درس اسفار استاد فیاضی

89/10/21

بسم الله الرحمن الرحیم

 السفر الأول/ المسلک الأول/ المرحلة الأولی/ المنهج الثالث فی الوجود الذهنی/الفصل الرابع فی زیادة توضیح لإفادة تنقیح /بیان اینکه در نظر مشهور هر چیزی چهار وجود دارد/بیان نظر استاد که هر چیزی شش وجود دارد/ ج1/ ص 315

المشهور أنه قد یکون لشیء أربعة وجودات.

 (می گوییم «قد یکون» زیرا گاهی برای یک چیز چهار وجود دارد. اما ممکن است چیزی را کسی نفهمیده باشد و وجود ذهنی و کتبی و لفظی نداشته باشد بنابر این لازم نیست هر چیزی چهار وجود داشته باشد بلکه می گویند ممکن است چهار وجود داشته باشد. )

 1 الوجود العینی و هو الوجود الخارجی الأصیل. (اصیل در برابر ظلی و شبح)

 2 الوجود الذهنی و هو علمنا بالوجود العینی.

 3 الوجود اللفظی و هو اللفظ الموضوع للوجود العینی بواسطة الوجود الذهنی.

 (لفظ برای فهم و تصور وضع نمی شود. «آب بیاور» به معنای اینکه لفظ و مفهوم آب را بیاور نیست بلکه لفظ برای معنا وضع می شود.)

 4 الوجود الکتبی و هو مکتوب اللفظ.

 و قالو الوجود العینی و الذهنی حقیقیان و الأخیران وضعیان اعتباریان. و المقصود أن کون الکتبی و اللفظی وجودا للواقع العینی وضعی اعتباری بینما الوجود الذهنی و العینی لیسا باعتبارین. و إلا فالجمیع فی حد نفسه حقیقی لیس باعتباری. لکن إذا لوحظ فی نفسه کان وجودا لنفسه لا للشیء المقصود.

 (همه اینها فی نفسه حقیقی اند. خود درخت، تصور درخت، لفظ درخت و نوشته درخت همه حقیقی اند. دو تای آخر اعتباری بودنشان به اعتبار اینکه لفظ درخت وجود درخت باشد اعتباری است. و الا خود لفظ حقیقی است نه اعتباری. نسبت دادن لفظ به درخت اعتبای است. حقیقی بودن وجود ذهنی به معنای این است که دلالتش حقیقی است نه اعتباری و وضعی.)

 شرح منظومه/منطق/ 94 و 95.

 البصائر النصیریة/ ص 46 ط مصر.

 التحصیل/38 و 39

 کشف المراد / ص 73 ط قدیم

 اسفار/1/314

نظر استاد فیاضی

 و الحق أنه قد یکون للشیء ستة وجودات

 (همه چهار وجود قائل هستند اما ما استاد فیاضی برخلاف همه شش وجود را برای هر چیزی ممکن می دانیم.)

 1 الوجود العینی

 2 الوجود العلمی و هو العلم الحصولی بالوجود العینی الذی لیس إلا حکایة وجود العالم لذلک الوجود العینی.

 (همین که وجود ما حکایتگر شده است از واقع، وجود علمی است. آخوند قائل است که علم صورت نیست. بلکه نفس خودش کمالی پیدا می کند که می تواند حکایتگر از چیز دیگری باشد. علم کیف نفسانی و محمول بالضمیمة نیست. در نظر آخوند جوهر نفس در حال تبدل و تحول است به حرکت جوهری. قبل از علم، مثل ذغال است که تیره است و چیزی در آن پیدا نیست اما وقتی علم پیدا کرد، روح، صفا و سعه پیدا می کند و مثل آینه چیز دیگری را نشان می دهد. حکایت یعنی ارائه. این حالت حکایت، علم حصولی است. بنابر این به نظر ما استاد فیاضی خدا قبل از خلق به همه اشیاء علم حصولی دارد. یعنی وجود او به نحوی است که همه اشیاء را نشان می دهد. به همه چیزهایی که موجود می شوند و نمی شوند. همانطور که امام رضا علیه السلام می فرمایند به لوازم معدومات نیز خدا علم دارد. تعبیر به حکایت از وجود عینی کردیم زیرا بحث در آن است اما از عدم و معدومات نیز می تواند حکایت کند)

 3 الوجود الصوری و هو صورة الشیء المنقسمة إلی المجسمة و غیر المجسمة.

 (مجسمه و ماکت وجود صوری یک شیء است. تمام عکس ها نیز وجود صوری هستند.)

 4 الوجود الذهنی و هو محکی الوجود العلمی فی عالم الذهن. حیث إن الحاکی لا یتحقق بالفعل إلا مع وجود محکی و واضح أن ما نعلمه علما حصولیا ربما لا یکون موجودا فی الخارج. فالمحکی لابد أن یکون له وجود فی الذهن بل هو وجدانی.

 (شیخ اشراق می گوید انسان به علم حضوری می بیند. اما بقیه فلاسفه می گویند که به واسطه صور است. این صورت حکایت از واقعش می کند. اگر وجود علمی یعنی حکایت، هر حکایتی محکی می خواهد. خیلی وقتها واقعش وجود ندارد. گاهی حاکی هست اما محکی در خارج نیست مثل عنقا که تصور است و حکایت می کند از واقعش. واقع عنقا در خارج نیست پس باید از چیزی حکایت کند. در اینجا رتبه حاکی مقدم بر محکی است زیرا وقتی که علم موجود می شود، محکی خودش که وجود ذهنی است را نیز درست می کند. علم و وجود ذهنی هم زمان اند اما حاکی که علم است رتبة مقدم است بر وجود ذهنی. حکایت یعنی ارائه. پس در آنها باید محکی در ذهن باشد. و از باب عدم تفاوت در علوم خود در دیگر چیزها نیز وجود ذهنی را اثبات می کنیم. این وجود ذهنی کیف نفسانی است البته کیف به بیان آخوند که همه خارج محمول اند نه محمول بالضمیمة. مشهور فلاسفه موجود علمی و ذهنی را یکی می دانند اما ما دو تا می دانیم. وجود ذهنی، محکی علم و وجود علمی است.)

 5 وجود لفظی

 6 وجود کتبی

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo