درس اسفار استاد فیاضی

82/10/21

بسم الله الرحمن الرحیم

 السفر الأول/ المسلک الأول/المرحلة الأولی/ المنهج الأول/ الفصل الرابع فی أن للوجود حقیقة عینیة/مقدمات اول تا هفتم اصالت وجود/ج1/ ص 38
 الفصل الرابع: فی أن للوجود حقیقة عینیة
 مقدمات و مبانی تفسیر اصالت وجود
 مقدمة اول
 هناک واقعیة موجود بل موجودات.
 مقدمة دوم
 ننتزع من کل واقعیة مفهومین، مفهوم الوجود و مفهوم غیر مفهوم الوجود؛ نسمیه ماهیة کما صرح بذلک فی الاسفار ج1/ص 101 إذ المراد بالماهیة غیر الوجود. بنابر این رد می شود قول اقا جواد تهرانی در کتاب«عارف و صوفی چه می گویند» که آنجا ایشان می گویند اصالت وجود مخصوص ممکن است. بنابر این اصالت وجود در واجب هم مطرح است که وجوب اصالت دارد یا وجود. (از ماهیت، معنای متوسط مورد نظر است یعنی«کل ما هو غیر الوجود» بنابر این شامل واجب هم می شود.
 دیگر منابع این مقدمة
 اسفار/ ج 1/61 ص
 تعلیقاته علی شرح حکمة الاشراق/ ص 77 و 173
 الرسائل/ ص187 افست طبع مصطفوی
 مقدمة سوم
 کل من المفهومین غیر الآخر = زیادة الوجود علی الماهیة.
 مقدمة چهارم
 مفهوم الوجود یحکی الموجودیة و لیس له ان یحکی غیره و مفهوم الماهیة یحکی غیر الموجودیة و لیست لها ان تحکی الموجودیة.
 (این مقدمة در کتب تصریح نشده است ولی یقینا مد نظر بوده است. این مسأله مرتبط با معرفت شناسی است که حکایت مفهوم از محکی اش ذاتی است)
 مقدمة پنجم
 معنی الوجود مشترک و معنی الماهیة لیس بمشترک.
 (منظور وجود یا بودن، طبیعت هستی است نه شخص ان
 ماهیت مشترک است بین افراد خودش اما مشترک بین همه موجودات نیست.
 لفظ را برای معنا وضع می کنند نه برای مفهوم. تصور لفظ و معنا موقع لفظ باید انجام شود نه تصور مفهوم.
 مفهوم: صورت ذهنی از آب که همه یک جور درک می کنند و به هر زبانی که باشد.
 معنا: محکی بالذات مفهوم است. مفهوم آب از آب حکایت می کند نه از گرمی و سردی. اما مصداق آب یا گرم است یا سرد یا چیزهای دیگر. اما معنای آب تنها از آب حکایت می کند نه از سردی و گرمی مصداق آب.
 معنا و مفهوم هردو کلی هستند. به نظر ما کلیت در واقع صفت معنا است نه مفهوم)
 مقدمة ششم
 المعنیان متغایران.
 (با مصداق کاری نداریم بلکه با معانی کار داریم. هر جا مفهوم متغایر داشته باشیم، معنا نیز متغایر است زیرا مفهوم بالذات از معنا حاکی است. مثلا علم غیر از قدرت است اما نفس انسان بسیط است. همینطور در مورد خدا. علم و قدرت در خارج عین هم اند اما در تحلیل متفاوت از هم هستند.
 تغایر معانی در خارج است زیرا تحلیل بر روی خارج انجام می شود. مثل اینکه علم از بین می رود ولی قدرت هست.)
 مقدمة هفتم
 مصداق المفهومین و موجودیة المعنیین- الوجود و الماهیة- واحد لا تعدد فیه و لا ترکب. مراد از وجود، معنایش است نه مفهومش.
 (بحث در اصالت مفهوم وجود نیست. بلکه در معنای وجود است. بحث بر سر این است که مفهوم وجود از جه چیزی حکایت می کند. بحث در این است که آن چیز، موجودیت دارد یا نه و اگر دارد بالذات حکایت دارد یا بالعرض.
 معنا در ذهن نیست بلکه در خارج است. عدم معنا دارد و معنایش نیز در خارج است. نه اینکه چیزی در ذهن درست کنیم و آن را محکی بدانیم زیرا در این صورت دیگر نیستی نیست بلکه هستی است. حتی مفهوم عدم نیز در ذهن هست و موجود است. پس محل بحث مفهوم نیست بلکه معنا است.
 اعجاز وجود این است که معانی مختلف به وجود موجود می شوند و این وجود، وجود واحد بسیط است)

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo