< فهرست دروس

درس تفسیر استاد محسن فقیهی

97/08/23

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تفسیر سوره بقره / آیه 76

﴿وَإِذَا لَقُواْ الَّذِينَ آمَنُواْ قَالُواْ آمَنَّا وَإِذَا خَلاَ بَعْضُهُمْ إِلَىَ بَعْضٍ قَالُواْ أَتُحَدِّثُونَهُم بِمَا فَتَحَ اللّهُ عَلَيْكُمْ لِيُحَآجُّوكُم بِهِ عِندَ رَبِّكُمْ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ ﴾[1]

خلاصه جلسه گذشته: صحبت در تفسیر آیه 76 سوره مبارکه بقره است. در رابطه با یهود که در زمان پیامبر (ص) چگونه رفتار میکردند و برخورد آنها با پیامبر (ص) و اصحاب پیامبر چگونه بود؟

در آیه قبل مطرح شد که خیلی امیدوار نباشید که قوم یهود اصلاح شوند، خیلی از اینها قابل اصلاح نیستند. ﴿وَإِذَا لَقُواْ الَّذِينَ آمَنُواْ قَالُواْ آمَنَّا﴾ یهود ذاتاً روحیه منافقانه دارند. وقتی که به اصحاب پیغمبر میرسند، میگویند ما ایمان داریم، ﴿قَالُواْ آمَنَّا ﴾ وقتی تنها میشوند و با همدیگر خلوت میکنند، ﴿وَإِذَا خَلاَ بَعْضُهُمْ إِلَىَ بَعْضٍ قَالُواْ أَتُحَدِّثُونَهُم بِمَا فَتَحَ اللّهُ عَلَيْكُمْ﴾ میگویند چرا گفتید که در تورات علائم پیغمبر (ص) ذکر شده! چرا اعتراف کردید؟ چون در تورات علائم و صفات پیامبر بیان شده بود، و اینها علائم پیامبر میدانستند، حق را میدانستند اما کتمان میکردند. اگر یکی از اینها هم اظهار میکرد که این صفات در تورات آمده است یهودیان به او میگفتند چرا این مطلب را فاش کردی، چرا حق را بیان کردی؟ مگر عقل نداری؟

﴿وَإِذَا خَلاَ بَعْضُهُمْ إِلَىَ بَعْضٍ قَالُواْ أَتُحَدِّثُونَهُم بِمَا فَتَحَ اللّهُ عَلَيْكُمْ ﴾ وقتی با هم خلوت میکردند میگفتند شما چرا بیان کردید تا آنها دستشان باز شود و میتوانند ما را محکوم کنند، وقتی شما صفات پیغمبر را که در تورات آمده بیان کنید آنها هم میگویند باید شما مسلمان شوید. ﴿أَتُحَدِّثُونَهُم بِمَا فَتَحَ اللّهُ عَلَيْكُمْ ﴾ اگر آنچه که در تورات آمده را بیان کنید، مشکل این میشود که ﴿لِيُحَآجُّوكُم بِهِ عِندَ رَبِّكُمْ ﴾ فردای قیامت مسلمانان در پیشگاه پروردگار میگویند شما چرا اسلام نیاوردید با وجود اینکه در تورات علائم و صفات پیامبر (ص) ذکر شده بود، لااقل شما این صفات را ذکر نکنید که در پیشگاه خداوند هم محکوم نشوید. ﴿أَفَلاَ تَعْقِلُونَ﴾ مگر شما عقل ندارید؟ چرا به ضرر خودتان اقدام میکنید؟ در این صورت مسلمانان به شما میگویند باید اسلام بیاورید و تسلیم شوید و این بر خلاف عقل است. این منطق یهود است که میگویند حق را باید کتمان کرد، چون اگر حق را بیان کنند محکوم میشوند و چارهای جز تسلیم وجود ندارد. لذا شما حق را کتمان کنید و واقعیت را بیان نکنید. این آیه شریفه قوم یهود و منطق یهودیها را اینچنین بیان میکند.

از این آیه شریفه چند مطلب را میتوان برداشت کرد:

مطلب اوّل: وقتی انسان حق را فهمید چه وظیفهای دارد؟ آیا باید حق را بیان کند و از حق طرفداری کند و آن را کتمان نکند؟ خداوند متعال یهود را توبیخ می‌کند و با صراحت بیان میکند که شما یهودیها با وجود اینکه علم دارید به حق ولی با کمال عناد و تعصب حق را کتمان میکنند.

گاهی حق به نفع ما است و گاهی به ضرر ما است؛ اگر به نفع ما بود، حق را بیان می‌کنیم، اما وقتی حق به ضرر ما شد، یهود میگوید باید آن را کتمان کنیم. ولی مسلمان واقعی کسی است که حق را به هیچ عنوان کتمان نمی‌کند هرچند ترس داشته باشد، ﴿وَإِذَا خَلاَ بَعْضُهُمْ إِلَىَ بَعْضٍ﴾ به این معنا است که وقتی خلوت کردند بزرگترها به زیردستان میگویند چرا حق را بیان کردی که در کتاب ما تورات این مطالب در علائم و صفات پیامبر آمده است و زیر دستان هم از دست بزرگان خوف داشتند و تحت فشار بودند. بالاخره از این آیه برداشت میشود که مسیر حق آن است که انسان حق را بشناسد و بفهمد، سپس از آن پیروی کند و حق را بیان کند. این یکی از وظایف ما است که در هر جامعهای حق را پیدا کنیم و آن را بیان کنیم.

کسانی که به صورت منافقانه زندگی میکنند و حق را بیان نمیکنند و آن را کتمان میکنند اینها همان عادات یهود و منافقین را دارند و جایگاهشان جهنم است.

مطلب دوّم: این است که یهود به قدری به کتمان حق اهمیت میدهد که رؤسای یهود به زیردستانشان میگویند شما عقل ندارید. ﴿أَفَلاَ تَعْقِلُونَ﴾ چرا عقل ندارند؟ چون آنها حق را بیان کردند و گفتند ما علائم پیامبر (ص) را در تورات دیدیم. از نظر یهود کسانی که حق را بیان می‌کنند انسان‌های بی عقلی هستند.

مطلب سوّم: یهود این قدر ضعیف الایمان هستند و خدا درست نشناختند که تعبیرشان این است چرا اعتراف می‌کنید و حق را بیان میکنید ﴿لِيُحَآجُّوكُم بِهِ عِندَ رَبِّكُمْ ﴾ تا در روز قیامت با شما محاجّه کنند، بگویند شما خودتان به صفات پیامبر (ص) اعتراف کردید پس چرا ایمان نیاوردید؟ اینها تفکرشان این است که اگر اعتراف نکنند نعوذبالله خداوند متوجه نمیشود ولی اگر اینجا اعتراف بکنید، روز قیامت راهی ندارید چون در اینجا اعتراف کردید. در حالی که خداوند تمام آنچه که در ضمیر آنها وجود دارد را میداند ﴿يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ ﴾[2] همه چیز را خدا میداند اینها فکر میکنند که اگر چیزی را مخفی کنند و به آن اعتراف نکنند در روز قیامت محکوم نمیشوند؛ لذا در اینجا به زیر دستانشان اینطور یاد میدهند که اعتراف نکنند در حالی که خداوند ﴿يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ﴾ اگر شما مخفی کنید خداوند میداند، چه اعتراف کنید و چه اعتراف نکنید، خداوند به قلب شما آگاه است، این از ضعف ایمان است، خدا را نشناخته‌اند و فکر می‌کنند که اگر در اینجا اعتراف نکنند، روز قیامت هم می‌توانند در مقابل خداوند بهانه‌ای داشته باشند.

اصولا یهود و منافقین کسانی هستند که به خاطر مسائل مادی حق را کتمان میکنند، به خاطر مقام، مال و هواهای نفسانی حق را کتمان میکنند و این مشکل همیشه در جامعه وجود داشته و دارد. گاهی خودمان یک حقایقی را میدانیم ولی به خاطر بعضی مسائل که به نفع ماست آن را کتمان میکنیم، این برنامه یهود است و باید سعی کنیم در هر مکان و زمان این روحیه را به خودمان تلقین کنیم که از حق پیروی کنیم و آن را بیان کنیم.

کتمان دو نوع است: گاهی انسان حق را بیان میکند، این خوب است. گاهی هم انسان بیان نمی‌کند ولی کتمان می‌کند؛ یعنی میتواند بیان کند ولی سکوت میکند. کسانی که حق را می‌دانند و چیزی بر خلاف حق نمی‌گویند، اما حق را هم نمی‌گویند، با سکوت خودشان از آن می‌گذرند، میگویند ما با کسی کاری نداریم اینها جزو همان گروه هستند، چون در حقیقت حق را کتمان میکنند و با وجود اینکه حق را می‌دانند ولی بیان نمی‌کنند.

پس این آیه شریفه دو گروه را شامل می‌شود: یکی کسانی که امر باطلی را بیان می‌کنند و گروه دوم کسانی هستند که با سکوت خودشان حق را کتمان می‌کنند. این دو گروه مورد مذمت و ملامت خداوند متعال هستند.

مطلب چهارم: قوم یهود جلسات مخفیانه داشتند؛ یعنی به جایی می‌رفتند که کسی نباشد و در آن بر علیه اسلام و پیامبر (ص) توطئه میکردند. اینها صفاتی است که خداوند در این آیه شریفه در رابطه با قوم یهود بیان کرد.

آیه بعد هم ادامه همین آیه است ﴿أَوَلاَ يَعْلَمُونَ أَنَّ اللّهَ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ﴾ شما نمیدانید که خدا اسرار شما را میداند آن وقت شما میگویید اعتراف نکنید تا روز قیامت مورد محاجّه واقع نشوید! مگر خدا از از قلب شما آگاه نیست ﴿أَوَلاَ يَعْلَمُونَ أَنَّ اللّهَ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ﴾ خداوند متعال، هم از نفاق شما آگاه است و هم از صفات پیامبر (ص) که در تورات آمده و شما آن را مخفی میکنید، آگاه است. هر چه شما مخفی میکنید خداوند آن را میداند ﴿أَوَلاَ يَعْلَمُونَ أَنَّ اللّهَ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ ﴾

آیا ﴿أَوَلاَ يَعْلَمُونَ﴾ خطاب به مؤمنین است یا یهود؟ در آیه قبل ﴿وَإِذَا لَقُواْ الَّذِينَ آمَنُواْ قَالُواْ آمَنَّا وَإِذَا خَلاَ بَعْضُهُمْ إِلَىَ بَعْضٍ قَالُواْ أَتُحَدِّثُونَهُم بِمَا فَتَحَ اللّهُ عَلَيْكُمْ لِيُحَآجُّوكُم بِهِ عِندَ رَبِّكُمْ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ ﴾ ضمیر به یهود بر میگردد ﴿أَفَلاَ تَعْقِلُونَ﴾ خطاب به چه کسی است؟ ظاهر آیه این است که خطاب به رؤسای یهود است.

احتمال دیگر این است که ﴿أَفَلاَ تَعْقِلُونَ﴾ خطاب به مؤمنین است یعنی مؤمنین توجه ندارند و فریب اینها را میخورند، یهودیها منافق هستند و وقتی به مؤمنین برخورد می‌کنند، میگویند ﴿قَالُواْ آمَنَّا ﴾ ما ایمان آوردیم ما مثل شما هستیم و این باعث میشود مسلمانان سادگی کنند و بگویند اینها هم مثل ما هستند. این احتمال را بعضی از مفسرین دادند.[3]

به نظر ما این قول درست نیست[4] . همانطور که گفتیم رؤسای یهود خطاب به قوم خود می‌گفتند ﴿أَفَلاَ تَعْقِلُونَ﴾.

در رابطه با معنای ﴿أَوَلاَ يَعْلَمُونَ أَنَّ اللّهَ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ﴾ هم می‌گوییم: ضمیر ﴿أَوَلاَ يَعْلَمُونَ﴾ به یهود برمی‌گردد؛ یعنی آیا یهود نمیدانستند که خداوند ﴿يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ﴾ یعنی همان یهود ﴿وَمَا يُعْلِنُونَ﴾ این هم یعنی همان یهود. ظاهر آیه این است که همه ضمیرها به یهود برمیگردد. این مطلب اشاره به این بود که بعضی از مفسرین ضمیر ﴿أَفَلاَ تَعْقِلُونَ﴾ را به مؤمنین برگردانده‌اند و ضمائر ﴿أَنَّ اللّهَ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ﴾ را به یهود زده‌اند. ولی ظاهر آیه این است که تمام ضمائر به قوم یهود بر میگردد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo