« فهرست دروس

درس حدیث استاد محسن فقیهی

99/09/12

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مقام زهد

صحبت درباره زهد بود که زاهد چه کسی است. بر اساس روایتی که در جلسه گذشته بیان کردیم، اجمالا زاهد کسی است که آنچه خالق دوست دارد او نیز آن را دوست دارد و آنچه خالق آن را مبغوض می‌داند او هم آن را مبغوض می‌دارد. اگر معشوقی دارید،‌ هر غذایی که او دوست دارد برایش تهیه می‌کنید، هر کاری که او دوست دارد را برایش انجام می‌دهید تا معشوق خوشحال شود و از شما راضی شود و هرچه او نمی‌پسندد را انجام نمی‌دهید. اگر از کسی بدش می‌آید شما با او رفاقت نمی‌کنید.

گاهی انسان دوستانی دارد که فقط در حد سرگرمی است و با او وقت می‌گذراند اما اگر او دشمنی دارد با او دشمنی نمی‌کند، حتی ممکن است با هر دو طرف دوست باشد. این رفاقت است اما عشق نیست؛ عشق اگر باشد، با دشمن او نمی‌توان دوست بود حتی نمی‌تواند به او نگاه کند و از او منزجر است. ما در این دنیا معمولا رفیق داریم اما عاشق نیستیم که با دوستانش، دوست و با دشمنانش، دشمن باشیم.

اگر علاقه انسان زیاد شد و به مرحله عشق رسید، ارزشمند است. اگر چنین دوستی دارید که با دوستان شما دوست است و با دشمنان شما دشمن است، قدرش را بدانید زیرا عاشق شما است.

معنای «تولی» و «تبری» همین است؛‌ خدا، پیامبر و اهل‌بیتش (علیهم‌السلام) را دوست داریم، دوستانشان را دوست و دشمنانشان را هم دشمن می‌دانیم. زاهد کسی است که دوستان خدا را دوست دارد و دشمنان خدا را دشمن می‌داند.

اگر کسی با دشمنان خدا می‌نشیند، رفیق است، می‌خندد و هرجوری با آنان کنار می‌آید و هیچ تنفری از آنان ندارد، علامت این است که به مرحله عشق نرسیده است مگر اینکه انسان، آنان را به راه راست هدایت کند.

معنای زهد این نیست که انسان دنیا را ترک کند. برخی زهد را به این معنا می‌گیرند که دنیا را باید ترک کرد، گوشه‌نشینی کرد و فقط مسیر دعا، ذکر و سجده را در پیش گرفت.

همان‌گونه که در روایات آمده، دنیا مانند آتش است. گرمی زمستان به‌وسیله آتش فراهم می‌شود و غذا با آتش تهیه می‌شود. آتش نعمت بزرگی از طرف خداوند است اما باید مراقب بود که با آتش، بازی نکرد بلکه باید با دقت از آن استفاده نمود. اگر از اجاق درست استفاده نشود ممکن است خانه را به آتش بکشد. بر اثر آتش‌سوزی، ‌خانه‌ها، ماشین‌ها و بازارهای زیادی سوخته‌اند و نابود شده‌اند. با آتش نباید شوخی کرد، اگر بچه‌ای با آتش، بازی کند ممکن است خود را بسوزاند.

مثل دنیا، مثل آتش است؛ پس باید از دنیا بهترین استفاده را کرد اما باید مراقب بود که اگر مانند آتش با آن بازی کنی، نابودت می‌کند. ممکن است پنجاه سال خدمت کند اما یک اختلاس یا رشوه، آبروی پنجاه‌ساله را نابود کند.

زهد مرحوم شیخ عبدالکریم حائری

سید محمدرضا مسجدشاهی (رحمه‌الله) از علمای بزرگ اصفهان بود که از لحاظ مالی وضعیت مناسبی داشته است. مرحوم شیخ عبدالکریم حائری (رحمه‌الله) مؤسس حوزه علمیه قم، از مرحوم مسجدشاهی (رحمه‌الله) دعوت کرد که به قم بیاید و درس و بحث داشته باشد تا حوزه علمیه قم، قوت بگیرد. مرحوم مسجدشاهی هم دعوت مرحوم حاج‌شیخ را پذیرفت و به قم آمد. همان روزهای ابتدایی مرحوم حاج‌شیخ، مرحوم مسجدشاهی را برای مهمانی شام به منزلش دعوت کرد. برای شام، پلو و خورشی تهیه شده بود. مرحوم حاج‌شیخ بچه‌ها را که خوابیده بودند بیدار کرد. مرحوم مسجدشاهی می‌گوید که بچه‌ها خواب هستند بگذار بخوابند. مرحوم حاج‌شیخ می‌گوید که نه بگذار بیدارشان کنم. مرحوم مسجدشاهی اصرار می‌کند که بگذار بخوابند، چرا بیدارشان می‌کنی؟ مرحوم حاج‌شیخ می‌گوید: ما در ماه یک بار پلو و خورش می‌خوریم به‌همین دلیل می‌خواهم بچه‌ها هم از این پلو و خورشی که به افتخار شما تهیه شده استفاده کنند.

مرحوم مسجدشاهی که وضع مالیش در اصفهان خوب بوده وقتی از منزل حاج‌شیخ می‌رود با خودش می‌اندیشد که من این‌گونه مانند حاج‌شیخ نمی‌توانم زندگی کنم، او می‌خواهد فقیرانه و زاهدانه زندگی کند ولی من زندگی مرفهی دارم لذا نمی‌توانم در قم عالم موفقی باشم درحالی‌که زندگیم در برابر زندگی حاج‌شیخ مرفه باشد. در اصفهان اشکالی نداشت که یک روحانی زندگی خوبی داشته باشد؛ زیرا وضع اکثر مردم خوب بود و مردم هم می‌دانستند که وضع مالی پدران مرحوم مسجدشاهی خوب بوده است.

به طرف تجملات رفتن لوازم و آثاری دارد. پولی که به انسان می‌رسد هرچند مانند ارثیه حلال باشد اما کسی که در مقام رهبری گروهی قرار می‌گیرد مانند مرحوم حاج‌شیخ که رئیس حوزه علمیه بود، باید خیلی مراقب باشد. زندگی این افراد در دید مردم است که در چه خانه‌ای زندگی می‌کند، بر چه ماشینی سوار می‌شود، چه لباسی می‌پوشد و اخلاق و رفتار او چگونه است. حاج‌شیخ چون زاهدانه مانند خود طلبه‌ها زندگی می‌کرد توانست طلبه‌ها را نگه دارد.

زهد مرحوم شیخ انصاری

مرحوم صاحب جواهر (رحمه‌الله)،‌ فرد ثروتمندی بود، به مغازه‌داران سفارش کرد که هرچه شیخ انصاری (رحمه‌الله) خواست به او بدهید و من پولش را به شما می‌دهم. وقتی سر ماه برای تسویه حساب با مغازه‌داران می‌رفت، می‌گفتند که شما بدهی ندارید؛ زیرا شیخ انصاری چیزهایی که می‌خرد آن‌قدر کم است که قابل ذکر نیست. این تقوا و زهد شیخ انصاری است که او را به این مقامات رساند. مرحوم شیخ انصاری هم علمیت فوق‌العاده و هم زهد فوق‌العاده‌ای داشت.

اگر انسان عاشق خداوند شود، حتماً از تجملات دنیوی عبور می‌کند و خداوند را هدف قرار می‌دهد نه اینکه دنیا را هدف زندگی خودش قرار دهد. دنیا وسیله است مانند آتش که از آن استفاده می‌کنید اما مراعات می کنید که شعله‌ور نشود و دامن شما را نسوزاند.

خداوند به همه ما توفیق بدهد که دستورات ائمه (علیهم‌السلام) را فرا بگیریم، هم بگوییم و هم عمل کنیم. عملمان با قولمان یکی باشد همان‌گونه که ائمه ما این‌گونه بودند.

logo