درس اسفار استاد فیاضی

90/07/16

بسم الله الرحمن الرحیم

 السفر الأول/ المسلک الأول/المرحلة الثانیة/ الفصل الثانی فی أن الوجود من المعقولات الثانیة/ اشکالات حاجی بر وجه اول رفع تهافت در اینکه وجود هم معقول اول است هم ثانی/ج1/ص 333

قد رد الحکیم السبزواری علی الوجه الأول من وجوه رفع التهافت بوجهین:

1 لا فائدة فی جعله مسألة علمیة.

2 الآخوند فی کثیر من المواضع لم یفرق بین الوجود بالمعنی المصدری و بین مفهوم الوجود العام. فالمراد من الوجه الأول هو نفس الوجه الثانی، لأن مراد الآخوند من الوجود بالعنی المصدری هو مفهوم الوجود. فراجع تعلیقته علی الأسفار/ج1/ص 611 و 612 طبع کنگره و ص 332 طبع ایران [1]

 (حاجی می گوید تفاوت بین معنای مصدری و مفهوم وجود عام اولا فائدة علمی ندارد و ثانیا خود آخوند در بسیاری مواضع بین آنها تفکیک نکرده است. بنابر این وجه اول باطل است و وجه دوم صحیح می باشد)

جواب استاد فیاضی به مرحوم سبزواری

و الجواب عن الأول: أنه کیف لا طائل تحته مع أنه تنبیه علی مغایرة الوجود بالمعنی الإسمی للوجود بالمعنی المصدری کمغایرة العلم بالمعنی المصدری للعلم بالمعنی الإسمی و فائدته العلمیة رفع التهافت بین القول بأصالة الوجود و بین کونه معقولا ثانیا. و قد أکد الآخوند فی هذا الفصل فیما مر أن الطبائع المصدریة معقولات ثانیة.

 (خود مرحوم سبزواری در تعلیقة بین آنها تفاوت می گذارد و می گوید تفاوت آنها مانند تفاوت «هستی» و «هست» است. پس چگونه می گویند فائده علمی ندارد.)

و عن الثانی: بأنه لو کان مراده من الوجود بالعنی المصدری نفس المفهوم العام من الوجود کما ذکره، لم یکن وجه لتقییده بالمصدری لأن مفهوم الوجود مصدریا کان أم غیره مفهوم اعتباری عندهم حیث إن الوجود لا یدخل الذهن أصلا لأنه عین حیثیة ترتب الآثار و ما فی الذهن لا تترتب علیه الآثار. و قد مر فی المنهج الأول أن مفهوم الوجود من غیر تقیید بالمصدری مفهوم اعتباری.

 و لا تنافی بین کون الوجود بالمعنی المصدری معقولا ثانیا و بین کون مفهوم الوجود العام أیضا معقولا ثانیا علی ما قرروه و إن کان الحق أن مفهوم الوجود لا یختلف عن سائر المفاهیم فی کونه مفهوما حقیقیا یحکی حقیقة معناه. لأنه مبنی علی أن الوجود الذهنی هو حضور الماهیات بأنفسها فی الأذهان و قد تبین بما أجاب به الآخوند عن إشکالات الوجود الذهنی أن الحاصل من الماهیة فی الذهن إنما هو الماهیة بالحمل الأولی أعنی مفهومها لا حقیقتها.

 و إذا کان کذلک فنقول: الحاصل من حقیقة الوجود فی الذهن إنما هو مفهومها لا نفسها فلا فرق. و من هنا یتبین أن ما ذکروه من أن الوجود لا صورة ذهنیة له لا وجه له و أن تقسیم العلم الحصولی إلی الحقیقی و الاعتباری لا وجه له.

 (در نظر حاجی وجود نمی تواند به ذهن بیاید. پس اگر منظور از معنای مصدری وجود همان مفهوم وجود عام است پس چرا به «مصدری» تقیید کرده است. حقیقت وجود چه مصدری و چه اسم مصدری به ذهنی نمی آید. پس اینکه معنای وجود را به مصدری تقیید کرده نشان از این است که با مفهوم عام وجود متفاوت است.

 ما قبول نداریم که منظور آخوند از معنای مصدری وجود همان مفهوم عام وجود باشد. اما حتی اگر چنین گفته بود اشکالی به نظر اول نبود زیرا چه اشکالی است که هر دو معقول ثانی باشند. آخوند در ابتدای اسفار گفت که مفهوم وجود اعتباری است اما همانجا ما بیان کردیم که این کلام آخوند درست نیست. آخوند در باب وجود ذهنی می گوید خود ماهیات بأنفسها به ذهن می آیند اما بعد از مطرح شده اشکالات وجود ذهنی از اشکالات چنین جواب داد که ماهیت به حمل اولی یعنی مفهوم ماهیت به ذهن می آید و این به معنای این است که خود ماهیات به ذهن نمی آیند. بنابر این تفاوتی بین وجود و ماهیت نیست. همانطور که حقیقت خارجی وجود خودش به ذهن نمی آید، همانطور ماهیات نیز خودشان بأنفسها به ذهن نمی آیند بلکه مفهومشان به حمل أولی به ذهن می آید. بنابر این تفاوتی بین وجود و ماهیت از این حیث نیست. در هر دو مفهومی به ذهن آمده که ذاتی اش حکایت از معنای خودش است. بنابر این اعتباری دانستن مفهوم وجود و حقیقی دانستن مفاهیم ماهوی درست نیست زیرا در هر دو حقیقتشان بأنفسها به ذهن نمی آید. مبنای تقسیم مفاهیم به حقیقی اعتباری این است که در حقیقی خودشان بأنفسها به ذهن می آیند و در اعتباری خودش به ذهن نمی آید اما گفته شد که این تفاوت غلط است. همچنین این قول که وجود صورت ذهنی ندارد نیز غلط است. زیرا به همان نحو که ماهیات به حمل اولی می آیند و صورت ذهنی دارند، وجود نیز به همان نحو می آید و صورت ذهنی دارد.)

 و قد رد الحکیم السبزواری علی الوجه الثانی أولا: فی تعلیقته علی الأسفار/ج1/ص 591 طبع کنگره و ص 257 طبع ایران [2]

 (مرحوم سبزواری در تعلیقة ای که بر صفحات سابق نوشته بود وجه دوم از رفع تهافت را ذکر و سپس رد می کند و جواب خودش را موکول به تعلیقة بر این فصل می کند اما در اینجا همان وجه دوم را که قبلا رد کرده بود می پذیرد و از تهافت جواب می دهد. پس نظر مرحوم سبزواری در حل تهافت همین وجه دوم است که در تعلیقة بر صفحه 332 بیان کرده اند.

 اینکه مفهوم معقول ثانی است امری واضح است و محتاج بیان و تأکید نیست زیرا هیچ مفهومی چه مصدری و چه اسم مصدری خودش بنفسه در خارج نیست. موطن مفهوم ذهن است و در خارج تحقق پیدا نمی کند. بنابر این معقول ثانی بودن مفهوم وجود امری واضح است که محتاج بیان و اشاره نیست.

 حاجی در تعلیقة می گوید منظور از وجود بالمعنی المصدری یعنی عنوان و منظور از عنوان مفهوم است. زیرا در منطق گفته شد که منظور از عنوان مفهوم است و منظور از معنون معنی.

 در نظر آخوند و پیروانش ماهیت در هر دو موطن ذهن و خارج محفوظ است بر خلاف وجود. بنابر این افراد خارجی افراد مفهوم وجود نیستند اما افراد ماهیت هستند. استاد جوادی می فرمایند که خارج مصداق وجود هست اما فرد وجود نیست. اما در ماهیات خارج فرد ماهیت نیز هست. اما در نظر ما چنین نیست. به همان نحو که خارج فرد ماهیت است، فرد وجود نیز می باشد. چگونه ممکن است که خارج مصداق وجود باشد اما فرد وجود نباشد؟ بله ممکن است منظور این باشد که خارج مصداق مجازی وجود است. اگر این باشد همچنان فرقی بین فرد بود و مصداق بودن نیست زیرا خارج فرد مجازی وجود می تواند باشد.)

[1] و أما التفرقة بين الوجود بالمعنى المصدري أي الموجودية و بين مفهوم الوجود العام بأن يقال مراده قدس سره أن الموجودية معقول ثان فهي و إن كانت لها وجه إذ الفرق بينهما كالفرق بين العلم المصدري و بين العلم بمعنى الصورة الحاصلة ففرق بين هستى و هست بودن في الفارسية كما بين سفيدى و سفيد بودن إلا أنه لا طائل في جعله مسألة علمية مع أنه لم يفرق بينهما في كثير من المواضع فيقال الوجود العام المصدري و إن شئت فارجع إلى مباحث أصالة الوجود عند نقله عبارات الشيخ و بهمنيار على سبيل الاستشهاد.

[2] كون الوجود أصيلا بمعنى أن له أفرادا أو فردا واحدا هو وجود الواجب تعالى مع كونه معقولا ثانيا أي لا يحاذيه شي‌ء في الخارج بينهما تهافت و مثله الكلام في قوله بعد سطور إن الحق أن العام اعتباري و له أفراد حقيقية و كونه معقولا ثانيا بمعنى أن الوجود العام بما هو عام لا تحقق له في الأعيان لا يرتاب في بطلانه ذو مسكة- إذ لا اختصاص له بالمعقول الثاني إذ كل معقول أول أيضا لا وجود له في الأعيان بما هو عام و سنحقق لك المقصود في حواشينا عند الكلام على فصل معقود لكون الوجود العام معقولا ثانيا فانتظر.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo