درس اسفار استاد فیاضی

89/08/17

بسم الله الرحمن الرحیم

 السفر الأول/ المسلک الأول/ المرحلة الأولی/ المنهج الثالث فی الوجود الذهنی/ الفصل الثالث فی اشکالات الوجود الذهنی/الإشکال الثالث /إشکالات استاد بر بیانات آخوند/ أقوال در مثل /ج1/ ص307

بیانات استاد فیاضی در اشکال بر کلام آخوند

الکلام فی وجود المثل الأفلاطونیة

 المشهور أن أرسطو منکر لوجود المثل ، و هو الظاهر مما یحکی من کلماته.

 فتصدی الفارابی لرفع هذا الاختلاف بأن من الصور الإلهیة التی هی وجودات ثابتة هی صور الموجودات القائمة بوجوده تعالی أی الصور العلمیة للأشیاء القائمة بذاته تعالی التی هی علمه تعالی بالأشیاء و لیست المثل التی أثبتها أفلاطون أمورا عینیة خارجیة عن ذاته تعالی مغایرة لها.

 و الحق أنهما مختلفان فإن الظواهر حجة لا یمکن العدول عنها إلا بدلیل.

 (ظواهر کلام از زمان حضرت آدم علیه السلام تا کنون حجت بوده اند و بدون دلیل نمی شود از ظواهر کلام دست برداشت. توجیه آخوند در مورد یکی بودن نظر افلاطون و ارسطو صحیح نیست زیرا شاهدی از کلام آنها ندارد و ظاهر کلامشان بر خلاف نظر آخوند است.)

 و قال الآخوند إن مراد کل من أرسطو و أفلاطون هو ما نراه فی علمه تعالی و ما یراه هو أن جمیع الأشیاء موجودة بوجوده تعالی فعلمه بذاته ، علم بجمیع الأشیاء. و فسر صور العلمیة التی کان یقول بها أرسطو بوجودات العینیة التی هی موجودة بوجوده تعالی. کما فسر المثل الأفلاطونیة بوجودات لیست بخارجة عن وجوده تعالی فلا اختلاف بین أرسطو و أفلاطون فی وجود المثل بعد هذا. راجع اسفار /ج6/ص224 .طبع کنگره

 و فیه ما ذکره فی الفارابی من أن ظاهر کلامیهما أنهما مختلفان بل مخالفان لما یراه الآخوند.

 (قول آخوند بر مبنای آخوند است که با تشکیک فهلویون فرق جوهری دارد. فهلویون می گفتند که اشیاء متکثراند. وجود علت غیر از وجود معلول است. اما همه کثرات حقیقتشان واحد است و همه وجود اند. دلیلشان نیز وحدت مفهوم وجود است. پس وحدت در عین کثرت است اما وحدت در سنخ و طبیعت و کثرت در افراد. موجودات وحدت شخصی ندارند بلکه وحدت سنخی و وحدت حقیقت و طبیعت دارند در عین کثرت اشخاص آن. اما آخوند قائل به وحدت در عین کثرت است. اما منظورش وحدت شخصی است. یعنی یک شخص از وجود است در عین اینکه همین وجود واحد شخصی متکثر است و مراتب مختلفی دارد. مثال هم می زند به نفس که نفس حقیقت شخصی واحد است اما قوای متعدد دارد و کار همه قوا را خود نفس انجام می دهد. و استدلال نیز می کند که وجود لا یتناهای الهی که جایی برای غیر نمی گذارد. پس علم خدا به ذات خودش ، عین علم به مخلوقات است. ارسطو می گوید حصولی است. افلاطون می گوید حضوری است که خارج از ذات خدا است و آخوند می گوید علم حضوری عین ذات است.)

  (دلیل بر استحاله تشکیک در ماهیات)تعلیقات شیخ/47 . تعلیقات شرح حکمة الإشراق/234. مطارحات/1/294

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo