< فهرست دروس

درس اسفار استاد فیاضی

83/09/08

بسم الله الرحمن الرحیم

 السفر الأول/ المسلک الأول/المرحلة الأولی/ المنهج الأول/ الفصل السابع/ توضیح و تنبیه/ وجود دارای مراتب است/ قوای ادراکی دو دسته اند/ ج1/ ص 69 و 70
 وجود مراتب دارد
 کثرت وجود
  الف: طولی: کثرتی که میان کثرات علیت و معلولیت حاکم است (باید بینشان شدت و ضعف باشد)
  ب: عرضی: کثرتی که میان کثرات علیت و معلولیت حاکم نیست. (شدت و ضعف لازم نیست اگرچه شاید باشد)
  مرتبه ی اعلی وجود که واجب تعالی است و هر چه وجود تنزل کند، ضعیف تر و با عدم آمیخته تر است و در نتیجه وجود حق مخفی تر و وجود خودش حجاب حق می شود.
 (مرتبه علت و معلول یا مساوی است، یا معلول اقوی است یا علت اقوی است.
  الف: اگر علت و معلول مساوی باشند: به تناقض بر می گردد چون اگر «الف» علت «ب» باشد، یعنی ب در وجود به الف نیاز دارد اما الف به ب احتیاج ندارد. و اگر ب به الف نیاز دارد، یعنی ضعیف تر از الف است. بنابر این محال است علت و معلول مساوی باشند. هر علتی باید نسبت به معلول خودش قوی تر باشد نه اینکه از همه اشیاء عالم قوی تر باشد.
  ب: اگر معلول اقوی باشد: به طریق اولی باطل است
  ج: اگر علت اقوی از معلول است: متعین در همین است.
 اگر اثبات امتناع بالذات بودن چیزی محتاج دلیل باشد، آنها را از ممتنع بالذات بودن خارج نمی کند. به عبارتی ممتن بالذات در مقام ثبوت به نحوی است که ذاتش مقتضی عدم و امتناع است اما منافات ندارد که در مقام اثبات و برای اینکه ممتنع بالذات بودن چیزی را اثبات کنیم، محتاج دلیل باشیم.
 اقوال در وحدت و کثرت وجود
 ملاصدرا: موجودات تجلی خدا هستند که تجلی و ذی التجلی به وجود واحد موجود هستند. ایجاد کردن یعنی تجلی.
 نافی تشکیک: ایجاد غیر از تجلی است. خدا وجودی دارد و اشیاء وجودی دیگر.
 استاد فیاضی: بین خدا و ممکنات وحدت سنخی وجود دارد. ما وجود داریم و خدا هم وجود دارد. اما به وجود او موجود نیستیم. اگر خدا وجودش خالص است، ما نیز وجودمان خالص است. اینکه می گویند ممکنات زوج ترکیبی از وجود و عدم هستند، امری اعتباری است. عدمی چیزی نیست که با وجود ترکیب شده باشد. پس همان طور که خدا خالص است، ممکنات نیز خالص اند. بله وجود قوی و ضعیف داریم. خدا در نهایت قوت و شدت است و باقی موجودات، ضعیف تر از او هستند. )
 قوای ادراکی دو دسته اند
 قوی و ضعیف. پس هر گاه قوای ادراکی ضعیف باشد، در ادراک قوی، ضعیف خواهد بود. پس قوای مدرکه ضعیف در ادراک حق تعالی است.
 و كلما كان مراتب النزول أكثر و عن منبع الوجود أبعد كان ظهور الأعدام و الظلمات بصفة الوجود و نعت الظهور و احتجاب الوجود بأعيان المظاهر و اختفائه بصور المجالي و انصباغه بصبغ الأكوان أكثر فكل برزة من البرزات يوجب تنزلا عن مرتبة الكمال و تواضعا عن غاية الرفعة و العظمة و شدة النورية و قوة الوجود و كل مرتبة من المراتب يكون التنزل و الخفاء فيها أكثر كان ظهورها على المدارك الضعيفة أشد و الحال بعكس ما ذكر على المدارك القوية كمراتب أنوار الشمس بالقياس إلى أعين الخفافيش و غيرها و لهذا يكون إدراك الأجسام التي هي في غاية نقصان الوجود أسهل على الناس من إدراك المفارقات النورية التي هي في غاية قوة الوجود و شدة النورية لا أشد منها في الوجود و النورية إلا باريها و مبدعها و هو نور الأنوار و وجود الوجودات حيث إن قوة وجوده و شدة ظهوره غير متناهية قوة و مدة و عدة و لشدة وجوده و ظهوره لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ و لا تحيط به الأفهام بل تتجافى عنه الحواس و الأوهام و تنبو منه العقول و الأفهام فالمدارك الضعيفة تدرك الوجودات النازلة المصحوبة بالأعدام و الملكات المختفية المحجوبة بالأكوان- المنصبغة بصبغ الماهيات المتخالفة و المعاني المتضادة و هي في حقيقتها متحدة المعنى- و إنما التفاوت فيها بحسب القوة و الضعف و الكمال و النقص و العلو و الدنو الحاصلة لها بحسب أصل الحقيقة البسيطة باعتبار مراتب التنزلات لا غيرها كما سينكشف من مباحث التشكيك. الحكمة المتعالية فى الاسفار العقلية الاربعة، ج‌1، ص: 69 و 70

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo