< فهرست دروس

درس تفسیر استاد محسن فقیهی

1400/03/05

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: تفسیر قرآن کریم /تفسیر سوره بقره /آیه 133

 

﴿أَمْ کُنْتُمْ شُهَداءَ إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قالَ لِبَنيهِ ما تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدي قالُوا نَعْبُدُ إِلهَکَ وَ إِلهَ آبائِکَ إِبْراهيمَ وَ إِسْماعيلَ وَ إِسْحاقَ إِلهاً واحِداً وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ﴾[1]

صحبت در تفسیر آیه صد و سی و سوم سوره مبارک بقره است. این آیه شریفه دررابطه‌با وصیت حضرت یعقوب (ع) است. یهود و نصاری می‌گفتند که وصیت حضرت یعقوب (ع) به فرزندانش این بود که یهودی یا نصرانی شوید. درحالی‌که هر دو گروه یهود و نصاری دروغ می‌گفتند، وصیت حضرت یعقوب به فرزندانش این بود که خدای واحد را عبادت کنید. در قرآن نیز این‌گونه مطرح شده که حضرت یعقوب به فرزندانش فرمود: ﴿ما تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدي﴾ بعد از من چه کسی را عبادت می‌کنید؟ ﴿قالُوا نَعْبُدُ إِلهَکَ وَ إِلهَ آبائِکَ إِبْراهيمَ وَ إِسْماعيلَ وَ إِسْحاقَ إِلهاً واحِداً وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ﴾ جوابی که فرزندان یعقوب دادند این بود که همان‌طور که پدران ما مسلمان بودند، ما مسلمان هستیم.

منشأ انحراف در جامعه:

انسان‌ها برای منافع خودشان ممکن است گاهی دروغ بگویند و تهمت بزنند و جعل کنند. اتفاقاتی که در جامعه می‌افتد به‌خاطر این است که برای بعضی از افراد منافعی وجود دارد و این افراد به‌خاطر رسیدن به این منافع، از حق و حقیقت انحراف پیدا می‌کنند. انحرافات معمولاً به‌خاطر منافع اشخاص است.

شما می‌بینید یهود برای تقویت خود، وصیتی را برای حضرت یعقوب (ع) جعل کردند که حضرت یعقوب (ع) به فرزندان وصیت کرد که یهودی شوید، مسیحی‌ها هم برای جلب منافع دست به جعل وصیت زدند و گفتند حضرت یعقوب (ع) به فرزندانش وصیت کرده که مسیحی شوید. معلوم است که منافعی برای آن‌ها وجود دارند که می‌خواهند حضرت یعقوب (ع) را مؤید یهودیت یا مسیحیت قرار دهند. درحالی‌که خداوند متعال در قرآن مجید می‌فرماید مگر شما آن لحظه که حضرت یعقوب (ع) در حال موت بود و به فرزندانش وصیت می‌کرد، در آنجا شاهد بودید که این نسبت را می‌دهید؟ وصیت حضرت یعقوب (ع) به فرزندانش این بود که مسلمان باشید همان‌طور که پدران و اجداد و عموهای شما مسلمان بودند.

خیلی از حرف‌ها و نسبت‌هایی که در جامعه داده می‌شود بدون علم و اطلاع و تحقیق است؛ شخصی شایعه‌ای را مطرح کرده و در جامعه شایع می‌شود و بعد گسترش پیدا می‌کند و مردم تهمت می‌زنند. ما باید توجه داشته باشیم که اگر چیزی را با چشم خودمان دیدیم و یقین حاصل شد، در آن صورت اگر غیبت نباشد می‌توانیم بیان کنیم. اما اینکه می‌گویند یا شنیده‌ها این‌طور است و شاید این‌طور باشد، این‌گونه حرف‌زدن درست نیست.

پس یکی از مطالبی که از این آیه شریفه برداشت می‌شود این است که کلامی که از زبان انسان صادر می‌شود، باید از روی علم و تحقیق و با توجه باشد. ما معتقدیم که حرف‌زدن باید منطقی باشد و از شایعه‌پراکنی و حرف‌های بدون دلیل اجتناب کنیم، ممکن است یک حرف درست به نظر برسد ولی دلیلی بر آن نداریم؛ یعنی معلوم نیست با واقعیت مطابقت داشته باشد؛ لذا خداوند می‌فرماید آیا شما در زمان فوت حضرت یعقوب (ع) حضور داشتید که می‌گویید این وصیت از زبان ایشان است؟ آیا شاهد بودید؟ شهدا در قرآن به معنای این است که با چشم خود ببینید. پس انسان‌ها باید در مقابل حوادثی که در عالم به وجود می‌آید، از شایعه‌پراکنی دوری کنند. ﴿أَمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ﴾[2] چیزی که نمی‌دانیم را نسبت دهیم. نسبت دادن دروغ به خداوند، بزرگ‌ترین گناه و بدعت است.

گاهی بعضی از افراد حرکت‌هایی را انجام می‌دهند و به اسلام و مذهب نسبت می‌دهند که گناه بزرگی است. تا زمانی که نسبت به مطلبی مطمئن نشده‌اید و با چشم خود ندیده و با گوش خود نشنیده‌اید؛ وقتی شاهد نبوده‌اید چرا نسبت می‌دهید؟ اصولاً به تمام خبرنگاران و روزنامه‌ها و رسانه‌ها و مردم باید هشدار داد. انحرافات و اختلافات از اینجا شروع می‌شود که شخصی شایعه درست می‌کند و در جامعه پخش می‌شود؛ اصل قضیه دروغ است ولی عده‌ای طرف‌داری می‌کنند و ماجرایی برای جامعه به وجود می‌آورند. سردسته این افراد، یهودیان هستند. خداوند در قرآن مجید می‌فرماید که چرا شما چنین کاری می‌کنید و چرا دروغ می‌گویید؟ مگر شما حاضر بودید و شنیدید که حضرت یعقوب (ع) چه وصیتی کرد؟

پس انسان نباید تا زمانی که علم ندارد، سخنی را بیان نکند و به شایعات دامن نزند. در روایات وارد شده که: «كَفَى بالمَرْءِ كَذِبًا أَنْ يُحَدِّثَ بِكُلِّ مَا سَمِعَ»[3] لازم نیست که بدانید مسئله‌ای دروغ است و آن را بیان کنید، همین که احتمال دهید که دروغ است و آن را بیان کنید، کذب است و ﴿لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ﴾[4] دروغ گفتن دو نوع است: گاهی انسان می‌داند و دروغ می‌گوید و گاهی احتمال می‌دهد. درصورتی‌که احتمال می‌دهید که شاید راست باشد یا دروغ، اگر بیان کنید، جزء کاذبین هستید؛ لذا در صحبت‌ها و اعمال، باید دقت کنیم که قول بغیر علم نباشد، اگر شاهد بودید و دیدید و شنیدید، درصورتی‌که غیبت نباشد، می‌توان بیان کرد. خیلی مواقع نمی‌توان دیده‌ها و شنیده‌ها را بیان کرد، چون غیبت و تنقیص مردم و ذلیل کردن مؤمن است. ﴿وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ﴾[5] حتی اگر به چشم خودم ببینم که فلان شخص این کار را انجام داد، نمی‌توانم بیان کنم، اگر آبروی او در خطر باشد یا باعث ناراحتی او شود، خدا اجازه نمی‌دهد. باید مؤمن را عزیز شمرد، مؤمن هم شامل عادل می‌شود و هم شامل فاسق. اکثر مردم مؤمن هستند ولی گناه می‌کنند، آیا جایز است پشت سر آن‌ها حرف بزنیم و آبروی آن‌ها را ببریم؟ مسلم است که گناه بزرگ و از گناهان کبیره است، انسان را از عدالت ساقط می‌کند.

در جامعه ما باید این مطلب جا افتد که وقتی روزنامه خوانده می‌شود، با خیال راحت و با اطمینان خوانده شود، مطلب مشکوک و تنقیص اشخاص در آن نباشد. رسانه‌ها، رادیو و تلویزیون و روزنامه‌ها، اگر تنقیص مؤمنی را بیان کنند، مرتکب گناه کبیره شده‌اند و از عدالت ساقط می‌شوند. برنامه اسلام این است که مؤمنین عزیز شمرده شوند و نقص آن‌ها بیان نشود.

در مورد شورای نگهبان نیز بحث احراز صلاحیت است که آیا اشخاصی که برای ریاست‌جمهوری ثبت‌نام می‌کنند، مدیر و مدبر هستند و سایر شرایط را دارند یا نه؟ احراز صلاحیت هم غیر از رد صلاحیت است و بحث جدایی دارد، لذا عدم احراز صلاحیت، تنقیص نیست.

اهمیت و جایگاه وصیت:

همیشه باید وصیت را مدنظر قرارداد، مخصوصاً با وجود ویروس کرونا که هر روز عده‌ای را به کام مرگ می‌کشاند، لذا همیشه باید وصیت داشت و وصیت داشتن و توصیه، مورد تأکید خداوند است.

توجه به مرگ:

یکی از مسائل مهم، مسئله مرگ است. باید توجه داشت که مرگ به سراغ انسان می‌آید و مرحله حساسی است. ما باید از این دنیا برویم، لذا باید برنامه‌ریزی کنیم و مسیر خود را روشن کنیم. مدام به دنبال دنیا نباشیم و توجه داشته باشیم که مرگ سراغ ما می‌آید.

نکته‌ای که باید دقت نمود این است که در لحظه آخر و حساس‌ترین موقع چه توصیه‌ای کنیم و به چه مطالبی توجه داشته باشیم؟ به مسائل مادی توجه کنیم یا مسائل معنوی؟ حضرت یعقوب (ع) چگونه توجه داشت و به فرزندان خود چه توصیه‌ای کرد؟ خدا واحد است، خدا را عبادت کنید و در کارها خدا را در نظر بگیرید. مسلمان بودن و تسلیم خدا بودن توصیه است. در مواقع حساس باید توصیه به عقیده و معنویت کرد. به همه انسان‌ها مسائل معنوی را توصیه کنید، چنانچه حضرت یعقوب (ع) مهم‌ترین مسئله‌ای که قبل از مرگ با فرزندانش مطرح می‌کند، مسئله اسلام و خداست.

تربیت فرزندان:
انسان باید به خانواده و فرزندانش توجه ویژه داشته باشد، اولین وظیفه‌ای که برای اصلاح جامعه موردتوجه است، توجه به تربیت فرزندان است که خیلی سخت است و مشاهده می‌شود که بعضی از بزرگان نتوانستند فرزندان خود را تربیت کنند. مخصوصاً با فضای مجازی و سایت‌ها و تلفن‌های همراه که این روزها در اختیار همه هست، فرزندان را به انحراف می‌کشاند و تربیت فرزندان از دست والدین خارج شده است و نمی‌توانیم فرزندان خود را درست تربیت کنیم. خیلی از افراد محجبه و خانواده‌های محترم را مشاهده می‌کنیم که دخترانشان حجاب اسلامی را رعایت نمی‌کنند. تبلیغات منفی که در رسانه‌ها و سایت‌ها وجود دارد، باعث ایجاد انحراف در جامعه شده است ولی حضرت یعقوب (ع) به فرزندانش توجه دارد و ما هم باید توجه داشته باشیم و در حد توان خود سعی کنیم که آن‌ها را به صلاح دعوت کنیم.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo