« فهرست دروس

درس حدیث استاد محسن فقیهی

99/07/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: شرح کتاب چهل حدیث مرحوم امام/ صبر/

«قال أمير المؤمنين عليه السلام: قيمة كل امرء ما يحسنه».[1]

تمایلات و خواسته‌های فراوانی در انسان وجود دارد. در مقابل این خواسته‌ها و تمایلات، ارزش انسان به چیست؟ آنچه محبوب و معشوق انسان است، ارزش او را مشخص می‌کند؛ زیرا همیشه در فکر رسیدن به آن محبوب است. برخی وقتی ورزشی را از تلویزیون می‌بینند آن‌قدر محو تماشا هستند که وقتی زنگ در را می‌زنند، تلفن زنگ می‌زند یا پدر و مادر صدا می‌کنند، متوجه نمی‌شوند؛ زیرا غرق در محبوب خود هستند. وقتی علاقه زیاد شد، چیزهای دیگر محو می‌شود. خواسته‌های انسان زیاد است اما برخی خواسته‌ها، انسان را به خود مشغول می‌کنند و توجه انسان را بیش از اندازه جلب می‌کنند. این علاقه و محبت خوب است درصورتی که در مسیر خوب و صحیحی قرار گیرد نه مانند کسی که به خلاف و گناه علاقه دارد. به همین خاطر است که آقا امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) می‌فرماید: «قيمة كل امرء ما يحسنه» ارزش هر انسانی به آن چیزی است که به آن علاقه دارد. هر تمایلی که انسان بیش‌از اندازه به آن علاقه دارد، شخصیت او را نشان می‌دهد.

«ألصّبر صبران صبر على ما تكره و صبر على ما تحبّ.».[2]

ممکن است انسان به چیزی علاقه داشته باشد و آن را دوست داشته باشد اما حق نیست، در این صورت باید صبر کند. انسان ممکن است غذایی را دوست داشته باشد اما چون حرام است به آن دست نمی‌زند. ممکن است من برای گرفتن پستی صلاحیت نداشته باشم و خودم می‌دانم، پس دست برمی‌دارم.

خداوند نیز در قرآن کریم می‌فرماید: ﴿وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيئًا وَهُوَ خَيرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ﴾[3] خیلی از چیزها است که انسان را ناراحت می‌کند اما ولی برای او خیر است و خیلی از چیزها است که انسان آن‌ها را دوست دارد (مانند پول، مقام، شهوت و ...) ولی برای او شر است. البته ما نمی‌دانیم اما خداوند می‌داند.

طغیان تمایلات

آیات و روایات به ما می‌فهمانند که تمایلات انسان، سرکش و طغیانگر هستند و هرچه به آن‌ها میدانی دهی بیشتر طغیان می‌کند. کسی که ثروتمند است، بیشتر از انسان فقیر، پول دوست دارد و علاقه‌اش به مال دنیا بیشتر است. کسانی که شهوترانی می‌کنند، به دنبال یک مورد نیستند. کسی که اختلاس می‌کند بار اولش نیست و با دزدی‌های کوچک به اینجا رسیده است. کسانی که به دنبال اشغال پست‌های مختلف هستند درحالی‌که صلاحیت آن را ندارند، عاشق پست و مقام هستند. کسانی که عاشق پست و مقام هستند طغیان می‌کنند و از حق، خارج می‌شوند. خروج از حق باعث می‌شود که دنیا و آخرت انسان، نابود شود.

مثال اژدهای نفْس

ملای رومی مثال خوبی در این باره می‌زند: مرد مارگیری بود که با گرفتن مار و نمایش آن، امرار معاش می‌کرد. رزی اژدهای بزرگی را در کوهسان سردی یافت و فکر کرد که یخ زده و مرده است. با خود فکر کرد که اگر آن را به شهر ببرد، مردم برای دیدن آن پول زیادی می‌دهند. اژدها را کشان‌کشان به شهر بغداد برد و مردم برای دیدن آن، جمع شدند. وقتی آفتاب به اژدها تابید، کم‌کم جان گرفت. تکان کوچکی خورد اما مارگیر به دنبال پول جمع کردن بود و متوجه نشد تا اینکه اژدها دهان باز کرد و مارگیر را بلعید.

ملای رومی می‌گوید: نفست اژدرها است. نفس انسان مانند همان اژدها است که اگر بخواهد به دنبال رسیدن به تمایلات باشد، او را نابود می‌کند. تمایلات انسان، تمامی ندارد؛ پس باید به مقداری اکتفا کرد. اگر خانه‌ای داری خدا را شکر، اما اگر بهترین خانه‌ها را بخواهی به اختلاس می‌انجامد. اگر شهوت می‌خواهی، زن بگیر و زندگی تشکیل بده اما اگر به دنبال شهوترانی باشی، تو را نابود می‌کند. مقام و منصب هم همین‌گونه است و اگر لایق آن نباشی اما آن را به دست بگیری، غصب است که تو را نابود می کند.

صبر به این معنا است که جلوی تمایلات خود را بگیری تا طغیان نکند. هرچیزی که علاقه به آن بیش از حد شود، مسیر حق را کنار گذاشت و مسیر باطل را می‌رود،‌ باید در مقابلش صبر کرد.

«ألصّبر عن الشّهوة عفّة ... و عن المعصية ورع».[4] در مقابل شهوت و گناه باید صبر کرد. این ورع انسان است که در مقابل هر گناهی صبر کند و بایستد.

تذکر دو نکته

نکته اول: صلح امام حسن (علیه‌السلام)

شجاعت و شخصیت امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) در جنگ‌هایی که در رکاب امام علی (علیه‌السلام) بود، زبانزد همه بود اما حضرت، در برهه‌ای از زمان در شرایطی قرار گرفت که مردم، همراه ایشان نبودند و آمادگی برای جنگ نداشتند؛ پس صلح تحمیلی با معاویه را پذیرفت. صلح را پذیرفت چون کسانی نبودند که در کنار حضرت، اهل مجاهدت باشند. در تمام جنگ‌ها امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) جلودار جنگ بود اما در برهه‌ای از زمان که هیچ یاوری نداشت، صلح را پذیرفت.

این را باید بدانیم که مسائل مربوط به اهل‌بیت را نباید وسیله‌ای برای اهداف شخصی خود قرار دهیم. نباید کارهای ائمه را بر اساس فکر خودمان تطبیق دهیم.

علمای ما این‌گونه بودند که مثلاً اگر درباره حکم مطهر بودن آب چاه می‌خواستند فتوا دهند، چاه خانه خود را پر کردند تا نکند در نظر شرعی، منافع شخصی دخالت داشته باشد. ما نباید اهداف خود را با کارهای ائمه (علیهم‌السلام) قیاس کنیم و مسیر خلاف خود را به ائمه (علیهم‌السلام) نسبت دهیم؛ چون ضررش بر دین است نه شخص؛ دین است که متزلزل می‌شود. این گناه نابخشودنی است که اهداف شخصی خود را با دین، توجیه کنیم و تعصبات سلیقه‌ای خود را بر اهداف دینی حاکم کنیم.

نکته دوم: صلح با اسرائیل

کشورهای اسلامی که ملت، مسلمان هستند، متأسفانه سران این کشورها با اسرائیل دست می‌دهند و همراهی می‌کنند. این‌ها بدانند که منفور ملت‌ها خواهند شد. هر کشوری که مانند امارات، بحرین و ... با اسرائیل رابطه برقرار کند منفور ملت خود و ملت‌های اسلامی در سرار دنیا خواهد شد. ای سران کشورهای اسلامی! خود را محبوب ملت‌ها کنید نه منفور مردم.

منفور می‌شوید زیرا قرآن کریم به صراحت می‌فرماید: خداوند نهی می‌کند از رابطه با کسانی که با شما مقاتله کردند و شما را از دیارتان بیرون کردند؛ ﴿إِنَّمَا ينْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ قَاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَأَخْرَجُوكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ﴾.[5] این صریح قرآن است؛ اسرائیل، مسلمان‌ها را کشته و از دیار خود اخراج کرده است؛ پس شما محکوم هستید.

خداوند تبارک و تعالی به همه ما ایمان و تقوا عنایت بفرمایید. همچنین عقل کاملی عطا کند تا بدانیم چه کنیم. اگر برای دنیای خود هم که باشد باید با اسرائیل رابطه نداشته باشید.


logo