< فهرست دروس

درس اسفار استاد فیاضی

83/07/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 السفر الأول/ المسلک الأول/المرحلة الأولی/ المنهج الأول/ الفصل السابع/ اشکالات و تفصیات/ اشکال چهارم به اصالت وجود که لازمه اصالت وجود تسلسل است/ جواب آخوند به شبهه/ دو قول در انواع نسبت/ج1/ ص 61 و 62
 شبهه ی چهارم بر اصالت وجود = دلیل چهارم بر اصالت ماهیت
 منابع
 حکمة الإشراق/ مجموعه مصنفات/ ج2/ ص 65/ شماره 58
 تلویحات/ مجموع مصنفات/ ج1/ ص 24/ شماره 13
 مطارحات/ مجموعه مصنفات/ ج1/ ص 358/ شماره 109
 مشاعر/ الفاتحة/ مشعر 4/ ص 26/ شماره 67
 صورت استدلال:
  1. لو کان الوجود أمرا عینیا، لکان وصفا حقیقیا للماهیة.
  2. و لو کان وصفا حقیقیا للماهیة، لکان زائدا علیها؛ لوجوب تغایر الصفة و الموصوف.
  3. و لو کان وصفا زائدا علیها، لکانت له نسبة الیها و إلا لم یتم الاتصاف.
  4. و لو کان له نسبة الیها، لکان للنسبة وجود.
  5. و لو کانت للنسبة وجود، لکان الوجود وصفا حقیقیا للنسبة.
  6. و لو کان وصفا حقیقیا للنسبة، لکان زائدا علیها.
  7. و لو کان وصفا زائدا علیها، لکانت له نسبة الی النسبة.
  8. و لو کان للوجود نسبة الی النسبة، لکان لنسبة الوجود الی النسبة وجود و هکذا؛ فیتسلسل،
  9. و التالی محال.
 (در «الإنسان موجود» بنابر اصالت ماهیت وجود وصف اعتباری است اما بنابر اصالت وجود وصف حقیقی است.)
 جواب آخوند به شبهه چهارم
 و الجواب من وجهین:
 وجه دوم: أن المقدمة الثانیة ممنوعة؛ اذ یکفی فی الاتصاف تغایر الموصوف و الصفة فی تحلیل العقل. و بعبارة أخری تغایر الموصوف و الصفة أعم من أن یکون فی الوجود، أو فی المعنی مع وحدة الوجود.
 وجه اول: لو سلمنا تغایر الوجود و الماهیة فی الخارج، نمنع المقدمة الرابعة؛ اذ النسب کلها امور اعتباریة، لا وجود لها الا فی ملاحظة العقل و اعتباره.
 (به عبارت دیگر دو طرف نسبت در خارج هستند اما خود نسبت امری عقلی و ذهنی است. )
 و منها ما ذكره أيضا في حكمة الإشراق- و هو أنه إذا كان الوجود للماهية- وصفا زائدا عليها في الأعيان فله نسبة إليها و للنسبة وجود و لوجود النسبة نسبة إلى النسبة و هكذا فيتسلسل إلى غير النهاية.
 و جوابه أن وجود النسب [1] إنما هو في العقل دون العين فذلك التسلسل ينقطع بانقطاع الملاحظات العقلية على أن الحق [2] عندنا كما مر أنه ليس بين الماهية و الوجود مغايرة في الواقع أصلا بل للعقل أن يحلل بعض الموجودات إلى ماهية و وجود و يلاحظ بينهما اتصافا و نسبة على الوجه المسفور سابقا. الحكمة المتعالية فى الاسفار العقلية الاربعة، ج‌1، ص: 61 و 62
 (تسلسل در امور خارجی محال است. در محل بحث یعنی اینکه شیء واحد از بی نهایت شیء تشکیل شده باشد تسلسل است و محال می باشد. اما نسبت اگر در عقل باشد، چون تسلسل به لحاظ عقل است، باطل نیست زیرا تسلسل خارجی محال است نه تسلسل لحاظی. به عبارتی ذهن تا وقتی بخواهد می تواند لحاظ کند و در جایی متوقف نمی شود. این تسلسل لا یقفی است که ذهن تا وقتی بخواهد می تواند لحاظ کند و هر وقت لحاظ کردن را ترک کند، دیگر نسبتی لحاظ نشده و سلسله منقطع شده است.
 شیخ اشراق با این استدلال قول مشائین را که می گویند وجود و ماهیت در خارج غیر از هم اند و وجود در خارج عارض بر ماهیت است را رد می کند. اما بنابر قول علامة طباطبایی که ماهیت اعتباری محض است و اصلا در خارج نیست، این اشکال نمی تواند مطرح شود چون اتصاف حقیقی نیست تا اشکال پیش بیاید.)
 اقوال در مورد نسبت = رابطه = وجود رابط
  1. لا وجود لها فی الخارج مطلقا و انما توجد باعتبار العقل و لحاظه. (نظر مرحوم حاجی و استاد مصباح. ملاصدرا این قول را نقل می کند اما بعدا در موارد متعدد رد می کند. اسفار/ ج1/ ص 332)
  2. النسبة قسمان: خارجیة و هی اذا کان للطرفین وجودان فی الخارج، و اعتباریة و هی اذا لم یکن للطرفین وجودان فی الخارج، بل لهما وجود واحد.
 (اینکه نسبت خارجی است، به این معنا نیست که مستقل از دو طرف موجود است بلکه وجودش رابط و غیر مستقل است. رابطه و نسبت خارجی مثل رابطه ابوت و بنوت. این رابطه حقیقة بین آنها موجود است اما چنین نیست که این رابطه مستقل از پدر و پسر تحقق داشته باشد. و یا مثل دو بودن که دو تکرار واحد است و بین آن دو واحد رابطه ای است که آن رابطه شیء مستقل سومی نیست و إلا دو می شد سه و سه می شد پنج و هکذا.
 نسبت اعتباری مثل رابطه وجود و ماهیت که هر دو در خارج به وجود واحد موجود اند.)


[1] جمع محلی به الف و لام مفید عموم است.
[2] آخوند قبول ندارد که نسبت در خارج نیست. بنابر این به این صورت بیان می کند که نشان دهد در نظر خودش اینکه ماهیت و وجود مغایرتی در خارج ندارند جواب اصلی و مختار ایشان است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo