< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محسن فقیهی

1400/03/17

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مباحث الفاظ/وضع /مشتق

 

خلاصه جلسه گذشته: صحبت در علم اصول درباره محل نزاع در بحث مشتق بود که آیا شامل اسم زمان می‌شود؟ محل نزاع مشتق که آیا حقیقت در متلبس بالمبدأ است یا اعم از از متلبس و ماانقضی عنه المبدأ در جایی تحقق پیدا می‌کند که ذاتی وجود داشته باشد که در زمانی تلبس به صفتی داشته و در زمانی تلبس تمام شده است. مثلا ضارب، ذاتی بوده که تلبس به ضرب داشته و حال که تلبس به ضرب ندارد آیا بازهم ضارب بر آن ذات صدق می‌کند یا نه. اشکال شد که این مسئله در اسم زمان وجود ندارد و با گذشت زمان، ذات هم منقضی شده است.

محقق ایروانی (رحمه‌الله) می‌فرماید: «الإشكال لا يختصّ باسم الزمان، بل يعمّ كلّ مشتق كان الذات فيه هو الزمان، بل كلّ ما كان الذات فيه من الأمور المتصرّمة زماناً كان أم زمانيّاً، مثل الحركة و الجريان».[1]

این مشکل اختصاص به اسم زمان ندارد بلکه در هر «زمانی» این بحث می‌آید؛ زمانی آن چیزهایی است که نسبت با زمان دارد، هر ذاتی که متصرّم زمان است مثل متکلم، متحرک و ... . کسی که سخنرانی می‌کند کلمه‌ به کلمه و حرف به حرف آن، در زمان‌های مختلف واقع می‌شود. کسی که سخنرانی او تمام شده و تلبس به نطق ندارد آیا می‌توان گفت که سخنران است؟ نطق، زمان نیست اما زمانی است مانند ضرب نیست که در یک زمان محقق شود. ناطق، متحرک، متکلم و ... همه در محل بحث داخل است؛ یعنی این شخص قبلا ناطق بوده آیا اکنون که تلبس به نطق ندارد هم می‌توان به او ناطق اطلاق کرد.

مرحوم آیت‌الله العظمی شاهرودی بزرگ می‌فرماید: «الإشكال في تصوير النزاع في أسماء الزمان المشتقّة- كالمقتل و المضرب و غير ذلك- لوضوح انتفاء الذات و هو الزمان المتّصف‌ بالعرض من القتل و الضرب و غيرهما. و مع انعدام الذات لا جامع بين حالتي وجود العرض و عدمه حتّى يتصوّر الانقضاء و يتمشّى النزاع؛ فإنّ المتّصف بالضرب (مثلاً) هو الآن الخاصّ من النهار أو الليل و هو قد انصرم.

و هذا بخلاف أسماء الزمان الجامدة، كأوّل الشهر و يوم الجمعة و عيد الفطر و نصف شعبان و عاشوراء و غير ذلك من أسماء الزمان من الجوامد؛ فإنّ إطلاق أوّل الشهر و عاشوراء على كلّ أوّل شهر و كلّ عاشر من كلّ محرّم يكون على وجه الحقيقة؛ لمصداقيّته للمعنى العامّ الذي وضع له اللفظ؛ فالإشكال في اسم الزمان مختصّ باسم الزمان المشتق».[2]

بحث زمان گاهی در مشتقات و گاهی در جوامد مطرح است؛ مثلا «مقتل الحسین یوم العاشوراء» مقتل از مشتقات و اسم زمان مشتق است اما یوم العاشوراء هم اسم زمان جامد است. محل نزاع فقط در اسم زمان مشتق جاری است و در جوامد جاری نیست مانند «یوم الجمعه» محل نزاع ما نیست.

پاسخ به عدم جریان نزاع در اسم زمان

پاسخ اول

مرحوم آخوند خراسانی می‌فرماید: «يمكن حلّ الإشكال بأنّ انحصار مفهوم عامّ بفرد- كما في المقام- لا يوجب أن يكون وضع اللفظ بإزاء الفرد دون العام. و إلّا لما وقع الخلاف فيما وضع له لفظ الجلالة، مع أنّ الواجب موضوع للمفهوم العام، مع انحصاره فيه- تبارك و تعالى».[3]

برای اسم زمان، لفظ خاصی نداریم بلکه برای اسم زمان و اسم مکان یک لفظ است. مقتل، یعنی ظرف قتل. این ظرف قتل می‌تواند زمان یا مکان باشد. «مقتل الحسین یوم العاشوراء» ظرف زمانی است و «مقتل الحسین في الکربلاء» ظرف مکان است. در اسم مکان کسی اشکال نمی‌کند که داخل در بحث است؛ کربلا محل قتل بوده اکنون هم که گذشته باز می‌گوییم «مقتل الحسین» اما درباره اسم زمان اشکال می‌کنند درحالی‌که مقتل لفظی مشتق برای اسم زمان و مکان است که در محل بحث داخل است.

اشکال به محقق خراسانی (رحمه‌الله)

اشکال اول: اینکه مقتل مشترک بین اسم زمان و اسم مکان است مشکل را حل نمی‌کند زیرا پرسش این است که اگر این لفظ به‌عنوان اسم زمان مطرح شد آیا داخل در محل نزاع است؟

اشکال دوم: یک لفظ می‌تواند با قرینه در دو ظرف استعمال شود. «مقتل الحسین» با قرینه «یوم العاشوراء» در اسم زمان استعمال شده و با قرینه «في الکربلا» در اسم مکان استعمال شده است. قبلا هم گفتیم که استعمال لفظ در اکثر از معنا اشکال ندارد. محل بحث هم در اسم زمان و هم در اسم مکان جاری است و فرقی بین این دو نیست. یوم العاشوراء که در آن امام حسین (علیه‌السلام) به شهادت رسید گذشت اما بازهم می‌گوییم که مقتل الحسین یوم العاشوراء.

به نظر ما چه در مشتقات یا جوامد باشد، چه اسم زمان یا مکان باشد و چه زمان باشد یا زمانی فرقی ندارد و همه داخل در بحث مشتق بوده و محل نزاع می‌توانند قرار بگیرند.

محقق عراقی (رحمه‌الله) می‌فرماید: «إنّ الشبهة المذكورة مبتنية على كون هيئات أسماء الأزمنة موضوعةً مستقلّةً في قبال وضع هيئات أسماء الأمكنة. و أمّا إذا كان الوضع فيها واحداً و بمعنى جامع يطلق على الزمان مرّةً و على المكان أخرى- كما هو الظاهر- فلا إشکال أصلاً».[4]

این اشکالات مبتنی بر این است که اسم زمان را مستقل از اسم مکان بدانیم درحالی‌که مقتل به معنای ظرف قتل است و زمان و مکان در آن نخوابیده است.

به نظر ما این فرمایش درست است و لفظی که می‌تواند دو معنا داشته باشد، خواه اشتراک لفظی یا اشتراک معنوی و با قرینه استعمال می‌شود می‌تواند در محل بحث ما داخل باشد. در هر دو معنا هم ممکن است حقیقت باشد که با قرینه معیّنه مشخص می‌شود که مراد مکان است یا زمان.


[2] نتائج الأفكار في الأصول، ‌ج1، ص136.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo