< فهرست دروس

درس تفسیر استاد محسن فقیهی

99/12/06

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: تفسیر قرآن کریم /تفسیر سوره بقره /آیه 129

 

﴿رَبَّنا وَ ابْعَثْ فيهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِکَ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ يُزَکِّيهِمْ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزيزُ الْحَکيمُ﴾[1]

صحبت در تفسیر آیه صد و بیست و نهم از سوره مبارک بقره است. حضرت ابراهیم(ع) از خداوند متعال می‌خواهد که در میان ذریه حضرت ابراهیم رسول باشد که آیات خدا را برای مردم تلاوت کرده و کتاب و حکمت را به آن‌ها تعلیم کند و آن‌ها تزکیه شوند.

این آیه شریفه در رابطه با مسئله مهمی صحبت به میان آورده که برای همه مسلمان‌ها باید مورد توجه باشد و این مسئله مهم، حرکت جامعه و نظام اسلامی را بیان می‌کند و آن این است که هر امتی که دارای یک نظم و نظامی می‌شود، به این نیاز دارد که در یک مرکز عمومی، مراسم دینی و عبادی خودشان را انجام دهند. لذا مردم برای انجام عبادت در آن جایگاه جمع شوند و مشکلات جامعه در آنجا مطرح شده و تصمیم‌گیری شود.

پس مسجد جایگاه رفیعی دارد که برای تأمین امنیت، عبادت، سیاست و تمام اموری که به مردم منتهی می‌شود و منافع و سعادت مردم در دنیا و آخرت است، در آنجا تصمیم‌گیری می‌شود؛ به این معنا که وقتی جای عمومی باشد که در آنجا عبادت کنند، مباحث معنوی و سیاسی و تمام نیازهای جامعه در آنجا مطرح می‌شود. لذا نظام اسلامی نیاز به جایگاه عمومی دارد که رهبران آسمانی مثل پیامبران و ائمه و علما و بزرگان، در آنجا مردم را به راه راست هدایت کنند و سعادت دنیا و آخرت را برای آن‌ها بیان کنند. این مسیر که از مسجد شروع می‌شود به وسیله حضرت ابراهیم و اسماعیل(علیهما السلام)، کعبه بنیان‌گذاری شد.

وقتی کعبه بنیان‌گذاری شد، این پایگاه هدایت مردم تحقق پیدا کرد. منتهی این مرحله کفایت نمی‌کند بلکه مرحله دوم آن است که خدای سبحان رسول‌ها و شخصیت‌های بزرگی را تربیت کند که بتوانند در آنجا مراسم مذهبی و هدایت‌های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و سعادت دنیا و آخرت بیان شود. لذا حضرت ابراهیم(ع) این دو را از خداوند می‌خواهد: یکی اینکه مسجد را که بنا کرد و دوم اینکه رسولی در ذریه من قرار ده که در مسجد برای مردم آیات را بیان کنند و کتاب و حکمت و تذکیه و معرفت خداوند را برای مردم توضیح دهند.

این دو حرکت که همیشه باید در جامعه وجود داشته باشد، از اقدامات حضرت ابراهیم(ع) است و استمرار این حرکت بسیار مهم است و باید در جامعه اسلامی رواج داشته باشد.

یکی از کسانی که از ذریه حضرت ابراهیم(ع) به مقام رسالت رسید، رسول گرامی اسلام بود که دعای حضرت ابراهیم(ع) در حق ایشان مستجاب شد و معارف دین و حکمت عملی و نظری را با گفتار و اعمال خود برای مردم بیان و پیاده کرد. این مسیر هدایت روحانی و الهی است که باید انجام شود.

در این آیه مواردی به ترتیب ذکر شده است:

اولین مورد ﴿يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِکَ﴾ یکی از چیزهایی که شما دیده و شنیده‌اید که تلاوت قرآن چقدر ثواب دارد، به خاطر این است که تلاوت یک مرحله از قرائت بالاتر است؛ تلاوت، خواندن قرآن به همراه تأمل و تفکر و دقت است. آیات قرآن را برای مردم تلاوت کنید؛ یعنی آیات را برای آن‌ها توضیح دهید.

مورد دوم ﴿وَ يُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ﴾ کتاب و قرآن را برای مردم تعلیم دهید؛ یعنی قرآن را برای مردم تفسیر کنید که یک مرحله از تلاوت بالاتر است. حکمت یعنی مطلبی را که بیان می‌کنید همراه با اتقان باشد و از نظر ادله عقلی و نقلی ثابت کنید که مردم این آیه قرآن را با جان و دل بفهمند و بپذیرند. لذا حکمت یک مرحله از تعلیم بالاتر است.

مورد سوم ﴿وَ يُزَکِّيهِمْ﴾ وقتی حکمت حاصل شد تزکیه انجام می‌شود؛ یعنی مردم به آیات قرآن عمل می‌کنند. وقتی شما آیات قرآن را تلاوت و تعلیم کردید و برای مردم حکمت آیات را ثابت کردید و خودتان هم به آیات عمل کردید، آن وقت است که مردم به آیات قرآن عمل می‌کنند.

پس مسیر هدایت جامعه به این صورت است که قرآن خوانده شود، برای مردم بیان کنند و دلایل عقلی و نقلی آیه را توضیح دهند و آن را تثبیت کرده و خودشان هم عمل کنند و مردم را هم تشویق کنند تا آن‌ها هم عمل کنند. اگر این حرکت انجام شده و ادامه پیدا کند، جامعه سعادتمند می‌شود. تمام افعال در این آیه مضارع آورده شده و منظور این است که باید دوام و استمرار داشته باشد. لذا در بعضی روایات آمده است که هر روز قرآن بخوانید و در قرآن تدبر کنید؛ چون با فاصله گرفتن از قرآن، به مرور شهوات بر انسان غالب شده و انسان از مسیر حق منحرف می‌شود.

معنای تزکیه:

در تزکیه دو مطلب وجود دارد: یکی اینکه از ماده «زکو» به معنای این است که عناصر فاسد کنار گذاشته شود. وقتی چیز مخلوطی به شما داده می‌شود که بعضی از آنها فاسد و بعضی سالم هستند، شما قسمت‌های فاسد را جدا می‌کنید و دور می‌ریزید و قسمت‌های سالم را نگه می‌دارید، به این کار تزکیه گفته می‌شود. شخصی که گاهی دروغ می‌گوید و غیبت می‌کند و تهمت می‌زند و گاهی فحش می‌دهد و گاهی هم حقایق و معارف و توحید را بیان می‌کند، در اینجا همان شیء مخلوط وجود دارد که باید از هم جدا شوند و قسمت‌های سالم از فاسد جدا شوند و فاسدها دور ریخته شوند. اگر این کار انجام شد، تزکیه صورت گرفته است.

در قرآن تعبیرات تهذیب، تطهیر و تزکیه استعمال شده که شبیه هم هستند ولی فرق‌هایی با هم دارند. تطهیر یعنی یک اخلاق فاسد را تبدیل به اخلاق حسن می‌کنید، چنانچه در تطهیر ظاهری جایی که نجس شده را پاک می‌کنید. اما مقام تزکیه از تطهیر بالاتر است؛ یعنی بعد از تطهیر آن را به زیور اخلاق حسن هم تبدیل می‌کنید. وقتی شما می‌خواهید یک اتاق را زیبا کنید اول کثافات آن را جمع می‌کنید و بعد در و دیوار آن را تزیین می‌کنید. مرحله اول که کثافات را جمع می‌کنید، مرحله تطهیر است، گاهی انسان غیبت نمی‌کند و ساکت است؛ یعنی شما دروغ نمی‌گویید و غیبت نمی‌کنید، این مرحله تطهیر است؛ اما مرحله دوم که آن را به زیور آراسته می‌کنید و اخلاق حسنه در شما به وجود می‌آید، تزکیه است، زمانی که حقایق را بیان کرده و اسلام را تبلیغ می‌کنید.

تعلیم به معنای یادگرفتن است؛ یعنی حکمت نظری را یادگرفته‌اید اما حکمت عملی یک مرحله بالاتر است؛ فهمیدن خیلی مهم است اما عمل کردن به آنچه فرا گرفته و فهمیده مقام بالاتری است. پس ما باید در مرحله اول مزین به حکمت نظری شویم و بعد به حکمت عملی مزین شویم؛ یعنی اول حقایق را خوب بفهمیم و بعد به حقایق عمل کنیم. لذا مرحله حسن و قبح، فهمیدن عدالت، معرفت خداوند، توحید و شرک، حکمت نظری است. اما اگر بعد از فهمیدن، عادل شدیم و کار قبیح انجام ندهیم، حکمت عملی است؛ یعنی حکمت نظری مقدمه حکمت عملی است.

باید زکات پرداخت تا هم مال پاک شود و هم انسان تزکیه شود؛ وقتی انسان بتواند از پول خود بگذرد و در راه خدا انفاق کند، به مرحله تزکیه می‌رسد؛ یعنی هم مطلبی را خوب فهمیده و هم به آن عمل کرده است. لذا می‌فرماید: ﴿خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِمْ بِها﴾[2] این مسیری است که انبیا و بزرگان ما پیموده‌اند و ما هم باید این مسیر را طی کنیم، چراکه مقدمه رسیدن به سعادت در دنیا و آخرت است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo