« فهرست دروس

درس تفسیر استاد محسن فقیهی

96/11/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تفسیر آیه 60 سوره بقره

(وَإِذِ اسْتَسْقَى مُوسَى لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِب بِّعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَّشْرَبَهُمْ كُلُواْ وَاشْرَبُواْ مِن رِّزْقِ اللَّهِ وَلاَ تَعْثَوْاْ فِي الأَرْضِ مُفْسِدِينَ)[1]

بحث در رابطه با آیاتی بود که نعمات خداوند بر بنی‌اسرائیل را برمی‌شمردند. در این آیه خداوند از هنگامی سخن به میان می‌آورد که در هنگام تشنگی و سرگردانی بنی‌اسرائیل به موسی (ع) وحی فرمودند تا او با عصای خود به سنگی ضربه بزند؛ در این هنگام از آن سنگ دوازده چشمه جوشید و هر عشیره از بنی‌اسرائیل -که دوازده طایفه بودند- به سهم آب مشخّصی برای خود رسیده و مشکلات ایشان حل شد. خداوند در ازای این نعمت بزرگ از ایشان می‌خواهد تا از آن بهره ببرند، ولی به فساد شدید بر زمین و در هستی خود را آلوده نکنند.

یکی از نکات مهم در این آیه، ترکیبی است که در رابطه با «اضْرِب بِّعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانفَجَرَتْ مِنْهُ» می‌باشد. در اینجا باید یک "ضَرب" در تقدیر فرض کنید. چرا که در غیر این صورت معنی آیه مشکل پیدا می‌کند. چون فاء تفریع انفجار را بر امر خداوند به ضرب متفرّع می‌کند. در حالی که با صرف امر انفجاری اتّفاق نمی‌افتد، بلکه ابتدا حضرت موسی با عصای خود ضربتی بر سنگ وارد می‌کنند و پس از آن انفجار سنگ رخ داد؛ پس نیاز به تقدیر این "ضَرَب" وجود دارد.

نکته‌ی دیگری که باید در اینجا توجّه داشت، وجوه اعجازی این اتّفاق است.

    1. اینکه آبی از دل سنگ بجوشد، یک اتّفاق طبیعی در هستی است. ولی این‌که سنگ منفجر شود و آب را سرازیر کند، خود معجزه‌ی حضرت موسی برای بنی‌اسرائیل است.

    2. این آب به اندازه بوده و به قدر نیاز بنی‌اسرائیل جاری می‌شده است.

    3. این آب به تعداد طوائف بنی‌اسرائیل بوده و کاملاً مطابق با ساختار این قبیله بوده است.

نکته‌ی مهمّ دیگری در این آیه بیان می‌شود، لزوم تأمین نیازهای اوّلیه مردم است. خداوند ابتدا احتیاجات اوّلیه بنی‌اسرائیل را برآورده کرده و بعد از آن‌ها تقاضای اصلاح و صلاح دارد. ابتدا باید شکم مردم را سیر کرد و بعد از آن‌ها توقّع این را داشت قانون‌مدار باشند. اگر اوضاع مالی و احتیاجات اوّلیه مردم پاسخگویی نشود، شما نمی‌توانی دست دزد را قطع کنی، حقّ نداری بازخواست کرده و حدّی اجرا کنی. اگر یک پدر نیازهای مادّی پسرش را تأمین نکند و او را به حال خود و با نیازهای خود واگذارد، نمی‌تواند بابت دزد شدن آن فرزند خود را بی‌تأثیر تلقّی کند.

خداوند می‌فرماید: «كُلُواْ وَاشْرَبُواْ مِن رِّزْقِ اللَّهِ وَلاَ تَعْثَوْاْ فِي الأَرْضِ مُفْسِدِينَ» ابتدا باید مایه‌ی خوردن و آشامیدن آن‌ها را فراهم کند و بعد از آن‌ها بخواهد تا فساد نکنند. ولی وقتی مردم گرسنه‌اند نمی‌توان از آن‌ها توقّع فرهنگ داشت. در ممالک غربی هر کسی شهروند یک مملکت باشد، یک حداقلّی از نیازهای او را خود دولت به عهده می‌گیرد تا او به فساد و دزدی کشیده نشود.

نکته‌ی بعد این است که ما در رابطه با هر چیز باید ابتدا از خدا بخواهیم. ما اگر درس می‌خوانیم و بحث می‌کنیم و زحمت می‌کشیم، باید از خداوند بخواهیم تا او ما را به علم نافع مزیّن کند. به همین جهت آیه شریفه می‌فرماید: «اسْتَسْقَى مُوسَى لِقَوْمِهِ» حضرت موسی برای نیازهای اوّلیه مثل آب شرب قوم خود از خداوند طلب سقایت می‌کند.

نکته‌ی دیگری که در این آیه وجود دارد، لزوم رعایت حقّ همگان در منابع است. نباید تبعیض قائل شد. باید هر کس سهمی به متقضای نیاز خود داشته باشد. عدالت یعنی همین نکته که ما برای هر کس به اندازه‌ی نیاز او برخورداری از منابع را میسّر کنیم. این فسادی که امروز در جامعه ما وجود دارد، ناشی از همین تبعیض است. فلانی برای دوست و فامیل و فرزندش وام کلان تأمین می‌کند و به این هم توجّه ندارد که دیگرانی هم در این منبع مالی سهمی دارند.

در این آیه خداوند برای هر یک از طوایف بنی‌اسرائیل سهم آبی مستقل و به اندازه در نظر می‌گیرد تا هم نیاز آن‌ها را به اندازه تأمین کند و هم زمینه تبعیض حاصل نشود.

نکته‌ی دیگری الف و لام در "الحجر" است. برخی این الف و لام را جنس و برخی آن را عهد دانسته‌اند. در برخی تفاسیر این سنگ را سنگی دانستند که بنی‌اسرائیل همراه خود حمل می‌کردند و هر گاه نیاز به آب می‌یافتند موسی به آن ضربتی وارد می‌کرد و از آن آب جاری می‌شده است. البته به نظر ما این بعید می‌رسد. چون کمی از حیث تاریخی قابل اثبات نیست.


logo