< فهرست دروس

استاد غلامرضا فیاضی

کتاب اسفار

94/07/11

بسم الله الرحمن الرحيم

موضوع: تأییداتی بر این که مقصود آخوند از تشکیک وحدت شخصی وجود در عین کثرت افراد است.

نظر ما این است که حقیقت وجود واحد است نه شخص وجود اگر وجودات فرق دارند به خصوصیاتشان بر می گردد ولی در هستی و موجودیت همه مشترک هستند اگر می گوییم وجود واحد است این حقیقت است که واحد است، اما ایا این حقیقت در خارج وجود دارد تأکید می کنیم که این محال است نمی شود حقیقت وجود در خارج باشد، زیرا عقل می گوید که هر امری و هر موجودی یا واجب است یا ممکن آن حقیقت وجود هم یا باید واجب باشد یا ممکن در حالی که حقیقت وجود را می گویند که نه ممکن است نه واجب هیچ تعینی هم ندارند لذا می گویم که محال است ما از باب این که کلی طبیعی در همه افرادش وجود دارد. وقتی می گوییم وجود واحد است می گوییم آن وجود مشترک یک معنی است. گاهی نیز مثل آقا مدرس زنوی به جای تشکیک وجود می گوید اشتراک وجود. اگر هم بگوید طبیعی وجود یا کلی طبیعی وجود، اشکال ندارد. و اشخاص هم کثیر است آن طبیعت فقط در یک فرد موجود نیست.

قد عرفت ان التشکیک بالمعنی المختار متقوم بأمرین؛

الاول کثرة الموجودات

والحق انها بدیهیة (مگر کثرت دارد موجودات؟ ما می گوییم که کثرت موجودات بدیهی است. وجدانی نیست زیرا فقط در یک شخص است البته کسی می تواند با تداخل وجودات به موجودات دیگر علم پیدا کند و تداخل وجودات لامحیص است و وجود واجب لایتناهی است واگر موجودات دیگر بخواهند موجود باشد باید در جایی باشند که او وجود دارد عقل و مجرد و مادی و ... همه در این لایتنهای است مثل اینکه نور در همه بلورها وجود دارد ولی نور نور است وبلور بلور است، واز طرفی هم نمی توانیم بگوییم اولی است این طور نیست که مثل دوتادو باشد، ولی فطری است یعنی قضایا قیاساتها معها زیرا هر کس خودش را که می یابد استدلالش را هم می یابد) و هی من الفطریات لان ّکل منا یدرک نفسه (ولی با این حل نمی شود و می یابد که چیزی هم بیرون از او وجود دارد واگر کسی شک دارد سرش را به این دیوار بزند) بالوجودان و یدرک وجودات اخر بالفطرة ( از راه تأثر از اینها مثلا از درب که می خواهم بروم راحت رد می شود، ولی از دیوار که می خواهم بروم به دیوار برمی خورم، پس یک چیزی هست که مانعیت دارد لذا وجودات متکثر هستند و خود آخوند هم بداهت این را در جاهایی تأکید کرده است) صرح آلاخوند به فی رسالة فی سریان الوجود مجموعه رسائل فلسفی 167 و ص 168 نیز از دیگران مطرح می کند و نیز در ص 173 و 174

حکیم لاهیجی نیز در شوارق الالهام ج1، ص 184

تا حالا گفتیم که این کثرت بدیهی است ولی ظاهرا استاد جوادی آملی آن را نظری میدانند

ویظهر من شیخنا الاستاد جوادی آملی انها نظریه فراجع رحیق مختوم ج5 ص 548 تا 551:( کثرت وجود را مشاهده تأیید می کند زیرابه حس نمی توان آن را اثبات کند و مسائل فلسفه آن را اثبات می نماید در همان اوائل نهایه این مساله را توضیح داده ایم که الوجود اما واجب اما ممکن که منفصله اگر باشد مفید تقسیم نیست؛ در تقسیم وجود می خواهند بگویند که وجودی که داریم در خارج و احکام کلی گفتیم که انکار وجود سفسطه است و آن را موضوع قرار می دهیم و ان را دو قسم می کنیم و علامه هم گفته که این ها حملیه مرددة المحمول است که مفادش می شود تقسیم. اینکه ممکن وجود دارد باید به خودت مراجعه کنید و در مورد واجب هم باید اثبات شود و اگر کسی بگوید اثبات وجود واجب نیز بدیهی است در این صورت هر دو می شود بدیهی لذا وجود کثرت می شود بدیهی)

الاول وحدة حقیقة الوجود:

(همه کسانی که الان می خواهیم ذکر کنیم این گونه مطرح کرده اند قول مرحوم آخوند قائل به وحدت شخصی در عین کثرت افراد) ویدلّ علیه وحدة مفهوم الوجود فراجع:

الاسفار ج1 ص 154-155( مصداق حمل مفهوم الواحد ... آنی که با این معنی از آن حکایت میکنیم و... مصداق مفهوم واحد باید همه آن مصادیق حقیقتشان واحد است ونمی تواند حقائق آن متباین الذات باشند کسی که سالم باشد فطرتش می فهمد که حکایت مفهوم از معنای خودش ذاتی است، نه قرار دادی. اگرمعنی متعدد باشد چند تا حکایت داریم واگر چند تا حکایت داریم جند تا مفهوم داریم، نفس ما یک حقیقت واحد بسیط است، ولی ما مفهوم های مختلف داریم یعنی ما تصور زید را داریم و تصور عمرو را هم داریم و ... نه مثل نظر مشائین که یک شتر را آینه بندان می کنند که عکس اشیاء مختلف در آینه ها می افتد. اگر امور مختلف داشته باشیم و از حواکی مختلف آنها ر افهیمده باشیم پس آن حقیقت یکی نیست)

الاسفارج1 ص 304: ( نمی توان از امور مختلف بدون لحاظ یک امر جامع یک امر واحد دریافت کرد)

الاسفارج6، ص 77 ( نه در شخص وجود بلکه سنخ وجود)

شرح المنظومه: ج2، ص105-114

وبدایه و نهایه

آموزش فلسفه درس30

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo