« فهرست دروس

درس حدیث استاد محسن فقیهی

99/09/26

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: اخلاص

اصولاً اخلاص گاهی در برنامه زندگی خود انسان تحقق پیدا می‌کند مثل رفت‌وآمدها،‌ رفتار با خانواده و فامیل و غیره. مراد از اخلاص این است که این رفتارها فقط برای خدا باشد؛ اگر محبتی به خانواده، همسایه یا دوستان وجود دارد، همه برای خدا است؛ چون خداوند دستور داده که نسبت به عیال، اولاد و همسایگان خود مهربان باشید. اخلاص باید در عمل و نیت باشد؛ با اخلاص در نیت است که انسان بداخلاقی دیگران را به‌خاطر خداوند می‌بخشد و توجه به بداخلاقی او نمی‌کند. ممکن است همسرش خشمگین شده و جمله بدی را گفته است اما به‌خاطر خدا می‌بخشد و اظهار محبت می‌کند.

پیامبر (صل الله علیه و آله) به جبرائیل می‌فرماید: «يا جبرئيل فما تفسير الاخلاص؟ قال : المخلص الذي لا يسأل الناس شيئا حتى يجد ، وإذا وجد رضي ، وإذا بقي عنده شئ أعطاه في الله ، فإن من لم يسأل المخلوق فقد أقر لله عزوجل بالعبودية وإذا وجد فرضي فهو عن الله راض والله تبارك وتعالى عنه راض ، وإذا أعطى لله عزوجل فهو على حد الثقة بربه عز وجل».[1]

ای جبرائیل! تفسیر اخلاص چیست؟ جبرائیل از طرف خداوند می‌گوید: مخلص کسی است که از مردم چیزی نمی‌خواهد (مخلص این‌قدر بزرگوار و بزرگ‌منش است که از هیچ‌کس تقاضا نمی‌کند) تا خدا به او می‌دهد (و آنچه را می‌خواهد برای او فراهم می‌کند). به آنچه خدا به او داد راضی می‌شود.

«وإذا بقي عنده شئ أعطاه في الله» انسان مؤمن ابتدا از خداوند درخواست می‌کند و صبر می‌کند که خدا برساند. به اندازه تلاشش درآمد دارد و از آن استفاده می‌کند و دست نیاز به طرف کسی دراز نمی‌کند. از این درآمدش اگر چیزی زیاد بیاید به دیگران هم می‌دهد.

باید بیاموزیم به اندازه چیزی که خدا به ما داده مصرف کنیم نه زیادتر. ممکن است این ماه زیاد باشد و ماه دیگر کمتر برسد پس کمتر مصرف می‌کنیم. اگر چیزی هم زیاد آمد آیا در بانک بگذاریم تا در آینده مصرف کنیم؟ انسان مخلص خدا را شکر می‌کند که این ماه زندگیش تأمین شد و زیادی را به سایر انسان‌های مخلص و با ایمان کمک می‌کند.

«فإن من لم يسأل المخلوق فقد أقر لله عزوجل بالعبودية» می‌دانید این چه مقامی است؟ کسانی که به سمت مخلوق دست نیاز دراز نمی‌کنند، از دل و جان ایمان به خداوند دارند. می‌خواهند بگویند: «من شوخی نمی‌کنم که به خداوند اعتقد دارم». عبد خداوند به گفتن نیست بلکه به عمل انسان است. اگر زندگی و مصارف خود را با اعطای خداوند هماهنگ و ترسیم می‌کنید و به کسی دست نیاز دراز نمی‌کنید معنایش این است که من خدا را قبول دارم، اقرار دارم که عبد خداوند هستم و از خداوند راضی هستم. الحمد لله یک روز نان و پنیر خوردیم و یک روز نان و کباب خوردیم اما دست نیاز جلو کسی دراز نکردیم.

«وإذا وجد فرضي فهو عن الله راض والله تبارك وتعالى عنه راض» وقتی عبد از آنچه خداوند به او داده راضی باشد، پس خداوند هم از او راضی می‌شود.

«وإذا أعطى لله عزوجل فهو على حد الثقة بربه عز وجل» انسان درآمدی که دارد اگر زیادی آن را به بیچاره‌ای که گرفتار و نیازمند است بدهد معنایش این است که «خداوندا من تو را قبول دارم و به تو اعتماد می‌کنم. می‌دانم که ماه آینده هم به من می‌رسانی؛ پس زیادی را به کسی می‌دهم که احتیاجش از من بیشتر است». اگر اعتمادم به خداوند کم باشد با خود می‌گویم: مقداری را کنار بگذارم تا ببینم ماه آینده چه می‌شود. انسان باید برای آینده‌اش فکر کند تا بعداً استفاده کند.

اگر به خداوند اعتماد داشته باشم فکر نمی‌کنم که کمکم به محتاج باعث می‌شود که از پولم کم ‌شود بلکه می‌دانم که خداوند جبران می‌کند و ماه دیگر هم می‌رساند.

در دعای ابوهمزه می‌خوانیم: «وَأَنَّ فِي اللَّهْفِ إِلى جُودِكَ وَالرِّضا بِقَضائِكَ عِوَضا مِنْ مَنْعِ الباخِلِينَ وَمَنْدُوَحَةً عَمّا فِي أَيْدِي المُسْتَأْثِرِينَ».[2]

پناه من جود خداوند است؛ پناه من به زید، بکر، عمرو و ... نیست. راضی به قضا و تقدیر خداوند هستم و می‌دانم اگر خداوند بیشتر از این به من می‌داد منحرف می‌شدم. فکر نکنید که ثروتمند شدن سعادت است بلکه گاهی پول می‌آید و با خود شقاوت و آبروریزی می‌آورد. گاهی ثروت غرور می‌آورد و غرور هم تخلف از قانون می‌آورد که بر اثر آن آبروی انسان می‌رود؛ زیرا حرام را با حلال مخلوط کردند. به آنچه خداوند داده راضی باشید و زیادیش را هم در راه خداوند بدهید. اگر این حرکت را انجام دهید، انشاءالله به مقامات عالیه می‌رسید.

«وَالرِّضا بِقَضائِكَ عِوَضا مِنْ مَنْعِ الباخِلِينَ» راضی به آنچه خداوند داده باشیم و سراغ مردم بخیل نرویم. مگر چه کسی هستند که به سراغ آن‌ها بریم.

«وَمَنْدُوَحَةً عَمّا فِي أَيْدِي المُسْتَأْثِرِينَ» خودخواهان را رها کنیم و به خداوند توجه کنیم. اگر توجه به خداوند داشته باشیم، خداوند تمام مسائل ما را کفایت می‌کند و موفق خواهیم شد.

هفته پژوهش

در هفته پژوهش قرار داریم. درباره اهمیت پژوهش روایتی به این مضمون داریم که «مِدَادُ الْعُلَماءِ أَفْضَلُ مِنْ دِماءِ الشُّهَدَاءِ»[3] پژوهش‌هایی که شما انجام می‌دهید اگر در مسائل دقت کنید و پژوهش در جامعه گسترش پیدا کند خیلی خوب است. اگر خداوند شهادت را نصیب انسان کند مقام بالایی است اما اگر پژوهشی انجام شود مخصوصاً در مسائل مبتلابه و همراه با نوآوری باشد ارزشش از خون شهید هم بالاتر است. همه وظیفه داریم که پژوهش کنیم، نوآوری داشته باشیم و در علم پیشرفت کنیم. اگر این علم همراه با اخلاق شود خیلی ارزشمند است اما علم بدون اخلاق نتیجه‌اش بمب اتم است که مردم را نابود می‌کند. اگر پژوهش در خدمت دین و اخلاق باشد، بهترین حرکتی است که جامعه ما می‌تواند داشته باشد.

«اطلبوا العلم ولو بالصين، فان طلب العلم فريضة على كل مسلم»[4] و «اطلبوا العلم من المهد إلى اللحد»[5] ز گهواره تا گور دانش بجوی، همه این تأکیدات برای این است که اقتدار یک امت و نظام به علم عالمان است. اگر حوزه و دانشگاه در تحقیق و پژوهش مسائل مبتلابه را با نوآوری پژوهش کنند تا باعث اقتدار جامعه و نظام شود، بزرگ‌ترین حرکتی است که ما می‌توانیم انجام دهیم.

در مسئله پژوهش باید دقت داشت که موازی‌کاری نباید داشت و تحقیقات تکراری انجام نشود. باید هدفمند برای رفع مشکلات مردم قدم برداشت و سعی نمود که نیازهای جامعه را برطرف کرد. روش‌های سنتی پژوهش را باید الگو قرار داد و سعی نمود که مشکلی را از مملکت حل کرد.


logo