< فهرست دروس

درس اسفار استاد فیاضی

83/07/19

بسم الله الرحمن الرحیم

 السفر الأول/ المسلک الأول/المرحلة الأولی/ المنهج الأول/ الفصل السابع/ توضیح و تنبیه/ اینکه اشیاء موجود اند، به معنای اسم مصدری است/ اقوال در عین الربط بودن معلول/ ج1/ ص 65 و 66
 وجود اشیاء به معنای اسم مصدری است نه مصدری
 (ملاصدرا می گوید وجود معلول عین وجود علت است. علامة می گویند معلول وجود رابط است. اما استاد هیچ یک را قبول ندارند.)
 وجود هر موجودی همان وجود به معنای دوم است. یعنی تحقق هر موجودی به وجود به معنای دوم است. زیرا معنای مصدری وجود یعنی موجودیت، امری اعتباری است و نسبتش به وجود، نسبت انسانیت نسبت به انسان است، که عین آن است، و تعدد فقط در تحلیل عقل است و قهرا معنای انسانیت امری است که در اعتبار عقل تحقق پیدا می کند. چنان که نسبت این معنا به ماهیت هم مانند نسبت انسانیت به ضاحک امری اعتباری است. یعنی این معنای اول برای وجود اعتبار می شود و سپس به دلیل این که حکم احد المتحدین یسری الی الآخر، به ماهیت هم نسبت داده می شود. همان طور که وصف انسانیت برای انسان اول اعتبار می شود و به ضاحک هم به دلیل اتحاد آن در خارج با انسان نسبت داده می شود. در حالی که آن چه علت خلق می کند و نیز خود علت امری حقیقی است. یعنی مجعول علت، وجود اعتباری معنای مصدری نیست. چنان که ماهیت هم نیست. زیرا ماهیت فی حد نفسه موجود نیست و لذا گفتند: الاعیان الثابتة فی ذواتها ما شمت رائحة الوجود. بلکه مجعول علت و خود علت، حقیقت وجود است، که همان معنای دوم وجود است.
 (در نظر آخوند اعیان ثابتة همان ماهیات است. اما قبلا بیان شد اعیان ثابته اعم از ماهیات است.
 در عبارت «الأعیان الثابتة فی ذواتها» قید فی ذواتها بسیار مهم است و بعضی جاهای اسفار که این قید را نیاورده باید مطلق بر مقید حمل شود. )
  دلیل دیگر بر این امر که تحقق اشیاء به وجود به معنای دوم است
  1. اولین اتصاف اشیاء، اتصاف به وجود است، یعنی اتصاف به وجود مقدم بر سایر اتصاف هاست و نیز وجود است که طارد عدم و به تعبیر دیگر مانع طریان عدم است. (هل بسیطه مقدم است بر هل مرکبة)
  2. وجود به معنای اول نه اتصاف به آن مقدم بر سایر اتصاف هاست و نه خودش طارد عدم است. زیرا خودش معدوم است. پس وجود به معنای دوم است که اتصاف به آن مقدم بر سایر اتصاف هاست و چیزی است که طارد عدم است.
 و الوجودات الإمكانية هوياتها عين التعلقات و الارتباطات بالوجود الواجبي [1] لا أن معانيها مغايرة للارتباط بالحق تعالى كالماهيات الإمكانية [2] - حيث إن لكل منها حقيقة و ماهية و قد عرضها التعلق بالحق تعالى بسبب الوجودات الحقيقية التي ليست هي إلا شئونات ذاته تعالى و تجليات صفاته العليا و لمعات نوره و جماله و إشراقات ضوئه و جلاله كما سيرد لك برهانه إن شاء الله العزيز و الآن نحن بصدد أن الوجود في كل شي‌ء أمر حقيقي سوى الوجود الانتزاعي الذي هو الموجودية- سواء كانت موجودية الوجود أو موجودية الماهية فإن نسبة الوجود الانتزاعي إلى الوجود الحقيقي كنسبة الإنسانية إلى الإنسان و الأبيضية إلى البياض و نسبته إلى الماهية كنسبة الإنسانية إلى الضاحك و الأبيضية إلى الثلج و مبدأ الأثر و أثر المبدإ ليس إلا الوجودات الحقيقية التي هي هويات عينية موجودة بذواتها لا الوجودات الانتزاعية التي هي أمور عقلية معدومة في الخارج باتفاق العقلاء و لا الماهيات المرسلة [3] المبهمة الذوات التي ما شمت بذواتها و في حدود أنفسها رائحة الوجود كما سنحقق في مبحث الجعل من أن المجعول أي أثر الجاعل و ما يترتب عليه بالذات هو نحو من الوجود بالجعل البسيط دون الماهية و كذا الجاعل بما هو جاعل ليس إلا مرتبة من الوجود لا ماهية من الماهيات فالغرض أن الموجود في الخارج ليس مجرد الماهيات- من دون الوجودات العينية كما توهمه أكثر المتأخرين كيف و المعنى الذي حكموا بتقدمه على جميع الاتصافات و منعه لطريان العدم لا يجوز أن يكون أمرا عدميا- و منتزعا عقليا و الأمر العدمي الذهني الانتزاعي لا يصح أن يمنع الانعدام و يتقدم على الاتصاف بغيره فمن ذلك المنع و التقدم يعلم أن له حقيقة متحققة في نفس الأمر- و هذه الحقيقة هي التي يسمى بالوجودات الحقيقي و قد علمت أنها عين الحقيقة و التحقق لا أنها شي‌ء متحقق كما أشرنا إليه فما أكثر ذهول هؤلاء القوم حيث ذهبوا إلى أن الوجود لا معنى له إلا الأمر الانتزاعي العقلي دون الحقيقة العينية.
 و قد اندفع بما ذكرناه قول بعض المحققين [4] من أن الحكم بتقدم الوجود على فعلية الماهيات غير صحيح لأنه ليس للوجود معنى حقيقي إلا الانتزاعي.
 لأنا نقول ما حكم بتقدمه على تقوم الماهيات و تقررها إنما هو الوجود بالمعنى الحقيقي العيني لا الانتزاعي العقلي‌. الحكمة المتعالية فى الاسفار العقلية الاربعة، ج‌1، ص: 65 و 66
 (اصالت ماهیت یعنی اینکه ماهیتی که «موجود» از آن انتزاع می شود اصالت دارد نه ماهیتی که وجود عینی دارد)
 این مطالب بعد از اتمام کلاس توسط استاد در پاسخ به سوالات بیان شد
 اقوال در عین الربط بودن معلول
 1 نظر استاد فیاضی: ربط به معنای لغوی است یعنی وصفِ ارتباط و تعلق و حاجت معلول به علت، عین وجود معلول است. یعنی در خارج وجود معلول غیر غیر از حاجت و تعلق و ارتباط نیست.
 (فقر و استقلال عدم و ملکه اند و اجتماعشان در محل واحد محال است. معلول وجود دارد اما فقیر است و احتیاجش به علت عین وجودش است در خارج. در این نظر وجود معلول و احتیاجش به علت، عدمی نیست. در این نظر ربط واجب و ممکن، ربط و اضافة مقولی است و اگر اشکال قاعده فرعیت مطرح شود، برای آن جواب داریم.)
 2 نظر علامة طباطبایی: ربط به معنای فلسفی مورد نظر است. یعنی معلول وجود رابط است. وجود رابط یعنی وجود فی غیره که نه جوهر است و نه عرض زیرا:
 الف: شکی نیست که معلول محتاج به علت است.
 ب: و حاجت زائد بر وجود معلول نیست.
 ج: و همین حاجت همان ارتباط معلول به علت است.
 پس وجود معلول عین ارتباط به علت است یعنی وجود معلول، وجود رابط است.
 (طبق این نظر معلول اضافة اشراقی به علت است.
 استاد فیاضی: ما تا مقدمة ج را قبول داریم اما نتیجه را قبول نداریم. زیرا گرچه ارتباط عین وجود معلول است، اما از این مقدمة نتیجه نمی شود که معلول وجود فی غیره و وجود رابط است. )
 3 نظر آخوند: وجود معلول شأن وجود علت است و شأن شیء به عین وجود شیء موجود است. نظیر اینکه علم خدا موجود است به عین وجود خدا زیرا:
 الف: شکی نیست که معلول محتاج علت است.
 ب: و حاجت زائد بر وجود معلول نیست.
 ج: و همین حاجت همان ارتباط معلول به علت است. پس وجود معلول عین ارتباط معلول به علت است.
 د: و ارتباط معلول به علت، عین ارتباط علت به معلول است.
 ه: و ارتباط علت به معلول عین وجود علت است.
 (به عبارتی ارتباط با معلول وصف علت است و ارتباط وصف خدا است و اوصاف خدا به عین وجود او موجود اند. پس معلول به عین وجود علت موجود است.
 «الله تعالی موجود» به معنای «الله تعالی وجود» می باشد.)


[1] ملاصدرا معلول را شأنی از شؤون علت می داند. بنابر این ملاصدرا به نوعی وحدت وجود قائل است.
[2] در نظر مشائین ماهیات امکانی داریم که با واجب ارتباط پیدا می کنند و واجب الوجود به این ماهیات وجود می دهد.
[3] رها از همه قیود باشد و ذاتش تعین ندارد و به عبارتی ابهام مقسمی دارد.
[4] صحیح این است« قول بعض المدققین» و منظور سید سند است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo