< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محسن فقیهی

99/12/18

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مباحث الفاظ/وضع /استعمال لفظ در اکثر از معنا

 

خلاصه جلسه گذشته: صحبت در بحث اصول فقه درباره استعمال لفظ در اکثر از معنا بود و مطالبی از بزرگان را بیان کردیم در این میان به نظر تحقیقات مرحوم امام خمینی بهترین است. اشکالات به دیدگاه محالیت محقق خراسانی را بیان می کردیم.

اشکال چهارم: مسئله استعمال لفظ در اکثر از معنا یک متکلم دارد و یک سامع. متکلم ابتدا معنا لا ملاحظه می‌کند و سپس لفظ را برای معنا استفاده می‌کند که در اینجا معنا آلت لحاظ لفظ است؛ لفظ وسیله‌ای است برای استفاده لفظ برای بیان آن معنا. سامع ابتدا به لفظ توجه می‌کند و سپس معنا را لحاظ می‌کند. کسانی که مانند مرحوم آخوند خراسانی لحاظ دو معنا را بر لفظ واحد محال می‌دانند مرادشان کدام لحاظ است؟ لحاظ متکلم را می‌گویند یا لحاظ سامع را؟ متکلم که می‌تواند دو معنا را برای یک لفظ تصویر کند و بر آن قرینه وضع کند. در لحاظ سامع که ابتدا به لفظ توجه می‌کند هم محالیتی نیست؛ چنانکه وقتی به سامع می‌گویید: «اکرم العلماء» سامع می‌داند که این عالم را باید اکرام کند، آن عالم را هم باید اکرام کند و همچنین سایر افراد عالم را باید اکرام کند. مانند اینکه شما با یک نگاه افراد متعددی را می‌بینید در لفظ هم می‌توان با یک لفظ به معانی متعدد توجه کنید.[1]

اشکال پنجم: اینکه می‌گویید: «لفظ فانی در معنا است» آیا مراد اتحاد و یکی بودن است؟ اگر مراد، اتحاد باشد، باید از لفظ غافل باشیم؛ درحالی‌که غافل از لفظ نیستیم؛ مثلا در قرائت قرآن، همراه با توجه به معنا به اعراب و مخارج حروف هم توجه می‌شود.

اشکال ششم: گاهی می‌گوییم لفظ ایجاد معنا است، گاهی می‌گوییم وجود تنزیلی برای معنا است و گاهی می‌گوییم که لفظ، علامت برای معنا است. به یاد دارید که در بحث وضع این اختلاف وجود داشت که برخی لفظ را وجود تنزیلی برای معنا می‌دانستند؛ یعنی لفظ را نازل منزله معنا می‌دانستند، برخی نیز قائل به «ایجاد المعنی باللفظ و جعل اللفظ وجها و عنوان للمعنی» بودند. قائلین به این قول، ارتباط میان لفظ و معنا بیشتر کرده‌اند. این قول صحیح نیست و بر فرض درستی هم مرتبه‌ای از تنزیل است نه تمام فناء. فناء این نیست که متحد با هم شده باشند لذا هم توجه به لفظ است و هم توجه به معنا. سامع نیز به هردو توجه دارد به همین خاطر است که می‌گوید که کلام زیبا یا مستهجنی بود.

آنچه برخی بزرگان مانند محقق خویی (رحمه‌الله) بیان کرده‌اند که وضع عبارت است از تعهّد؛ یعنی واضع متعهد می‌شود که هرگاه این لفظ را گفت فلان معنا را اراده کند، اشکالی ندارد که در تعهّد خود، دو معنا را اراده کند؛ پس به نظر ما مبانی موجود درباره وضع چه صحیح و چه غلط تأثیری در بحث استعمال لفظ در اکثر از معنا ندارد و درهرصورت باید قائل به جواز این استعمال شوید چون فنای حقیقی نیست بلکه مرتبه‌ای اعتباری از فنا است که گاهی انسان به الفاظ توجه ندارد و گاهی هم توجه کامل به لفظ دارد.

محقق سبزواری (رحمه‌الله) می‌فرماید: فنای لفظ در معنا عنوان مشیر است و اشکالی ندارد که عنوان مشیر اشاره به دو معنا باشد. «و أما حديث أن اللفظ فان في المعنى، و لا يعقل فناء الواحد في الاثنين. فلا أصل له، لأن اللفظ له نحو من التعين، و المعنى كذلك، و لا يعقل فناء أحد المتعينين في الآخر. نعم، لا ريب في أن اللفظ عنوان مشير إلى المعنى، و يصح أن يكون شي‌ء واحد عنوانا مشيرا إلى شيئين».[2]

اشکال هفتم: وقتی بیانی از متکلمی صادر می‌شود برای تفهیم و تفهّم، لفظ و معنایی را ملاحظه می‌کند، ابتدا توجه به معنا دارد و سپس به لفظ توجه می‌کند اما سامع ابتدا به لفظ توجه می‌کند و سپس توجه به معنا می‌کند. هیچ اشکالی ندارد که متکلم یا سامع با یک لفظ به دو معنا توجه پیدا کند؛ زیرا امر اعتباری است. محالیت در جایی است که تفهیم و تفهّم تحقق پیدا نکند.

اشکال هشتم: قانون «ادل شیء یدل علی امکانه وقوعه» می‌گوید که استعمال لفظ در اکثر از معنا در خارج تحقق یافته بنابراین هیچ مشکلی ندارد. همان‌گونه که با چشم می‌توان در آن واحد افراد مختلف را مستقلا دید یا با یک دست دو چیز را لمس کرد، در بحث توجه ذهنی که قوی‌تر از حواس ظاهری است هم می‌توان در آن واحد به چند چیز توجه کرد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo