< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محسن فقیهی

97/08/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تعریف علم اصول

تعریف علم اصولتعریف اول

صاحب قوانین[1] و محقق داماد[2] در تعریف علم اصول می‌فرمایند: «العلم بالقواعد الممهدة لاستنباط الأحكام الشرعية». اصول آن است که انسان عالم شود به قواعدی که آماده شده برای استنباط احکام شرعی.

اشکال اولعلم اصول، علم به قواعد نیست بلکه خود قواعد است؛ اگر کسی باشد که بیاید و قواعد را یاد بگیرد و عالم به آن‌ها شود، علم به قواعد است؛ اما اگر کتابی باشد که این قواعد در آن نوشته شده، خود قواعد است. علم به قواعد، غلط است زیرا امکان دارد در یک زمانی عالم داشته باشم و در زمان دیگر عالمی نباشد اما وقتی کتاب اصولی باشد خواه کسی آن را بخواند یا نه، آن را بفهمد یا نه، فرقی نمی‌کند؛ آن علم در خارج وجود دارد. بنابراین علم اصول «القواعد الممهدة» است.اشکال دومدر تعریف گفته شد: قواعدی که آماده شده برای استنباط»؛ در علم اصول همه مسائل استنباط نیست مثلاً در اصول عملیه که گفته می‌شود: «الاصل دلیل حیث لادلیل»؛ دلیلی نداریم پس استنباطی هم نیست و فقط رفع تکلیف است؛ چون بیانی نیست تکلیف هم نیست. استنباط در جایی است که آیه یا روایتی باشد و از آن استنباط صورت گیرد.بر همین اساس ما به‌جای کلمه «استنباط» کلمه دیگری را قرار داده‌ایم: «القواعد لتعیین الوظیفة». اصول عملیه تعیین وظیفه می‌کنند برهان و سنت نیز تعیین وظیفه می‌کنند.برخی گفته‌اند که اصول عملیه هم استنباط است؛ چه این فرمایش صحیح باشد یا خیر، ما لفظی را انتخاب کردیم که هیچ اشکالی در آن نباشد.برخی توجیه کرده‌اند: حکم، اعم از حکم واقعی و ظاهری است؛ پس شامل اصول عملیه هم می‌شود. این توجیهات خیلی قانع کننده نیست.اشکال سومهمه اصول، قواعد نیست؛ بلکه برخی از مباحث آن قواعد نیستند مثل حجیت خبر واحد، حجیت شهرت و اجماع. قاعده یعنی قانون کلی که در مواردی قابل اجرا است. اصول یک سری مسائل است نه قواعد؛ مسائلی است برای به‌دست آوردن وظیفه.اشکال چهارمبسیاری از مباحث علم اصول، احکام شرعی نیستند مثل مباحث الفاظ. قاعده «المشتق متلبس بالمبدأ فی الحال» حکم شرعی نیست، عمومیت دارد و مختص به اصول هم نیست تا فقط در کتاب و سنت جاری باشد؛ نماینده مجلس زمانی که قانونی را بررسی می‌کند می‌گوید: در این قانون، مشتق استفاده شده، اما اکنون متلبس به آن نیست. جمله مرحوم امام که فرمود: حال فعلی افراد ملاک است؛ از همین قانون نشأت گرفته است. بنابراین مسائل علم اصول، فقط برای استنباط احکام شرعی آماده نشده بلکه عمومیت دارد و در موارد مختلفی قابل استفاده است.مشکل در اینجا به‌خاطر کلمه «ممهدة» است از این کلمه برداشت می‌شود که اصول، فقط برای استنباط احکام شرعی تدوین شده است؛ بنابراین بهتر است این کلمه هم برداشته شود.اشکال پنجمچون در تعریف گفته شد «قواعد»، قواعد فقهی مانند «قاعد سوق المؤمنین»، «قاعده ید» و ... هم در تعریف علم اصول داخل می‌شود؛ بنابراین تعریف، مانع اغیار نیست.

به نظر ما بهترین تعریف آن است که: علم اصول مسائلی برای تشخیص وظیفه است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo