درس حدیث استاد محسن فقیهی
99/11/29
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: جنود عقل و جهل
«عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَدِيدٍ عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیهالسلام) وَ عِنْدَهُ جَمَاعَةٌ مِنْ مَوَالِيهِ فَجَرَى ذِكْرُ الْعَقْلِ وَ الْجَهْلِ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیهالسلام) اعْرِفُوا الْعَقْلَ وَ جُنْدَهُ وَ الْجَهْلَ وَ جُنْدَهُ تَهْتَدُوا».[1]
جایگاه این روایت
مرحوم امام خمینی (رحمهالله) برای این روایت اهمیت زیادی قائل بودند تا جایی که کتاب مستقلی را در شرح این روایت نوشته است. روایات اخلاقی گاهی سند معتبری ندارد اما این روایت، سند معتبر دارد و مطالب مهمی دارد که مورد توجه بسیاری از بزرگان واقع شده است.
بررسی سند
«احمد بن محمد» عنوان مشترک بین «احمد ابن محمد بن عیسی الاشعری» و «احمد بن محمد بن خالد البرقی» است که هر دو امامی ثقه و جلیل القدر هستند. «علی بن حدید» هر چند که شیخ او را تضعیف کرده ولی علی التحقیق ثقه است و «سماعه بن مهران» هرچند که نسبت واقفیه به او دادهاند ولی امامی ثقه و جلیل القدر است.
خاصیت دوا بودن روایات اخلاقی
روایات اخلاقی مانند دارو هستند. کسی که نزد طبیب میرود گاهی طبیب به او نسخه میدهد تا بیمار بعدا دارو را تهیه و مصرف کند تا خوب شود اما گاهی طبیب خودِ دارو را به بیمارش میدهد، این مقام بالاتری است. این روایت مقام دارو را دارد نه اینکه نسخه باشد.
بررسی محتوا
راوی میگوید: نزد امام صادق (علیهالسلام) بودم و در محضر ایشان جماعت از دوستداران حضور داشتند که سخن از عقل و جهل به میان آمد و حضرت خطاب به جمع فرمودند: عقل و لشکریانش را بشناسید و همچنین جهل و جنودش را بشناسید تا هدایت شوید.
راه هدایت از مسیر علم، عقل و رفع جهل است. با کسب معرفت عقل و لشکرش و جهل و لشکرش میتوان به مقام هدایت رسید. اینکه گفتیم روایت دوا است منظور این است که با معرفت این دو، بهطور طبیعی هدایت حاصل میشود.
تقسیمات علم
حصولی و حضوری
وقتی کتابی را مطالعه کردید و مطالبی را فهمیدید، به این فهم، علم حصولی گفته میشود؛ زیرا زحمت کشیده و آن را تحصیل کردهاید اما برخی از علوم هستند که ما به دنبال آن نمیرویم بلکه خودش برای ما حاصل میشود که به آن علم حصولی گفته میشود. تشنگی و گرسنگی، علم حضوری است؛ شما درس نخواندهاید تا بدانید گرسنه یا تشنه هستید. آنچه با حواس پنجگانه احساس میشود، علم حضوری است.
برای رسیدن به معرفت، نیاز به علم حضوری است؛ درس و تحصیل مقدمه برای رسیدن به علم حضوری است.
علم لدنّی و اکتسابی
گاهی خود انسان علمی را کسب میکند و به دست میآورد که به آن علم اکتسابی گفته میشود اما گاهی علم بدون تحصیل از جانب خداوند به انسان اعطا میشود مثل: ﴿فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَيْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً﴾؛[2] بندهای از بندگان ما را يافتند که رحمت (و موهبت عظيمی) از سوی خود به او داده و علم فراوانی از نزد خود به او آموخته بوديم. هستند انسانهایی که علم لدنّی دارند؛ یعنی علاوه بر علم حضوری و اکتسابی، علم سومی هم دارند. از جانب خداوند چیزایی را میدانند و متوجه میشوند.
علم آلی و اصالی
علم آلی مانند علم نحو، صرف، معانی بیان و ... که خوانده میشوند تا بتوان آیه و روایت را فهمید و مفسر و فقیه شد؛ آن علوم آلی هستند و علم تفسیر و فقه، اصالی هستند. به عبارت دیگر، علوم آلی، مقدمه برای رسیدن به علوم اصالی است. توجه ما به اشیاء نیز گاهی آلی و گاهی اصالی است.
ملاک شرافت علم
ارزشمند بودن هر علمی به غایت آن است. اگر غایتی علمی را بدانید، عشق و علاقه دارید که به غایت و نتیجه آن برسید اما اگر غایتی نداشته باشد، برای شما ارزشی ندارد. برای رسیدن به مقام هدایت، نیاز به همین مقدمات است یعنی علمهای حضوری، حصولی، لدنی و ... . اینها مقدمه میشوند تا به غایتی برسید و آن غایت، معرفة الله است.
ملازمه معرفت و هدایت
آیا میشود که انسان عقل و لشکرش و جهل و لشکرش را بشناسد و هدایت نشود. به نظر میآید که ملازمهای وجود ندارد. اینگونه نیست که هرکسی عالم و باسواد شد و به مقامات عالیه علمی رسید حتما از مقام تقوا، هدایت و معرفت برخوردار است. افراد بسیاری را دیدهایم که باسواد شدهاند اما در ضلالت و گمراهی هستند؛ بنابراین ملازمه قطعیه وجود ندارد اما میتوان گفت که غالبا انسانهایی که علم و معرفت بیشتری دارند، بهتر هدایت شدهاند.
برای فهم کلام امام صادق (علیهالسلام) باید تمام کلمات ایشان را کنار هم دید. امام صادق (علیهالسلام) در جای دیگری میفرماید: «مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ حُسَيْنٍ الصَّيْقَلِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیهالسلام) يَقُولُ لَا يَقْبَلُ اللَّهُ عَمَلًا إِلَّا بِمَعْرِفَةٍ وَ لَا مَعْرِفَةَ إِلَّا بِعَمَلٍ فَمَنْ عَرَفَ دَلَّتْهُ الْمَعْرِفَةُ عَلَى الْعَمَلِ وَ مَنْ لَمْ يَعْمَلْ فَلَا مَعْرِفَةَ لَهُ أَلَا إِنَّ الْإِيمَانَ بَعْضُهُ مِنْ بَعْضٍ».
امام صادق (علیهالسلام) میفرمود: خداوند عملی را قبول نمیکند مگر با معرفت. معرفت فقط به عمل است. کسی که معرفت پیدا کند، عمل هم پشت سر آن خواهد بود، کسی که عمل ندارد، معرفت هم ندارد.
از این روایت معلوم میشود که «تهدوا» در روایت جنود عقل و جهل، به معنای ملازمه قطعیه نیست بلکه به این معنا است که غالبا کسانی که عقل و لشکرش را بفهمند و جهل و لشکرش را بفهمند، هدایت میشوند. معرفت باید همراه با عمل باشد و معرفت بدون عمل ارزشی ندارد.