درس حدیث استاد محسن فقیهی
97/12/01
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: اخلاص هدف خلقت
قال الله تبارکوتعالی: ﴿وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ﴾.[1]
تمام دستورات خداوند برای این است که انسان به اخلاص برسد. تمام این نمازها و روزهها برای رسیدن به اخلاص است؛ یعنی هدف این است که به اخلاص برسیم. نماز مهم است اما هدف آن است که به اخلاص برسیم. انسان باید به مقامی برسد که توجه او فقط به خدا باشد؛ این همان مقام عالی و هدف نهایی است.﴿أَلَا لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ﴾؛[2] ﴿إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا وَاعْتَصَمُوا بِاللَّهِ وَأَخْلَصُوا دِينَهُمْ لِلَّهِ﴾.[3] دین باید خالص برای خدا باشد نه برای منافع دنیوی و مادی. در آیه دیگری خداوند میفرماید: ﴿فَمَنْ كَانَ يرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا﴾.[4] مهمترین چیزی که خداوند از انسان میخواهد اخلاص است، اخلاص هدف خلقت است.
خداوند در روایتی قدسی میفرماید: «الْإِخْلَاصُ سِرٌّ مِنْ أَسْرَارِي اسْتَوْدَعْتُهُ قَلْبَ مَنْ أَحْبَبْتُ مِنْ عِبَادِي».[5] اخلاص سرّی از اسرار من است و آن را نزد کسانی که به آنها علاقه دارم به ودیعه گذاشتهام. محبوبین خدا کسانی هستند که اخلاص دارند.
مسیر اخلاص«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): مَا أَخْلَصَ عَبْدٌ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً إِلَّا جَرَتْ يَنَابِيعُ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ».[6]
اخلاص ممکن است مقداری سخت باشد، من دوست دارم که مخلص باشم اما از تعریف مردم هم خوشم میآید از بالای مجلس نشستن و بردن نامم با مقامی عالی هم کیف میکنم؛ آیا راهی برای رسیدن به اخلاص دارم؟ رسول خدا میفرماید: چهل روز با خداوند قرار بگذارید، چهل روز حواستان را جمع کنید؛ برخی میروند در دهاتی، در را روی خود میبندد و چلهنشینی میکنند تا کسی نباشد و ریایی وجود نداشته باشد. پیامبر (ص) میفرماید: کسی که بتواند چهل روز اعمال خود را برای خدا خالص کند، قدم مثبتی را برداشته و به اخلاص نزدیک میشود. «جَرَتْ يَنَابِيعُ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ» به خاطر همان است.
اخلاص، رمز ماندگاریگاهی برخی میگویند: چرا رسائل و مکاسب بخوانیم؟ این کتابها چیست؟ کتابهای راحتی بنویسیم و آنها را بخوانیم. شیخ انصاری (ره) به این مقام رسیده که «جَرَتْ يَنَابِيعُ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ». اگر من بخواهم کتاب بنویسم، «جَرَتْ يَنَابِيعُ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ» ندارم، من آن تقوا را ندارم. هرچند قلم قشنگی داشته باشم اما تأثیر نمیگذارد. فقه و اصول، علومی هستند که باید با معنویت پیش روند؛ یعنی کسی که کتاب را نوشته باید «جَرَتْ يَنَابِيعُ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ» باشد کسی هم که کتاب را میخواند باید خودش را خالص کند و «مخلصا لله» باشد. اگر از روی این کتابها کتاب دیگری را بنویسم آن نور را ندارد؛ نوری که کتاب شیخ انصاری (ره) دارد مخصوص شیخ انصاری (ره) است. هر کسی به مقامات نمیرسد؛ در میان اینهمه کتاب نوشتهشده اگر کتابی موردتوجه قرار میگیرد و علمای زیادی بر آن شرح مینویسند عادی نیست؛ این به خاطر معنویتی است که اینها داشتهاند. علمیت فقط یک بُعد است و مهمتر از آن بعد معنویتی است که شیخ انصاری (ره) و مرحوم آخوند داشتهاند.
داستانی در مقام شیخ انصاریمرحوم میرزا حبیبالله رشتی (شاگرد شیخ انصاری) نقل میکند: زمانی در نجف، مرض کشنده وبا آمد و مرحوم سید علی شوشتری (یکی دیگر از شاگردان شیخ) مبتلای به وبا شد. فرزند سید علی میگوید: شبهنگام حال پدرمان خیلی بد شد. در شهر و مملکت غربت نمیدانستم چه باید کنم، پدرم داشت میمرد. فانوس را برداشتم تا نزد شیخ انصاری، استاد پدرم رفته، ماجرا را بگویم و تقاضای کمک کنم. فانوس را که برداشته و روشن کردم پدرم پرسید: کجا میروی؟ گفتم: به منزل شیخ انصاری میروم که به ایشان خبر دهم که حال شما بحرانی است. پدرم (مرحوم سید علی شوشتری) گفت: نرو! اکنون خود شیخ انصاری میآید. (آن زمانها برق، تلفن و موبایلی نبوده است).در همین زمان بود که در زدند، شیخ انصاری به همراه شاگردش رحمتالله (یکی از حواشی کتاب رسائل، حاشیه رحمتالله است) پشت در بودند. سید علی شوشتری از کجا میدانست که این موقع شب، شیخ انصاری به منزلش میآید؟ خدا میداند! شیخ انصاری از کجا فهمیده که حال سید علی شوشتری بحرانی است؟ خدا میداند!شیخ به همراه شاگردش، رحمتالله وارد میشود و میپرسد که حال سید علی شوشتری چگونه است؟ میگویند: حالشان خیلی بد و بحرانی است. مرحوم شیخ انصاری به سید علی شوشتری میفرماید: خیالتان راحت باشد ناراحت نباشید، هیچ مشکلی ندارید؛ شما باید نماز میّت مرا بخوانید. هرچه سید علی میگوید که حالم خیلی بد است مرحوم شیخ میگوید: ناراحت نباش خوب میشوی و نماز میت مرا تو میخوانی.شما از این جریان چه میفهمید؟ شیخ انصاری (ره) چه مقامی داشته است؟ همین اتفاق هم افتاد، سید علی شوشتری حالش خوب شد، شیخ بعد از مدتی فوت کرد و سید علی شوشتری نماز میتش را خواند. بزرگان، این مقامات و کرامات را داشتهاند. حال، برخی بگویند چرا مکاسب و رسائل بخوانیم؟ رسائل کتاب این شیخ انصاری است؛ مکاسب را این شیخ نوشته است؛ بنابراین باید توجه داشته باشیم که شخصیت انسان تنها در بعد علم نیست؛ علم فقط یک بعد است و بعد مهمتر شخصیت، تقوا است.پسازآنکه شیخ انصاری از منزل سید علی شوشتری میرود، فردا در درس خود به شاگردان میگوید: سید علی مریض است به عیادتش برویم. عدهای از شاگردان به همراه شیخ به عیادت سید علی میروند.پسر سید علی میگوید: وقتی شیخ وارد شد شروع به احوالپرسی کرد؛ بهگونهای صحبت میکرد که گویا از حال ایشان خبر ندارد. میخواستم به شیخ بگویم: شما که دیشب اینجا بودید چگونه اینطور احوالپرسی میکنید؟ پدرم به من اشاره کرد که نگو، شیخ راضی نیست دیگران بدانند شبانه برای عیادت آمده است. شیخ خیلی معمولی آمد احوالپرسی کرد و رفت.چنین اخلاقی داشتهاند؛ نمیگوید که نیمهشب من به عیادت آمدم و چنینوچنان. اینها اخلاص است، اخلاص شیخ است که اینگونه برخورد میکند. اینها هستند که به چنین مقاماتی رسیدهاند، اینها بودند که دین را حفظ کردند. نتیجه این اخلاصها این انقلاب شده است؛ انقلابی که خداوند آن را از آسیبها حفظ میکند.مرحوم میرزای شیرازی، قبل از آنکه مرجع تقلید شیعیان جهان شود به مرحوم زینالعابدین گلپایگانی نامه مینویسد و تقاضا میکند که مرجعیت را ایشان بپذیرد. مینویسد: من مرجعیت را نمیخواهم شما آن را قبول کنید. بزرگان با چنین اخلاصی دین را حفظ نمودهاند.نکته آخری که عرض میکنم راجع به پیام مقام معظم رهبری است. دقت بیشتری بر روی این پیام داشته باشید؛ سال آینده ممکن است ما مشکلاتی داشته باشیم، ازلحاظ اقتصادی ممکن است مردم مطالبی را به شما بگویند، بپرسند: این انقلاب چه ثمره و ارزشی برای ما داشته است؟ این پیام بندبند و فصلبهفصلش نکات بسیار خوبی دارد که میتوانید به آن استدلال کنید. خصوصاً در ایام تبلیغی و نوروز که با مردم ارتباط دارید از آن استفاده کنید. نکات دقیقی در پیام مقام معظم رهبری ذکر شده است که انشاءالله موردتوجه شما آقایان قرار بگیرد.