا علم إلا من عالم رباني: علم هم از عالم ربّانی برای انسان حاصل می‌شود. علم ریاضی، طب و ... عالم ربّانی نمی‌خواهد بلکه فقط علم دین و الهی است که عالم ربّانی می‌خواهد. ربّانی است یعنی تربیت شده پروردگار و عالم عامل است.

دو مشکل و سختی در اینجا وجود دارد:

1-یافتن عالم ربّانی.

2-تعلّم یافتن از او.

در ابتدا انسان باید بتواند با عقل و تفکّر، عالم ربانی را از عالم غیر ربّانی تشخیص دهد. باید دقّت کرد که آیا اعمال و رفتار او با گفتار و اقوالش هم‌خوانی دارد یا نه؛ این‌گونه نباشد که از حرمت غیبت، تهمت و سایر گناهان بحث کند اما خودش مرتکب غیبت، تهمت و ... شود.جامعه در مسیر سعادت و اطاعت الهی، نیازمند به عالم ربانی است؛ عالم اگر ربانی نباشد جامعه را به ضلالت کشیده و مسیر انحرافی را به انسان نشان می‌دهد. برای یافتن منزل کسی باید آدرس و مسیر خاصی را دنبال کرد،‌ خیابان فلان، کوچه فلان و پلاک فلان. اگر از صد راه‌ دیگر رفت که منتهی به آن منزل نشود مسیر انحرافی است. راه حق یکی است و باطل، هزاران راه دارد؛ هر مسیری که انسان را به حق نرساند، راه باطل است. باید عالم ربّانی را یافت و از طریق او مسیر هدایت و اطاعت را آموخت.مهم‌ترین چیزی که برای انسان وجود دارد اطاعت است؛ اطاعت با علم و علم نیز با تعلّم است. این‌ها سلسله‌مراتب داشته و برخی مقدمه برخی دیگر است. برای اطاعت نیاز به اعتقاد و یقین است؛ تا اعتقاد نباشد که انسان اربعین پیاده به کربلا نمی‌رود؛ اعتقاد باعث می‌شود که انسان سختی‌ها را تحمل کند. بسیاری از کسانی که علم دارند چیزی را بلد هستند اما در قلبشان به‌صورت اعتقاد حاصل نشده است. باید کاری کرد که آموخته‌های ما با تفکّر تبدیل به اعتقاد شود.عالم ربانی دو حیثیت دارد:

1- عالم است، مطالب را فهمیده و اعتقاد دارد.

2- ربّانی و تربیت شده خداوند است.

عالم ربّانی راه را برای انسان باز می‌کند. نمونه عالم ربانی، مقام معظم رهبری آیت‌الله خامنه‌ای است. گاهی اوقات ما درستی یا نادرستی برخی از چیز‌ها را نمی‌فهمیم و متوجّه نمی‌شویم؛ اما زمانی که عالم ربانی داریم که تربیت شده است به اعمالش که نگاه می‌کنیم می‌بینیم خلاف و انحرافی ندارد و اقوال و اعمالش باهم تطبیق می‌کند؛ معصوم نیست اما عالم ربانی است. اگر چنین عالم ربانی پیدا شود، نقطه مهم اطاعت است. اگر انسان پیرامون عالم ربانی متزلزل باشد و آن را پیدا نکند نمی‌تواند راه را پیدا کند. راه‌های انحرافی، مختلف و بسیار است؛ هرکسی راهی دارد، پیرو چه کسی باشم بهتر است؟ آیا پیرو منافقین باشم یا پیرو سلطنت‌طلب‌ها؟ خیر! پیرو عالم ربانی باید باشم. اگر عالم ربانی پیدا کنید مشکلات جامعه حل می‌شود؛ صحبت‌های او را می‌شنوید و به آن‌ها عمل می‌کنید. عالم ربانی که پیدا شود انسان به علم می‌رسد و بر روی تعلم و علم، تأثیر می‌گذارد.

ومعرفة العلم بالعقل: بعد از یافتن عالم ربانی و رفع یکی از مشکلات مهم، تازه نوبت می‌رسد به «ومعرفة العلم بالعقل». شناخت عالم ربانی با کمک عقل است. عالم ربانی را با عمامه و ریش و تبلیغات نمی‌توان شناخت؛ وقتی خوب فکر شود، کار آسان می‌شود. باید در هر موضوعی جان کند و حقیقت را به‌دست آورد اما اگر عالم ربانی پیدا شود بسیاری از حقایق را برای انسان بیان می‌کند.

برخی از شارحین این روایت گفته‌اند که مراد از «ومعرفة العلم بالعقل» یعنی «معرفة العالم» باید عالم ربانی را با عقل شناخت.

مراد از علم در اینجا یقین است؛ یعنی اعتقاد و یقین قلبی. عالم ربانی کسی است که اعتقادش قوی است. اساس انسان اعتقاد اوست؛ انسان هر مقدار که باسواد هم باشد ولی اعتقاد نداشته باشد ارزشی ندارد. اعتقاد است که انسان را برای ارتکاب اعمال نیک حرکت می‌دهد. این اعتقاد و علم با عقل حاصل می‌شود؛ یعنی ابتدا با عقل عالم ربانی پیدا می‌شود و بعد از تعلّم با تفکر، اعتقاد به‌دست می‌آید؛ بنابراین همان‌گونه که مرحوم مجلسی می‌فرماید: مراد جمله «ومعرفة العلم بالعقل» معرفت عالم و معرفت علم است. هم عالم و هم علم را باید با عقل سنجیده و مقایسه کرد.

این سیر حرکتی که امام (ع) می‌فرماید تا انسان از عقل کمک بگیرد و به طاعت برسد به ما می‌فهماند که نباید به دنبال اوهام و چیزهای مشکوک برویم.

نکته دیگری که امام کاظم (ع) به هشام می‌فرماید آن است که: «يا هشام قليل العمل من العالم مقبول مضاعف، وكثير العمل من أهل الهوى والجهل مردود».[2]

اگر آن سیر را درست حرکت کردی به این مقام می‌رسی که عمل کم تو، ارزشمند می‌شود. شما که نماز می‌خواند خیلی ارزشمند است زیرا قلب، پر از ایمان و اعتقاد است. این نماز با نماز کسی که از روی جهل می‌خواند و نه علم دارد و نه عالم ربانی، نه تعلّم کرده و نه تفکر فرق دارد. او مسیر را طی نکرده اما شما مسیر را طی کرده‌اید قلبتان پر از اعتقاد است لذا عمل کم شما چقدر اثر دارد. امام (ع) می‌فرماید: «يا هشام قليل العمل من العالم مقبول مضاعف». «مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا»[3] این حسنه‌ای که شما انجام می‌دهید و مضاعف می‌شود به‌خاطر اعتقادی است که شما دارید.


logo