< فهرست دروس

درس اسفار استاد فیاضی

83/09/03

بسم الله الرحمن الرحیم

 السفر الأول/ المسلک الأول/المرحلة الأولی/ المنهج الأول/ الفصل السابع/ توضیح و تنبیه/ اشتراک وجود میان ماهیات/ ج1/ ص 68 و 69
 اشتراک وجود میان ماهیات
 معنی حقیقی وجود که همان حقیقت عینی وجود است، گر چه چنان چه در فصل شـش گذشت، جنس و نوع نیست و جنس و فصل ندارد و نیز کلی نیست و نیز جزیی به دو معنا نیست.
 1. جزیی اضافی: که عبارت است از معنایی که مندرج تحت جنس یا نوعی است.
 2.متشخص به امر زائد بر ذات خود نیست و تعدد و تمایزش به خودش است.
 ولی در عین حال مشترک میان ماهیات است. زیرا هر ماهیتی با اتحاد به آن موجود است و این وجود بر همه ی ماهیات موجود، صدق می کند. پس وجود ظاهر بالذات و مظهر همه ی ماهیات است، که به او، و برای او، و با او، و از او، و در او، ظاهر می شود. و اگر وجود نبود، همه در کتم عدم و خفاء بودند و الماهیات فی انفسها هالکات باطلات ازلا و ابدا، لم تشم رائحة الوجود اصلا.
 (منظور اشتراک ماهیات در مفهوم وجود نیست بلکه منظور نظر آخوند، اشتراک در خارج و واقع است.
 جزئی دو قسم است:
 الف: اضافی که الأخص من الشیء است.
 ب: حقیقی که متشخص است و یمتنع فرض صدقه علی کثیرین. این خود دو قسم است:
  1 بذاته جزئی نیست بلکه به عروض مشخِّص جزئی می شود. مثل جزئی شدن ماهیات
  2 بذاته جزئی است. مثل وجود)
 [دو معنا می شود، کرد: 1. تفنن در تعبیر. 2. به او: علت صوری (1- حقیقی، 2- اعتباری) (هر دو درست است.). برای او: علت غایی = خدا = وجود. با او: علت مادی (1- حقیقی، 2- اعتباری.). از او: علت فاعلی. در او: علت ما فیه = موضوع.]
 و بالجملة الوجود العيني و إن كان حقيقة واحدة و نوعا و بسيطا لا جنس له و لا فصل له و لا يعرض له الكلية و العموم و الجزئية و الخصوص بل التعدد و التميز له من قبل ذاته لا بأمر خارج إلا أنه مشترك بين جميع الماهيات متحد بها صادق عليها لاتحاده معها- فإن الوجود الحقيقي العيني معنى الوجود فيه هو معنى الموجود فهو من حيث إنه منشأ لانتزاع الموجودية هو الموجود و من حيث إنه باعتبار ذاته منشأ لذلك الانتزاع و به يحصل موجودية الماهيات هو الوجود فكل من مفهومي الوجود أي الحقيقي و الانتزاعي مشترك بين الماهيات إلا أن الانتزاعي يعرض له الكلية و العموم لكونه أمرا عقليا من المفهومات الشاملة كالشيئية و المعلومية و الإمكان العام و أشباهها بخلاف الحقيقي- لأنه محض التحقق العيني و صرف التشخص و التعين من دون حاجة إلى مخصص و معين بل بانضمامه إلى كل ماهية يحصل لها الامتياز و التحصل و يخرج من الخفاء و الإبهام و الكمون فالوجود الحقيقي ظاهر بذاته بجميع أنحاء الظهور و مظهر لغيره و به يظهر الماهيات و له و معه و فيه و منه. الحكمة المتعالية فى الاسفار العقلية الاربعة، ج‌1، ص: 68 و 69
 (ملاصدرا می گوید همه وجودات وحدت شخصی دارند و به وجود حق موجود اند. اما در نظر ما استاد فیاضی وجودات وحدت سنخی دارند. ملاصدرا به قوای انسان مثال می زند که قوا کثیر اند اما به وجود واحد موجود اند و در فرد، وحدت شخصی دارند.
 عبارت: « و به یظهر الماهیات و له و معه و فیه و منه» را به دو نحو معنا کرده اند:
 الف: اینها تفنن در تعبیر است و منظور از همه شیء واحد است.
 ب: هر کدام معنای خاص دارند:
  به: علت صوری
  له: علت غایی. منظور ماهیت علت غایی نیست بلکه وجود علت غایی کمال است و علت.
  معه و عنه: علت مادی: اعم از علت مادی حقیقی و اعتباری. در هر صورت ماهیت هیولا یا جسم علت مادی نیست بلکه وجود هیولا علت است. مشاء می گوید هیولا علت مادی است. اما غیر مشاء می گوید جسم علت مادی است.
  منه: علت فاعلی . در علت فاعلی اعتبار جایگاهی ندارد.
  فیه: موضوع برای عرض.
 عارف که قائل به وحدت وجود است می گوید هم موجود شدن محال است هم معدوم شدن. هم ایجاد و هم اعدام محال است. عارف می گوید در واقع ظهور و خفاء یا اظهار و اخفاء رخ می دهد. در واقع چیزی بود اما ما نمی دیدیم. اکنون که می بینیم خیال می کنیم موجود شده است در حالیکه از اول بوده است اما در خفاء بوده است. آخوند هم نظر عرفا را قبول دارد.
 آخوند می گوید ماهیات فی أنفسها هالک اند اما علامة «فی انفسها» را می اندازند و قائل به عدمی بودن ماهیات می شوند و ماهیت را حد عدمی وجودات می دانند.
 معنای وجود و موجود یکی است گرچه در مفهوم متفاوت هستند. چون در «موجود» نسبت است اما در «وجود» نسبت نیست. در موجود چون رابطه وجود دارد و در مفهومش رابطه اخذ شده است، اعتباری است. )

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo