< فهرست دروس

درس تفسیر استاد محسن فقیهی

99/07/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: تفسیر سوره بقره/تفسیر قرآن کریم /آیه 113

 

﴿وَ قالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصاري‌ عَلي‌ شَيْ‌ءٍ وَ قالَتِ النَّصاري‌ لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلي‌ شَيْ‌ءٍ وَ هُمْ يَتْلُونَ الْکِتابَ کَذلِکَ قالَ الَّذينَ لا يَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ فَاللَّهُ يَحْکُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فيما کانُوا فيهِ يَخْتَلِفُونَ﴾[1]

صحبت در تفسیر آیه صد و سیزدهم از سوره مبارک بقره است. در رابطه با قوم یهود و نصاری و اختلافی که بین پیروان این ادیان آسمانی وجود دارد و برای همه انسان‌ها مخصوصا مسلمان‌ها درس است که این حالت یهود و نصاری را نداشته باشند. یک حالت انحرافی و خلاف را در این آیه شریفه متذکر می‌ّشود که باید بفهمیم که این روش صحیح نیست.

در این آیه شریفه به این نکته اشاره دارد که ﴿وَ قالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصاري‌ عَلي‌ شَيْ‌ءٍ﴾ یهود پیروان حضرت موسی(ع) و پیرو ادیان آسمانی هستند و برای خودشان مقامی قائل هستند که کسی را در آن شریک قرار نمی‌دهند؛ بهشت را برای خودشان می‌دانند و فکر می‌کنند که عذاب نمی‌شوند و نصاری را هم قبول ندارند ﴿وَ قالَتِ النَّصاري‌ لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلي‌ شَيْ‌ءٍ﴾ و نصاری هم پیروان حضرت مسیح(ع) هستند و می‌گویند یهود اعتبار ندارند. این یک حرکت اشتباه است و این نفی کردن یکدیگر در حالی است که هر دو کتاب آسمانی دارند و در کتاب آسمانی آن‌ها به وحدت و محبت و عطوفت دستور داده شده و از تفرقه و جدایی نهی شده است. با توجه به این دستور تورات و انجیل تعصبی بر یهود و نصاری حاکم شده که هر کدام دیگری را قبول ندارند. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَ هُمْ يَتْلُونَ الْکِتابَ﴾ آن‌ها کتاب آسمانی خود را می‌خوانند و به خدا و کتاب آسمانی خود ایمان دارند ولی این تعصب در وجود آن‌ها هست.

خداوند متعال در این آیه جمله‌ای می‌فرماید که درس بزرگی است. اصولا افراد عالم و شخصیت‌هایی که بهره‌ای از علم دارند، ارزش و مقامشان در صورتی است که تعصب نداشته باشند. اگر شما عالمی را دیدید که علم فراوانی دارد ولی روی یک مسئله تعصب خاصی دارد؛ یعنی حق را زیر پا می‌گذارد و تسلیم حق نمی‌شود، این عالم مثل شخص جاهل است و ارزشی ندارد. عالمی ارزشمند است که طالب و تابع حق و حقیقت باشد و به دنبال حق برود و از حق پیروی کند. ﴿کَذلِکَ قالَ الَّذينَ لا يَعْلَمُونَ﴾ انسان جاهل این‌گونه است، نصاری می‌گویند ما انجیل می‌خوانیم و باسواد هستیم و یهود هم می‌گویند ما تورات خوانده‌ایم و درس‌خوانده‌ایم. اما باید به آن‌ها گفت شما که درس خوانده‌اید و اهل دانش و فضل هستید، چرا تعصب دارید؟ تعصب را کنار بگذارید، افراد جاهل هم مثل شماست پس شما چه فرقی با انسان‌های جاهل دارید؟ انسان وقتی عالم می‌شود، باید تعصب را کنار بگذارد و به دنبال حق و حقیقت باشد در حالیکه شما که اهل تورات و انجیل هستید تعصباتی دارید و خودتان را بالاتر از همه می‌دانید و به دنبال حق و حقیقت نیستید.

در ذیل نیز خداوند می‌فرماید: ﴿فَاللَّهُ يَحْکُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فيما کانُوا فيهِ يَخْتَلِفُونَ﴾ روز قیامت معلوم می‌شود که این اختلافاتی که بین یهود و نصاری وجود دارد، حق با کیست و حقیقت چیست؟

توجه دارید که آیات قرآن برای تمام انسان‌ها درس است و ما باید از این جملات قرآن نه به عنوان یک داستان جزیی و مصداقی برخورد کنیم، بلکه باید سعی کنیم از قرآن برای مسلمانان و تمام جوامع بشری، برداشت کلی داشته باشیم.

درس اول: وحدت:

از این آیه شریفه استفاده می‌شود که ما نباید برای خودمان امتیازی قائل باشیم و باید به دنبال حق و حقیقت و عدالت باشیم. اصولا در اسلام و در جهان، وجود اختلاف باعث از بین رفتن مردم است؛ تمام اقوامی که از بین رفتند و نابود شدند در اثر اختلاف بوده است. دو قوم بر اثر اختلاف با هم دعوا می‌کنند و آبروی هم را می‌برند و در نهایت یکدیگر را نابود می‌کنند. مسلمان‌ها باید با هم متحد باشند؛ اینکه یک گروه بگوید من برحق هستم و گروه دیگر باطل است، اشتباه است. در جامعه اختلاف سلیقه وجود دارد، حتی در خانواده‌ها اختلاف سلیقه وجود دارد ولی این اختلاف سلیقه نباید باعث اختلاف واقعی شود. پدر به فرزندش علاقه دارد ولی ممکن است فرزند خواسته‌های ناحقی داشته باشد ولی این نباید باعث تفرقه آن‌ها شود.

پس درس اول این آیه شریفه این است که همه دنیا مخصوصا مسلمان‌ها که پیرو قرآن هستند باید وحدت داشته باشند و این وحدت را حفظ کنند. اگر بنا بر این باشد که اختلاف سلیقه ما به تعصب منجر شود و کار به دعوا برسد، خانواده و جامعه متزلزل و نابود می‌شود. در کشور ما ادیان مختلف وجود دارد، باید با هم متحد باشیم و سلایق مختلف نباید باعث اختلاف شود.

درس دوم: ملاک برتری:

این روش که یهود و نصاری دارند و همدیگر را بی اعتبار می‌دانند، اشتباه است، اینطور نگویید، نه یهود شخصیت اول جهان است و نه نصاری. قرآن می‌فرماید: ﴿وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ﴾[2] ما هیچ ادعایی نداریم که مسلمانان از یهود و نصاری بالاتر و برتر هستند، بلکه هر کسی به دنبال حق و حقیقت باشد از همه برتر و بالاتر است، ملاک و معیار برتری، پیروی از حق و حقیقت است. در آیات قرآن این نکته ذکر شده که قرآن تذکر است؛ یعنی مطلبی را عقل و وجدان شما می‌داند ولی مدام به شما تذکر می‌دهند. معنای تذکر این نیست که مطلب جدیدی را به شما بگویند، بلکه یادآوری مطالبی است که خودتان می‌دانید، یادآوری برای اینکه فراموش نکنید و انجام دهید؛ یعنی دستوراتی که در قرآن است با عقل و منطق و بنای عقلا تطبیق می‌کند. این مطلب را که قرآن بیان فرموده که یهود و نصاری همدیگر را قبول ندارند، باعث دو دستگی و اختلاف و جنگ و تضعیف ملت‌های جهان می‌شود، عقل اقتضا می‌کند که این کار انجام نشود و قرآن نیز تذکر می‌دهد.

پس ما از این جمله قرآن که توضیح می‌دهد که اگر انسان‌ها تعصب دارند و خودشان را بالاتر می‌دانند، باید بدانند که حق معیار و محور است و خود را بالاتر از دیگران ندانند. قرآن به حق است و می‌گوید مسیح(ع) و موسی(ع) پیامبر خداوند هستند و تورات و انجیل کتاب آسمانی خداوند است و دین حق هستند. قرآن همه این کتب آسمانی و پیامبران قبلی را تصدیق می‌کند. اسلام معیار در فضیلت افراد را حق و حقیقت می‌داند و هیچ خصوصیتی برای شخص یا گروهی قائل نیست. لذا ما نباید به دنبال حزب یا گروه باشیم بلکه باید به دنبال حق و حقیقت باشیم. در مذهب نیز باید به دنبال حق باشیم و معیار ما حق باشد. در مسائل سیاسی نیز باید معیار ما حق باشد.

درس سوم: دوستی و دشمنی:

مرحوم امام نیز بارها فرمودند که من طرفدار رییس جمهور هستم و امضاء می‌کنم و ریاست جمهوری را تنفیذ می‌کنم ولی باید بدانند تا زمانی که بر حق و پیرو حق هستند و مسیر حق را می‌پیمایند، من از آن‌ها حمایت می‌کنم اما اگر از مسیر حق منحرف شوند و به دنبال باطل و دروغ و تزویر باشند، از آن‌ها حمایت نمی‌کنم.

هر انسان مؤمنی باید تا زمانی از دیگران طرفداری کند که در مسیر حق باشند. از زمانی که از مسیر حق جدا شدند دیگر مورد تأیید نیستند؛ گاهی انسان اشتباه می‌کند ولی بعد از آن اظهار پشیمانی می‌کند و معذرت خواهی می‌کند، اینجا جای گذشت است ولی اگر ادامه انحراف و تکرار انحراف اتفاق افتد، در آنجا نمی‌توان حمایت کرد. لذا در مسیر سیاسی و مسائل اجتماعی و فرهنگی در تمام ارگان‌های کشور این دستور الهی یعنی پیروی از حق و حقیقت باید انجام شود. قرآن در این رابطه می‌فرماید: ﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ﴾[3] وقتی ایمان به خدا دارید با هم برادر هستید. همه با هم برادر هستیم و باید با هم متحد باشیم. بعد می‌فرماید: با ادیان ابراهیمی که برخورد می‌کنید به آن‌ها بگویید ﴿قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَى كَلَمَةٍ سَوَاء بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ﴾ [4] در قدم اول خودتان با هم متحد باشید و در قدم دوم به اقوام و ادیان آسمانی دیگر هم که می‌رسید مشترکات خودتان را بیان کنید و ابراز دوستی و اتحاد کنید.

در مقابل می‌فرماید: ﴿إِنَّما يَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذينَ قاتَلُوکُمْ فِي الدِّينِ وَ أَخْرَجُوکُمْ مِنْ دِيارِکُمْ وَ ظاهَرُوا عَلي‌ إِخْراجِکُمْ﴾[5] همه دنیا باید با شما دوست باشند و شما نیز باید با همه دنیا دوست باشید، دشمن شما دو گروه هستند: گروه اول کسانی که با شما جنگ و مقاتله می‌کنند، وقتی با شما جنگ کردند، شما هم باید دفاع کنید. گروه دوم کسانی که مسلمان‌ها را از دیار خودشان خارج کرده‌اند و زمین‌های آن‌ها را غصب کرده‌اند. اینکه می‌گوییم اسرائیل غاصب است و مرگ بر اسرائیل و تمام بحث‌هایی که در رابطه با اسرائیل مطرح است به خاطر همین آیه است و اسرائیل جزء کسانی است که هم با مسلمانان جنگ کرده و آن‌ها را به قتل رسانده و مسلمانها را از دیار و خانه و کاشانه خودشان بیرون کرده است.

ممکن است عده‌ای قصور داشته باشند و در اثر نادانی کارهایی انجام دهند که در این صورت ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ﴾[6] غیر از شرک که بخشیده نمی‌شود، ممکن است خداوند تمام گناهان را ببخشد، اگر کسی توبه کند گناهانش بخشیده می‌شود و افرادی که مغرض هستند مجازات می‌شوند نه افرادی که مغرض نیستند.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo