درس خارج اصول استاد محسن فقیهی
96/12/22
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: اجتهاد متجزّی/تقسیمات اجتهاد/مبحث اجتهاد و تقلید
خلاصه جلسه گذشته: بحث در امکان تجزی در اجتهاد بود. سه قول در این مسئله بیان کردیم؛ برخی قائل شدند تجزیه در اجتهاد امکان ندارد؛ برخی گفتند اجتهاد مطلق، متوقف بر اجتهاد متجزی است و برخی آن را ممکن دانستند.
نکته: کسی که در مسئلهای به اجتهاد میرسد باید به این نتیجه برسد که سایر مسائل ارتباطی با این مسئله ندارد. ممکن است اشکال شود: اگر در یک باب بررسی دقیق صورت گیرد و بگوییم شخص، مجتهد متجزی است در حالی که سایر ابواب را ندیده است آیا اجتهاد صحیح است یا خیر؟ اگر سایر ابواب را مشاهده میکرد با بصیرت بیشتر میتوانست فتوا دهد؛ مثلاً کسی که در باب غیبت، تمام آیات و روایات را دیده است و ادلّه را کنار یکدیگر میگذارد و به نتیجه میرسد؛ اگر باب تهمت و کذب را میدید میتوانست اجتهاد کند و به نتیجه صحیح برسد؛ بنابراین اجتهاد متجزی امکان ندارد بلکه باید تمام ابواب فقه را بداند چرا که ابواب به هم مرتبط هستند. مجتهد متجزی، توهم اجتهاد را دارد.
جواب: مباحث دیگر ارتباطی با اینجا ندارد؛ بله اگر مجتهد احتمال دخالت مسئلهای را بدهد باید آن را فحص و بررسی کند اما مباحثی که هیچ ارتباطی با مسئله ندارد نیاز به فحص هم ندارد؛ بنابراین اجتهاد متجزی امکان دارد.
نکته دیگر: تقلید کردن مذموم است و تا میشود باید خود شخص، احکام را استخراج کند. بر این اساس اگر شخصی خودش نتوانست احکام را به دست بیاورد باید به سراغ مجتهد برود؛ بنابراین مجتهد متجزی که میتواند برخی از احکام را به دست بیاورد دیگر نیازی نیست که به مجتهد رجوع کند.
دلیلی بر اجتهاد متجزیروایتی صحیح السند وجود دارد که برای استدلال بر اجتهاد متجزی به آن استناد شده است:«محمّد بن عليّ بن الحسين بإسناده عن أحمد بن عائذ ، عن أبي خديجة سالم بن مكرم الجمال ، قال : قال أبو عبد الله جعفر بن محمّد الصادق ( عليه السلام ) : إيّاكم أن يحاكم بعضكم بعضاً إلى أهل الجور ، ولكن انظروا إلى رجل منكم ، يعلم شيئاً من قضايانا، فأجعلوه بينكم، فأنّي قد جعلته قاضياً ، فتحاكموا إليه».[1]
یکی از شرایط قاضی آن است که مجتهد باشد؛ این روایت میگوید: کسی که برخی از احکام را میداند میتواند قاضی باشد؛ بنابراین شرط قضاوت اجتهاد در برخی مسائل است نه همه مسائل؛ پس تجزیه در اجتهاد و مجتهد متجزی امکان دارد.