< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محسن فقیهی

97/11/27

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مباحث الفاظ/وضع /وضع مرکبات

 

خلاصه جلسه گذشته: گفتیم که وضع نوعی و شخصی داریم. وضع نوعی را مثال زدیم به هیئات مثل هیئت فعل ماضی که دلالت بر زمان گذشته دارد یا هیئت «یضرب» دلالت بر زمان حال یا آینده دارد هر ماده‌ای باشد. وضع شخصی مربوط به مواد است مثل «ضَرْب» به معنای زدن است یا «کتابت» به معنای نوشتن، وضع شخصی است. برای دانستن وضع شخصی باید به علم لغت رجوع کرد اما برای دانستن هیئات باید به علم صرف و نحو رجوع کرد. اعلام، وضع شخصی دارندع اسماء جمادات، نبادات و حیوانات، وضع شخصی دارند، حروفی مانند «من»، «الی» و ... هم وضع شخصی دارند.

تحریر محل نزاعبعد از اثبابت وضع شخصی و نوعی، آیا وضع سومی هم وجود دارد؟ برخی گفته‌اند علاوه بر وضع شخصی و نوعی وضع سومی هم وجود دارد که برای مجموع من حیث المجموع است. «ضرب زید عمرا» سه وضع دارد: وضع اول برای مواد، وضع دوم برای هیئات الفاظ است و وضع سوم برای مجموع جمله است.

مرحوم شیخ عبدالکریم حائری می‌فرماید: «أنّها بموادّها الشخصيّة لها وضع آخر غير وضع المفردات بمعنى أنّ لقضيّة «زيد قائم» وضعاً آخر يكون لفظ زيد بمنزلة جزء الكلمة في ذلك الوضع. أنّ وضع مفردات القضيّة لا يفي بصدق القضيّة التامّة التي يصحّ السكوت عليها؛ لأنّ معانى المفردات معانٍ تصورّيّة و تعدّد المعاني التصوّريّة لا يستلزم القضيّة التامّة التي يصحّ السكوت عليها، فلا بدّ أن يكون‌ القضيّة المستفادة من قولنا «زيد قائم» مسبّبة من وضع آخر غير وضع المفردات و هو الوضع النوعيّ لهذه الهيئة».[1]

اختلاف در این زمینه وجود دارد اما ما آن را نزاع لفظی می‌دانیم اما چون مرحوم شیخ عبدالکریم حائری این بحث را مطرح کرده و برخی نیز از ایشان تبعیت کرده‌اند ما هم بحث را بیان می‌کنیم.

اما ما می‌گوییم:‌ اینکه شما می‌گویید ضرب برای فعل، زید برای فاعل و عمرا برای مفعول است، این جزء وضع نوعی است. وضع نوعی آن است که فعل گاهی متعدی است و گاهی لازم است؛ اگر لازم باشد مفعول نیازی ندارد اما اگر متعدی شد، علاوه بر فاعل، مفعول هم می‌خواهد.

پرسش ما این است که آیا مرکب، غیر از اجزائش است؟ هر کدام از اجزاء، وضع نوعی یا شخصی دارند و مجموع آن‌ها وضع جداگانه‌ای از این وضع ندارد. مجموع من حیث المجموع، چیزی جز همان افراد و اجزا نیست. کسی که سخنرانی می‌کند ممکن است جمله‌ای بگوید که تاکنون کسی نگفته است، اگر وضع جدا دارد باید این وضعی که توسط واضع بوده را باید بداند که از آن استفاده کند. مرکبات نامتناهی هستند و قابل شمارش نیستند پس چگونه می‌توانید وضع جدایی را برای این مجموع‌های نامتناهی پیدا کنید.علاوه بر اینکه در تفهیم و تفهّم نیاز به وضع جدایی از وضع اجزاء نداریم.با مراجعه به لغت، اوضاع شخصیه را می‌فهمیم، با مراجعه به صرف و نحو هم هیئات را می‌فهمیم اما برای مجموع من حیث المجموع باید به کدام علم رجوع کرد.ثمره این نزاع در این است که آیا مجاز در مفردات است یا در مرکبات که همان جمله است؟

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo