< فهرست دروس

درس اسفار استاد فیاضی

83/07/04

بسم الله الرحمن الرحیم

 السفر الأول/ المسلک الأول/المرحلة الأولی/ المنهج الأول/ الفصل السابع/ اشکالات و تفصیات/ اشکال دوم به اصالت وجود/جواب آخوند به اشکال دوم/ بیان نظر سید سند/ج1/ 58 و 59
 تقریر دوباره اشکال دوم بر اصالت وجود
  1. لو کان الوجود موجودا فی الأعیان، لکان قائما بالماهیة
  2. و لو کان قائما بالماهیة إما قائم بالماهیة الموجودة أو بالماهیة المعدومة أو بالماهیة الخالیة من الوجود و العدم
 جواب آخوند به اشکال دوم بر اصالت وجود
 و الحق فی الجواب امران:
 الاول: تسلیم المقدمة الاولی و الالتزام بان الوجود قائما بالماهیة الخالیة عن الوجود و العدم فی تحلیل العقل الماهیة الموجودة فی الواقع الی ماهیة من حیث هی أعنی خالیة عن الوجود و العدم . فالقیام تحلیلی، لا خارجی.
 (انسان در ذهن باشد یا در خارج به وجود و عدم تحلیل می شود. و قیام ماهیت به وجود قیام خارجی نیست بلکه تحلیلی است.)
 الثانی: المقدمة الاولی ممنوعة؛ اذ القیام فرع تغایر القائم و المحل، و الوجود و ان کان موجودا فی الاعیان الا انه عین الماهیة، فلا تغایر حتی یتصور القیام.
 إلا في نحو ملاحظة عقلية مشتملة على مراعاة جانبي الخلط و التعرية فيصفها العقل به على الوجه الذي مر ذكره- و قد علمت أنا في متسع عن هذا الكلام فإنه لا يلزم من كون الوجود في الأعيان‌ قيامه بالماهية أو عروضه لها إذ هما شي‌ء واحد في نفس الأمر بلا امتياز بينهما- فإن الماهية متحدة مع الوجود الخارجي في الخارج و مع الوجود الذهني في الذهن- لكن العقل حيث يعقل الماهية مع عدم الالتفات إلى شي‌ء من أنحاء الوجود يحكم بالمغايرة بينهما بحسب العقل بمعنى أن المفهوم من أحدهما غير المفهوم من الآخر كما يحكم بالمغايرة بين الجنس و الفصل في البسائط مع اتحادهما في الواقع جعلا [1] و وجودا. الحكمة المتعالية فى الاسفار العقلية الاربعة، ج‌1، ص: 58 و 59
 (این جوابها مبنی بر این است که ماهیت خودش به ذهن بیاید که طبق نظر ما استاد فیاضی ماهیت نیز خودش به ذهن نمی آید بلکه مفهوم ماهیت به حمل أولی به ذهن می آید.
 ملاصدرا در ص 59 می گوید مفهوم وجود غیر از مفهوم ماهیت است. باید گفت مراد او از «مفهوم» همان «معنا» است. مفهوم در لغت یعنی فهمیده شده. آنچه در واقع فهمیده شده همان معنا است. به عبارتی مفهوم در اینجا به معنای اصطلاحی اش به کار نرفته است زیرا معنا است که محکی علم حصولی است و معنا است که هنگام علم حصولی فهمیده شده است. این کلام که می گویند معلوم بالذات همان مفهوم به معنای اصطلاحی است درست نیست زیرا مفهوم به علم حضوری برای معلوم شده است. به عبارتی مفهوم خودش نزد ما حاضر است و علم ما به مفهوم حضوری است. اما مفهوم حکایت ذاتی از معنا دارد و معنا است که به علم حصولی برای ما معلوم گشته است.
 ملاصدرا می گوید ماهیت به عین وجود موجود است. بنابر این می توان گفت لازمه حرف ملاصدرا این است که ماهیت نیز مجعول است اما به تبع وجود.
 از کلام آخوند در اینجا فهمیده می شود امری که بسیط خارجی است می تواند جنس و فصل حقیقی داشته باشد. برخلاف نظر علامة که جنس و فصل حقیقی را مخصوص مرکبات خارجی می دانند.)
 سخن سید سند
 تمهید
 1 - ایشان قائل به اصالت ماهیت است.
 2 - معتقد است وجود به معنای مصدری پوچ است. یعنی لفظ بی معنی و بی مفهوم است. به عبارت دیگر،وجود همانطور که در خارج نیست، در ذهن هم مفهومی از آن نیست و وجود به معنای موجود مثل خود وجود در خارج معنا ندارد، چون اصالت با ماهیت است. یعنی آن چه در خارج تحقق دارد، ماهیت است و بس. ولی از آن جا که ذهن بدون ساختن قضیه نمی تواند واقع را بفهمد و از آن حکایت کند، مفهومی را اعتبار می کند - می سازد - تا به وسیله ی آن حالت ماهیت را که همان عینیت بعد از جعل است، حکایت کند.
 (آخوند معتقد است وجود به معنی مصدری در خارج نیست اما مفهوم دارد.)


[1] به طور مثال عقول مجرد از مادة اند. وقتی عقل جعل می شود، هم وجود است و هم جوهر است که ذاتا و فعلا به مادة وابسته نیست. به عبارتی به عین جعل وجود، ماهیتش هم جعل می شود. این عبارت مشعر است که ماهیت هم مجعول است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo