< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محسن فقیهی

99/10/20

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مباحث الفاظ/وضع /صحیح و اعم

 

خلاصه جلسه گذشته: صحبت در بحث اصول فقه درباره صحیح و اعم بود که آیا بحث صحیح و اعم در الفاظ معاملات هم جریان دارد یا فقط مخصوص الفاظ عبادات است؟ مرحوم آخوند خراسانی (رحمه‌الله) تفصیلی ارائه کردند که اگر الفاظ معاملات اسم برای اسباب باشد نزاع صحیح و اعمی در آن جریان دارد و اگر اسم برای مسبب باشد بحث صحیح و اعم جریان ندارد. این کلام باعث شد که بحثی به وجود بیاید که آیا الفاظ معاملات اسم برای اسباب است؟ یا اسم برای مسببات است؟ یا اسم برای اسباب و مسببات است؟ یا اسم برای هیچ‌کدام نیست.

یک قول این بود که اسم برای مسببات است؛ یعنی بیع، اسم برای ملکیت است، نکاح یعنی زوجیت؛ به عبارت دیگر اسم برای حاصل از اسباب است. دو دلیل برای این قول بیان شده، دلیل اول که جلسه گذشته بیان شد این است که شارع مقدس این الفاظ را در معانی عرفی استعمال کرده است. در عبادات، شارع اختراع جدید کرده است اما در معاملات، بیع هماناست که در بین مردم بوده است و شارع گاهی قید یا شرطی اضافه کرده است؛ پس مسبب اراده شده است و عرف بیع را همان «مبادله مال به مال» می‌داند.

دلیل دوم

آیا متبادر از بیع، لفظ است یا معنا؟ بیع از مقوله الفاظ است یا معانی؟ متبادر از بیع، «معامله مال به مال»‌ است پس از مقوله معنا است. وقتی بیع گفته می‌شود بیع، مراد، محتوا، ماهیت و حقیقت بیع است؛ پس لفظ آن برای مسبب وضع شده است.[1]

اشکال

گاهی گفته می‌شود: «بیع کن» و گاهی گفته می‌شود «بیع کرد». امر به بیع، ظهور در این دارد که اسباب بیع را فراهم کن؛ پس ملکیت حاصل نشده بلکه باید اسباب را فراهم کرد. «باع زید دار» یعنی زید خانه‌اش را فروخت؛ وقتی به صیغه ماضی گفته می‌شود یعنی ملکیت محقق شده است؛ بنابراین صیغه‌ها فرق می‌کند.

مؤید قول دوم

مؤید این قول، کلام لغویون است که بیع را به «مبادله مال به مال» معنا کرده‌اند و این معنا مسبب است نه سبب.

اشکال

درست است که «مبادله مال به مال» از مقوله معنا است اما خودش سبب است. در زمانی که معامله دارد انجام می‌شود سبب است. معامله سبب ملکیت است بعد از اینکه مبادله کامل شد مسبب حاصل می‌شود. ملکیت بعد از معامله که سبب است محقق می‌شود.

قول سوم:‌ اسم برای اسباب و مسببات نیست بلکه «ایجاد بالآلة» است[2]

الفاظ عبادات از قبیل اسباب و مسببات نیست بلکه از باب ایجاد به وسیله است. گاهی گفته می‌شود: «زید کتب»؛ زید کتابت کرد در این صورت مسبب در اختیار شما است. ولی گاهی اسباب در اختیار فاعل است ولی مسببات در اختیار فاعل نیست مثل احراق؛ وقتی شما کبریت روشن می‌کنید تا چوب را بسوزانید، شما سبب را ایجاد کرده‌اید و مسبب قهرا ایجاد می‌شود. آتش به دست شما نیست.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo