< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محسن فقیهی

99/08/05

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مباحث الفاظ/وضع /صحیح و اعم

 

خلاصه جلسه گذشته: صحبت در بحث اصول فقه درباره صحیح و اعم بود که مراد از صحیح چیست؟ «تام الاجزاء و الشرایط» یا «ما یترتب أو ما یرقّب منه الاثر» است.

محقق خویی (رحمه‌الله) می‌فرماید: «إنّ المراد من وضع ألفاظ العبادات‌ للصحيح ليس الوضع للصحيح من جميع الجهات حتّى من الجهات المتأخّرة عن المسمّى، كعدم المزاحم و عدم النهي؛ بل المراد الوضع للصحيح من حيث الأجزاء و الشرائط».[1]

یکی از جهاتی که در معنای صحیح باید توجه شود، عدم المزاحم و عدم النهی است. نماز، اجزاء و شرایطی دارد. یکی از شرایط نماز این است که مزاحم نداشته باشد؛ مثلاً می‌خواهید نماز بخوانید و مسجد نجس است و امر به ازاله نجاست وجود دارد. امر به ازاله اهم و امر به صلاة مهم است؛ زیرا امر به ازاله فوری است اما امر به صلاة وقت دارد. این شرایط متأخره از مسمی جزء شرایط دخیل در معنای صحیح نیست.

اشکال

صحیح آن است که اثر بر آن مترتب شود. با فرض اینکه در چنین نمازی که ازاله صورت نگیرد فتوای به باطل بودن نماز داده شود و اثر بر آن بار نباشد، از شرایط نماز محسوب می‌شود؛ زیرا صحت صلاة متوقف بر آن است. مگر اینکه گفته شود که در صورت عدم ازاله نجاست و خواندن نماز، نمازش صحیح است اما گناه کرده است که در این صورت اثر بر نماز صحیح بار می‌شود. بر مبنای صحیحی کار ما با آن چیزی است که اثر بر آن است نه مانند اعمی که مسمی برایش مهم است.

ادله قول به صحیح

دلیل اول: تبادر

وقتی می‌گویند: « نماز بخوان» تبادر می‌کند که نماز صحیح بخوان.

این تبادر در چمه زمانی وجود داشته است؟ آیا در اوایل بعثت، اواسط بعثت، اواخر بعثت یا زمان ائمه (علیهم‌السلام) وجود داشته است؟ آیا وضع صلاة برای نماز صحیح، وضع تعیینی است یا تعیّنی؟ یعنی آیا شارع این وضع را انجام داده یا کثرت استعمال مردم باعث به وجود آمدن چنین وضعی شده است به‌گونه‌ای که در اوایل می‌گفتند: «نماز صحیح» و بعد از مدتی قرینه حذف شد و فقط «نماز» می‌گفتند.

ما با شما در این دو بحث اختلافی نداریم؛ خواه تبادر در اوایل بعثت باشد یا اواخر آن باشد و خواه وضعش تعیینی باشد یا تعیّنی، آیات و روایتی که در آن‌ها الفاظ عبادات وجود دارد را باید حمل بر صحیح کنیم. اگر مطلق بیان شده و قرینه‌ای بر اراده صحیح وجود ندارد هم حمل بر صحیح می‌کنیم.

مرحوم آخوند خراسانی می‌فرماید: «التبادر و دعوى أنّ المنسبق إلى الأذهان منها هو الصحيح».[2]

اشکالات به دلیل اول

اشکال اول: ما یک تبادر و یک انصراف داریم. تفاوت این دو در این است که وقتی لفظی استعمال می‌شود گاهی تبادر «حاقّی» به معنا دارد یعنی بدون توجه به جوانب و «من حیث هو هو» و بدون قرینه، خود لفظ این معنا در آن وجود دارد. انصراف آن است که بعد از این تبادر، فرد خاصی به ذهن می‌آید. مثلاً متبادر انسان، حیوان ناطق است اما گاهی با لفظ انسان،‌ اکمل افرادی که می‌شناسد به ذهن می‌آید.

آیا نماز صحیح که با لفظ صلاة به ذهن می‌آید، تبادر است یا انصراف؟ اعمی‌ها می‌گویند که در لفظ صلاة، صحیح و فاسد نخوابیده است؛ لذا آن را به دو قسم صحیح و فاسد تقسیم می‌کنید. وقتی که لفظ «صلاة» مطلق و بدون قرینه آورده می‌شود، انصراف به صحیح دارد؛ پس تبادرش به اعم و انصرافش به صحیح است. قائلین به صحیح، میان تبادر و انصراف، خلط کرده‌اند.

اشکال دوم: هم صحیحی‌ها و هم اعمی‌ها قبول دارند که از اوامر شارع درباره عبادات،‌ صحیح، تبادر می‌کند اما اعمی‌ها می‌گویند در این موارد قرینه بر تبادر صحیح وجود دارد و آن قرینه همان «امر» است؛ زیرا امر شارع به صحیح تعلق می‌گیرد. اما اگر گفته شود «فلان صلّی» فلانی نماز خواند معنایش این نیست که نماز صحیح خواند زیرا ما خبر از صحت نمازش نداریم. اگر نماز حقیقت در صحت است، باید احراز صحت شود.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo