درس اسفار استاد فیاضی

90/02/04

بسم الله الرحمن الرحیم

 السفر الأول/ المسلک الأول/ المرحلة الأولی/ المنهج الثالث فی الوجود الذهنی / الفصل الخامس مخلص عرشي‌ /سه قول در غایت از بحث وجود ذهنی/ قول دوم برای تطابق ذهن و عین/ مسأله تطابق عوالم و اشکالات آن/ ج1/ ص 326
 حل مسأله مطابقت ذهن وعین با مسأله تطابق عوالم
 و حاصل ما أفاده الأستاذ الشهید قدس الله سره أن الوجود الذهنی وجود مثالی أو عقلی و علی أی حال فهو من عالم أعلی من عالم المعلوم المادی و کل ما هو موجود فی العالم الأدنی موجود فی العالم الأعلی بنحو أعلی و أشرف لأن العلة واجدة للمعلول بکمالاته بنحو أعلی و أشرف. و یستنتج من ذلک أن العالی و إن کانت له ماهیة غیر ماهیة الأدنی عندما تلحظ الماهیتان بحدیهما أی بشرط لا. لکن العالی تصدق علیه ماهیة الدانی لا بشرط أی من دون ملاحظة حدها الخاص الملازم للنقص. و من هنا قیل «بسیط الحقیقة کل الأشیاء». و بذلک تبین أن کل وجود و إن کان مستلزما لماهیة إلا أنه یجب فی الوجودات الطولیة أن یکون الأعلی واجدا لماهیة الأدنی لا بشرط أی لا بحدها. و ما ذکروه من «أن کل نحو من الوجود تلزمه ماهیة خاصة و لا یجوز أن یکون وجود واحد وجودا لماهیتین» مختص بالوجودات العرضیة. [1]
 فراجع: مجموعه آثار/ج7/ ص 274 و ج9/ص 313 تا 316 و ج10/ص 276 و ج13/ ص 288
 اشکالات استاد فیاضی بر حل مسأله تطابق با تطابق عوالم
 أقول:
 تطابق العوالم و إن کان مما أکد علیه الآخوند فی غیر موضع لکن لم نجد فی کلماته ما یستفاد منه حل معضل الوجود الذهنی و مطابقة الذهن للعین بتطابق العوالم و بعد ذلک نقول:
 یرد علی ما أفاده
 أولا
 أن العلة للوجود المادی و هو المعلوم إنما هو المثال و العقل المنفصلان و أما الوجود الذهنی فهو مثال أو عقل متصل لما أنه من مراتب نفس الإنسان و معلوم أن المثال المتصل أو العقل المتصل لیس علة للموجود المادی المعلوم. کیف و قد یکون متأخرا عنه.
 إن قلت: الوجود الذهنی مثالا کان أم عقلا مجرد و کل مجرد أقوی من الوجود المادی.
 قلت: لا دلیل علی ذلک. کیف و الوجود الذهنی وجود لا تترتب علیه الآثار بینما الوجود المادی وجود عینی تترتب علیه الآثار
 ( اگر گفته شود که وجود ذهنی چه مثالی باشد و چه عقلی، مجرد از ماده است و مرحله از تجرد را دارد و وجود مجرد برتر از وجود مادی است، می گوییم دلیلی نیست که هر مجردی از هر مادی قوی تر باشد. تصور آب قوی تر از خود آب نیست. تصور آب با اینکه مثالی است و مرتبه ای از تجرد را دارد، اما فلاسفه خودشان تأکید دارند که وجود ذهنی آب ماهیت آب را دارد اما خصوصیات آب را ندارد. پس هر مجردی از هر مادی قوی تر نیست.)
 و ثانیا
 لو سلمنا کون وجود الذهنی علة للوجود المادی، نقول: لا دلیل علی وجوب وجود جمیع کمالات المعلول فی العلة بنحو أعلی و أشرف. إنما الدلیل قائم علی وجوب کون العلة أقوی من المعلول. أما الکمالات فهی علی قسمین.
 (اینکه فاقد شیء معطی نمی شود بدون دلیل است. زیرا تصور کردن اعطا مثل پول دادن به فقیر است که از خودش کم می شود اما در علیت که از علت کم نمی شود. در علیت وجود علت می خواهد انشاء کند و در انشاء لازم نیست که خودش داشته باشد. علت باید اقوی باشد زیرا اگر مساوی باشند خلف در علیت است. معلول وجود وابسته است اما علت به معلول وابسته و محتاج نیست. پس علت اقوی از معلول است.)


[1] لازمه این قول تشکیک در ماهیت نیز می باشد. 2/90

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo