< فهرست دروس

درس اسفار استاد فیاضی

83/10/26

بسم الله الرحمن الرحیم

 السفر الأول/ المسلک الأول/المرحلة الأولی/ المنهج الأول/ الفصل التاسع / تنبیهات فصل/ تنبیه هشتم/ عدم رابط و مستقل/ج1/ ص 82
 السفر الأول/ المسلک الأول/المرحلة الأولی/ المنهج الثانی/ الفصل الأول/ شروع بحث مواد ثلاث/ ج1/ ص 83
 عدم رابط و مستقل
  («زید قائم نیست» این قضیة می گوید بین قیام و زید رابطه ای برقرار نیست نه اینکه «عدم رابط» بینشان برقرار باشد)
 واقع وجود فی غیره: رابط و وابسته است، معنای حرفی است.
  فی نفسه: مستقل، محمولی، معنای اسمی لغیره: وصف غیر است: رابطی
  لنفسه: وصف غیرنیست بنفسه: علت ندارد
  بغیره: علت دارد
 عدم فی نفسه لغیره: وصف غیر، رابطی: شامل تمامی عدم ملکه ها می شود مثل عمی و جهل
  لنفسه بنفسه: عدم اجتماع نقیضین: تسامحا هم نمی تواند علت داشته باشد
  بغیره: عدم نسل دهم من . وصف غیر نیست پس لغیره نیست.
  فی غیره: این قسم محقق نیست. یعنی دو شیء نداریم که بینشان عدم رابط تحقق داشته باشد. فصل 9 از مرحلة دوم عنوان فصل این است« فی أن العدم لا یکون رابطیا. ایشان هم واقع عدم رابط هم مفهوم عدم رابط را نفی می کنند.
 (تفاوتی که بین معدوله و سالبة وجود دارد در احتیاج و عدم احتیاج به وجود موضوع مخصوص هلیات مرکبة است و إلا در هلیات بسیطة بین معدولة و سالبة تفاوتی نیست. اینکه در سالبة وجود موضوع ضرورت ندارد اما در معدولة ضرورت دارد، مخصوص هلیات مرکبة است نه بسیطة. مفاد هلیت بسیطة وجود یا عدم وجود موضوع است. پس تفاوتی نمی کند که بگوییم: «زید لیس بموجود» یا «زید لا موجود». این دو از حیث مفهومی متفاوت اند اما از حیث واقع یکی هستند. )
 المنهج الثاني في أصول الكيفيات و عناصر العقود و خواص كل منها و فيه فصول‌
 فصل الأول: في تعريف الوجوب و الإمكان و الامتناع و الحق و الباطل‌
 هر موضوع با محمول
 یا رابطه اش ضرورت ازلی است: الله تعالی عالم أو موجود (محمول برای موضوع ثابت است بدون هیچ گونه قید و شرطی)
 یا رابطه اش ضرورت ذاتی است: الانسان حیوان، (مادام موجودا این حکم را دارد)
 یا ضرورت وصفی است: الکاتب متحرک الاصابع مادام کاتبا،
 یا ضرورت وقتی است: کل قمر منخسف وقت الحیلولة،
 یا دوام ذاتی است: کل فلک متحرک،
 یا دوام وصفی است: الکاتب متحرک الأصابع
 یا فعلیت است،
 یا امکان عام است:
 یا امکان خاص است. [1]
 کیفیت همواره چگونگی نسبت موضوع به محمول است و ماده و عنصر هم نامیده می شود و اصول کیفیات یعنی کیفیات اصلی عبارت است از وجوب، امتناع و امکان. زیرا محمول یا ضرورت دارد برای موضوع من دون ای قید او شرط (وجوب)، یا ضرورت ندارد و الثانی اما ان یکون عدمه ضروریا (امتناع )، و اما ان لا یکون عدمه ضروریا (امکان).
 وجوب، امتناع و امکان، بدیهی التصورند.
 در مورد کیفیات دو نظر است:
 1 نظر مشهور: همه ی کیفیات، کیفیات و احوال نسبت قضایا هستند. (در همه قضایا این می آید)
 2 نظر آخوند: کیفیات، کیفیات و احوال موضوعند در موجودیتش در هلیات بسیطة [2] و در هلیات مرکبه کیفیات نسبت اند.
 (آخوند معتقد است هلیات بسیطة نسبت ندارند. بنابر این کیفیات در هلیات بسیطة به معنای کیفیت نسبت نیست زیرا اصلا نسبتی نیست بلکه کیفیت وجود موضوع اند. از همینجا آخوند می گوید وجوب یعنی تأکد وجود و امکان یعنی فقر وجود)


[1] حصر عقلی نیست، بل استقرائی است.
[2] اسفار 1/365.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo