< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محسن فقیهی

98/08/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مباحث الفاظ/وضع /تعارض احوال

 

صورت دهم: تعارض بین مجاز و اضمار

یعنی عبارتی در بیانات معصومین (ع) یا قرآن کریم وارد شده است که یا باید در آن چیزی را در تقدیر بگیریم یا آن را حمل بر معنای مجازی کنیم.

مثال اول: «الطواف بالبيت صلاة»[1] .[2] در مورد معنای این عبارت، دو احتمال وجود دارد:

1. مجاز: قائل به حقیقت ادعائیه شویم و بگوییم: «طواف در تمام احکام مانند نماز است».

برخی از علما گفته‌اند همان‌طور که وضو برای نماز واجب است، در طواف نیز باید با وضو باشید. در طواف اگر بین 3 و 4 شک کردید، همان احکام شک در رکعات نماز را دارد و... ؛ یعنی تمام احکام صلاة در طواف جاری می‌شود.

2. اضمار: احتمال دیگر این است که کلمه «مثل» را در تقدیر بگیریم. دراین‌صورت یک شباهت بین صلاة و طواف کفایت می‌کند و شباهت آن‌ها در همه چیز ضرورت نخواهد داشت. در «زید أسد» نیز، زید فقط در شجاعت مانند شیر است و چنین نیست که در همه جهات مانند شیر باشد؛ مثلاً دُم داشته باشد.

اضمار مقدم است یا مجاز؟

به نظر ما مجاز مقدم است؛ زیرا اضمار، خلاف اصل است ولی استعمال مجازی فراوان است. برخی قائل به توقف شده‌اند و عده‌ای از علما نیز اضمار را مقدم می‌دانند.

مثال دوم: شخصی متهم به چیزی شده و میگوید: ﴿وَاسْأَلِ الْقَرْيةَ ...﴾[3] . دو معنا محتمل است:

1. اضمار: «اهل» را در تقدیر بگیریم؛ یعنی: «از اهل قریه سؤال کن».

2. مجاز: از خود قریه سؤال کن. در و دیوار قریه، مرد و زن، کوچک و بزرگ و...، همه به نفع من شهادت می‌دهند. مبالغه شدیدی در این عبارت است.

اقوال در این مسئله

قول اول: اضمار و مجاز مساویند و دلیلی بر ترجیح یکی از این دو بر دیگری نداریم.[4]

به نظر ما این درست نیست؛ زیرا مجاز شایع است ولی اضمار کم است. در اضمار باید کلمهای را در تقدیر بگیریم، ولی در مجاز چیزی در تقدیر نمی‌گیریم.

قول دوم: اضمار مقدم است؛ زیرا درست است که اضمار نیاز به قرینه دارد؛ ولی مجاز علاوه بر قرینه، به وضع لاحق نیز محتاج است. [5] [6]

به نظر ما این حرف درست نیست؛ زیرا اضمار نیز نیاز به قرینه دارد و مجاز محتاج وضع لاحق نیست. شیوع و غلبه نیز از آن مجاز است نه اضمار.

قول سوم: تقدم مجاز

به نظر ما این درست است؛ زیرا:

1. اضمار موجب تقدیر است و اصل، عدم تقدیر است. عدم تقدیر اولی از تقدیر است. احتمال تقدیر نیز کفایت نمی‌کند و باید دلیلی برای تقدیر وجود داشته باشد.

2. مجاز زیاد است ولی اضمار کم است.

3. تأکید مجاز، بیشتر از اضمار است. برای تأکید امر واضح مبرهن، به دو گونه می‌توان سخن گفت: «واسأل أهل القریة» و «واسأل القریة». در اولی، مسئله مشکوک است ولی دومی تأکیدش بیشتر است.

 


[2] (این روایت مرفوعه و ضعیف است).
[4] نهاية الوصول إلى علم الأصول، ج‌1، ص309.
[5] في منية اللبيب، ج1، ص74. ذهب إليه السيّد ضياء الدين الأعرج (رحمه الله) إبن اُخت العلّامة الحلّيّ(رحمه الله) .

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo