< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محسن فقیهی

99/11/28

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مباحث الفاظ/وضع /استعمال لفظ در اکثر از معنا

 

خلاصه جلسه گذشته: صحبت در بحث اصول فقه درباره استعمال لفظ در اکثر از معنا بود. برای روشن شدن جواز چنین استعمالی نیاز است که مشخص شود حقیقت استعمال چیست.

حقیقت استعمال

قول اول: جعل اللفظ علامة للمعنی[1] [2] [3] (ذکر اللفظ لتفهیم المعنی)[4] [5]

لفظ گفته می‌شود تا معنایی فهمیده شود. لفظ آینه‌ای برای معنا است.

قول دوم: لفظ فانی در معنا است.[6] [7]

به لفظ اصلا توجهی نیست بلکه فقط به معنا توجه می‌شود. مثلا از لفظ «غائط» بدتان می‌آید درحالی‌که این لفظ از حروف تشکیل شده و حروف، بدی ندارد، آنچه از آن تنفر داریم، معنا است که به لفظ هم سرایت کرده است. حسن و قبح، از لفظ به معنا سرایت می‌کند. وقتی لفظی گفته می‌شود به لفظ توجه ندارید بلکه توجه شما به معنا است.

اشکال: فنای لفظ در معنا مراتبی دارد:‌ گاهی اصلا به لفظ توجهی نیست مثل زمانی که صحبت می‌کنیم. گاهی شخص سخنران خوبی است که می‌خواهد زیبا صحبت کند لذا به الفاظش هم دقت می‌کند. پرسش ما از مرحوم آخوند (رحمه‌الله) این است که آیا انسان در مقام تکلم فقط توجه به معنا دارد یا می‌تواند توجه به لفظ و معنا هم‌زمان داشته باشد. آنچه شما می‌گویید فنای مطلق است اما مرتبه‌ای از فنا آن است که هم به لفظ و هم به معنا توجه می‌شود. چون فنای مطلق را لحاظ می‌کنید لفظ نمی‌تواند دو معنا داشته باشد اما اگر مرتبه دیگر فنا را لحاظ کنید می‌توان علاوه بر معنا به خود لفظ هم توجه کرد، پس می‌تواند برای آن معانی متفاوتی را لحاظ کرد. حتی می‌توان هم توجه کامل به لفظ داشت و هم توجه کامل به معنا داشت زیرا آنات مختلفی داریم و می‌توان در یک آن توجه به لفظ داشت و در آن دیگر توجه به معنا داشت.

استعمال، امری اعتباری است که به ید عرف عقلا است. عرف عقلا در مقام استعمال چنین فنایی را که شما می‌فرمایید قبول ندارند بلکه هم توجه به لفظ و هم توجه به معنا دارند.

کسانی که منکر استعمال لفظ در اکثر از معنا هستند برخی می‌گویند که لغوی چنین استعمالی را جایز نمی‌داند و گروه دیگر مدعی هستند که از لحاظ عقلی چنین استعمالی جایز نیست. این بحث مربوط می‌شود به اینکه آیا مبنا فنای لفظ در معنا است اگر قائل به فنا شوند امکان وقوعی را برای آن محال می‌دانند.

به نظر ما لفظ فنای در معنا ندارد اما بر فرض پذیرش، مرتبه نازل فنا را دارد. ممکن است برخی افراد در مقام تکلم توجه به لفظ ندارند و هرچه از دهانشان بیرون می‌آید می‌گویند اما انسان‌های فهمیده به لفظ هم توجه دارند تا با ادب و زیبا صحبت کنند.

نکات

نکته اول: آیا استعمال، ایجاد معنا است یا احضار معنا است؟ برخی علما از تعبیر ایجاد معنا استفاده کرده‌اند[8] که ظاهرا مراد، ایجاد در ذهن است؛ یعنی در ذهن مخاطب ایجاد می‌شود اما ما تعبیر بهتری استفاده می‌کنیم و می‌گوییم: «احضار معنا». وقتی لفظ گفته می‌شود، معنا در ذهن مخاطب حاضر می‌شود. وقتی مشهد گفته می‌شود، ضریح امام رضا (علیه‌السلام) در ذهن شما حاضر می‌شود نه این‌که ایجاد شود.

نکته دوم: جمع بین افکار و انظار در عین واحد امکان دارد. ممکن است در آن واحد دو چیز را ببینید. در آن واحد ممکن است هم حرم امام رضا (علیه‌السلام) در ذهن شما باشد و هم حرم امام حسین (علیه‌السلام) همچنین ذهن می‌تواند در آن واحد دو کار انجام دهد ممکن است با یک گوش حرف کسی را گوش بدهند و با گوش دیگر به صدای دیگری گوش دهند و هر دو را هم بفهمند با پذیرش این مطلب، پس انسان می‌تواند در استعمال واحد به دو چیز توجه کند و دو معنا را اراده کند هرچند ممکن است افراد ضعیف نتوانند.

نکته سوم: ما نیازی به توجه تفصیلی نداریم بلکه توجه اجمالی کفایت می‌کند.

آیت‌الله مکارم (سلمه‌الله) می‌فرماید:‌ «أنّ القول بكون حقيقة الاستعمال فناء اللفظ في المعنى كلام شعري لا دليل عليه».[9] این کلام اشتباهی است که گفته شود لفظ فانی در معنا است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo