درس حدیث استاد محسن فقیهی
99/06/26
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: توکل بر خداوند
یکی از مباحثی که در قرآن و سنت به آن تأکید شده است که در این ایام باید به آن توجه کنیم، مسئله توکل بر خداوند است. این مسئله در آیات زیادی مطرح شده است ﴿فَلْيتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ﴾.[1]
معنای توکل
معنای توکل آن است که در مشکلات دستتان به دامان غیر نباشد؛ ﴿لَيسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى﴾.[2] باید تلاش کنید، هر انسانی باید برای کسب علم، مال و راحتی زن و فرزند کوشش کند اما در این باره توجه به خداوند داشته باشد؛ علم میآموزد، توکل بر خداوند دارد و از خداوند کمک میخواهد که خداوندا! فهم، فکر، استعداد و حافظه من را تکامل بده. به دنبال کمالات است نماز شب، قرآن و دعا میخواند و از خداوند میخواهد که کمالات را به او بدهد؛ خداوندا! من قال نیستم اما لطف تو شامل حال من شود و روزبهروز کمالات من بیشتر شود. مال دنیا را طلب میکند، به دنبال حقوقی است تا زندی زن و فرزندانش را بگذراند و به خداوند میگوید که از تو میخواهم که کمکم کنی و دست من را بگیری تا نیازمند کسی نشوم.
حصول توکل
باید توجه داشت که توکل بر خداوند، یک دقیقهای برای انسان حاصل نمیشود، فکر نکنید که من نشستهام یکمرتبه تصمیم میگیرم که متوکل علی الله نباشم؛ به این سادگی نیست بلکه زیربنای زندگی شما باید روی توکل بر خداوند بنا شود. این مسئله باید در ابعاد مختلف باشد؛ زیرا هر روز با مشکلات مختلفی مواجه هستید، در چنین حالتی چکار میکنید، آیا اول به دوستان و آشنایان زنگ میزنید تا آنها به شما کمک کنند یا ول دو رکعت نماز میخوانید و از خداوند میخواهید که مشکلتان حل شود و سپس به سراغ تلاش و کوشش میروید؛ آیا دستتان را بلند میکنید و از خداوند میخواهید که مشکلتان را حل کند؛ هر مشکلی که هست، علمی، مالی، آبرویی و ... . انسان متوکل در مشکلات اول، سراغ خداوند میرود. ابتدا به خداوند میگوید: خداوندا! این مشکل برای من پیش آمده است خودت راهش را برای من پیدا کن، مسیر صحیحی پیدا شود تا این مشکل من حل شود، سپس تلاش میکند تا با آنچه به ذهنش آمده مشکلش را حل کند.
روحیه توکل مانند درختی است که انسان آن را آبیاری میکند که هر روز بزرگتر میشود، توکل نیز در وجود انسان باید هر روز آبیاری شود و مراقب باشد تا هر روز توکلش بیشتر شود. انسان گاهی به فکر ده سال آینده خود است و گاهی به فکر یک سال آینده خود و گاهی به فکر فردای خود است، توکل انسان متفاوت است. گاه بدون توجه به توکل و به خداوند به این و آن تمسک میکند برای اینکه آینده خود را درست کند.
درخواست از غیر خدا
توکل بر خداوند انسان را به مقامات عالی میرساند. آیتالله کشمیری که در حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) دفن است شاگرد مرحوم آیتالله قاضی بود. ایشان میگوید که به آیتالله قاضی گفتم: «شما که وضع مالیتان مناسب نیست چرا دعا نمیکنید؛ شما که برای دیگران دعا میکنید، مقام عالی دارید و استاد اخلاق هستید. شما با این مقامات معنوی چرا باید چنین مشکلات مالی داشته باشید و زندگیتان سخت باشد؟». استاد علت را نمیگفت و من هم زیاد میپرسیدم، بالاخره استاد فرمود: در حالات محقق اصفهانی دقت کردم و فهمیدم که در آَینده مرجع میشود. به او گفتم که شما در آینده نزدیک مرجع میشوید و مقامات عالی دارید. هرگاه که به مقامات عالی رسیدید هوای ما را هم داشته باشید. این جمله من را بیچاره کرد. از زمانی که این حرف را زدم، همه چیز بسته شد، و این تنبیهی برای من بود برای اینکه بدانم از خدا بخواهید و از کسی نخواهید.
ممکن است حتی بزرگان ما هم چنین اشتباهاتی کنند و باید حواسمان باشد که ما چنین اشتباهی نکنیم. انسان باید بر خدا توکل کند و از خداوند بخواهد البته خودش هم تلاش کند اما اینکه توکل بر خدا را کم کند و توکل بر دیگران را بیشتر کند، باعث بدبختی انسان میشود.
رفاهزدگی
نمونه دیگری را بگویم از کسانی که توکل بر خداوند داشتهاند اما لغزش کوچکی باعث مشکلاتی شده است. اکنون اوضاع مملکت خصوصا اوضاع طلبههای ما خوب نیست و مشکلات خیلی زیاد است. متأسفانه برخی از مسئولین درست حرکت نمیکنند. علت شاید این باشد که مشکل را میشنوند اما نمیبینند؛ «شنیدن کی بود مانند دیدن». میشنوید که مردم در ترافیک هستند و ناراحت میشوید اما شما ترافیک را نمیبینی زیرا از خط ویژه عبور میکنید و تاکنون دوساعت در ترافیک نماندهای. هرچه خواستهاید را با یک تلفن برایتان آوردهاند اما مردم با مشکلات زندگی میکنند. شما هم شنیدهاید اما خودتان درگیر نشدهاید که بفهمید مشکلات چیست. مشکل برخی از مسئولین ما این است که برایشان همه چیز فراهم است و فقط میشنوند که مردم مشکلات دارند لذا میگویند که انشاءالله مشکل مردم حل شود. تلاش آنها برای مردم مانند تلاشی که آقا امیرالمؤمنین (علیهالسلام) داشت، نیست. امام (علیهالسلام) میخواست که مانند مردم باشد؛ یعنی همانگونه که مردم زندگی میکنند، زندگی کند؛ برای اینکه مشکلات مردم را کاملاً درک کند. اینکه بشنوید مردم مشکل دارند با اینکه همان مشکل برای خود شما پیش بیاید خیلی فرق میکند؛ اگر شما هم آن مشکل را داشته باشید میفهمید که مردم چه میکشند. میشنوید اما کاملاً درک نمیکنید.
یکی از مشکلات جامعه ما این است که برخی از مسئولین، در رفاه زندگی میکنند، به همین دلیل با اینکه از مشکلات مردم مطلع میشوند اما آن دلسوزی که باید و شاید انجام نمیشود. اگر برای فرزند خودت این اتفاق افتاده بود چکار میکردی؟ زمین را به آسمان میدوختی تا مشکلش حل شود، نمینشستی و نگاه کنی؛ این مردم هم بچههای شما هستند، مثل اولاد شما هستند، تحت حکومت شما هستند. کسانی که قدرت دارند و میتوانند باید دلسوز باشند اما متأسفانه آن دلسوزی کامل را در دولت و برخی از اعضای دولت نمیبینیم. مشکلات، کمر مردم را شکسته است مشکلات خیلی زیاد است مخصوصاً برای روحانیت عزیز. متأسفانه برخی از مسئولین این حرکت را درست تعقیب نمیکنند. گاهی میگویند: «صدای مردم را شنیدیم. فهمیدیم که مردم مشکل دارند»؛ خوب فهمیدی اما برای مردم چکار کردی؟
صبر در سختی
آن زمانها غذای مردم نان خشک بود. علمای ما با نان خشک زندگی میکردند. آیتالله العظمی گلپایگانی (رحمهالله) وقتی از روستای خود به مدرسه میآمد با خود، گونی نان خشکی میآورد و نان خشک میخورد و اگر خیلی وضعشان خوب بود، ماستی هم کنارش تهیه میکردند.
خدا مادر ما را رحمت کند، پیت بزرگی داشت و نان خشک را در آن میریخت؛ ما پنج برادر بودیم که وقتی عصرها گرسنه میشدیم نانها را در ظرف آبی میریختیم و با قاشق میخوردیم.
یکی از علمای بزرگ که در کربلا زندگی میکرد، زندگیاش اینگونه بود که مادرش هر ماه نان خشکی را تهیه و از ایران برایش میفرستاد. مادرم زمانی نان نفرستاد زیرا در ایران قحطی شده بود. دیگر همان نان خشک را هم نداشتم. در راه که میرفتم، دیدم که سکه کوچک و کمارزشی روی زمین افتاده است، با خودم گفتم بردارم یا نه؟ علامتی ندارد که مشخص باشد چه کسی است، آن را برداشتم و با آن نانی خریدم و زندگی را گذراندم. روز دوم رفتم و سکه دیگری را همانجا یافتم. هر روز که میرفتم، سکهای را در آنجا پیدا میکردم و زندگی من تأمین میشد تا اینکه مادرم، دوباره نان خشک برایم فرستاد. با خود گفتم بروم در همانجا و سکهای اگر پیدا کردم مثلاً ماستی هم بخرم تا با نان بخورم، اما هرچه گشتم دیگر سکهای در آنجا نبود.
علمای ما اینگونه بزرگ شدند و زندگی کردند. درست است که ما مشکلاتی داریم اما باید صبر و تحمل کرد و همه مردم چه روحانی و چه غیر روحانی باید توکل بر خداوند داشته باشند. از خداوند بخواهیم که مشکلات ما برطرف شود. خداوند یاری کند و این بلای کرونا از جهان برداشته شود.