< فهرست دروس

درس اسفار استاد فیاضی

94/08/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: وحدت در کثرت به این معنی است که وحدت متضمنّ کثرت است یعنی در درون خود این کثرت را داراست
ووحدت الوجود وحدة حقة لأنها وحدة حقیقیة الوجود التی صرفةلا تتثنی ولاتکرر وهی وحدة سعیة
وایضا الوحدة العددیه تقابل الکثرة (واحد مقابل کثیر است واحد مالاینقسم است وکثیر منقسم است) واما وحدة الوجود تشمل کثرة و تتضمنها ( خودش کثرت را در درون خود دارد زیرا وحدتی است که همه کثرات به این وحدت موجود هستند) ولذا تسمی وحدة سعیة یا اطلاقیة أو سریانیة أو انبساطیة ( یک وحدتی است که گسترده اش همه هستی را می گیرد)
- فراجع توحید علمی وعینی، ص 92-93 ( الحق ... وحدت انبساطیه است نه مثل انبساط خون در بدن است بلکه مثل نور در لمعات)
- اصول فلسفه، مقاله7، (چنانچه که دانسته شد هر چیزی که دارای واقعیت هستی است نمی تواند از واقعیت هستی کنار بیفتد و از این رو اختلاف واقعی که در خارج است به خود واقعیت بر میگیردد و از سوی دیگر ما واقعیت را به تمام اشیاء به یک معنی اطلاق می شویم پس این واقعیت در عین حال کثیر است یکی است .... مانند نور که به نظر سطحی از نظر قوت و ضعف گوناگون است .. مرتبه بالایی نور است و بس و پایینی هم نور است و بس ... البته نباید تصور کرد که این کثرت عددی است زیرا که عدد و جلوه های آن نیز یک نوع تجلی خداست)
- رحیق، ج8، 248( این کثرت وحدت عددی نیست ... )
آخوند برای اینکه این وحدت در عین کثرتش یک چیزی باشد که ما بتوانیم تصورش کنیم می فرماید که به نفس مراجعه کنید و من عرف نفسه عرف ربه را به اینجا تطبیق داده است و چون مجرد است بسیط است و هر کس می یابد که یک نفر است و در عین حال این نفس واحد است که هم ذائق است هم مبصر است هم لامس است هم محرک است همه قواییی که ما داریم به یک وجود موجود هستند پس در عین اینکه سمع موجود است حقیقة سامعی است، حقیقة بصیری است، حقیقة ذائقی است حقیقة محرکی است، حقیقة کارهی است حقیقة و... که این قوا بیش از دوتاست که آقایان گفته اند مثل علامه که فرموده است اماره و.. است نه قوا بیش از این حرفهاست و ملاصدرا می گوید که این طور نیست که نفس سلطان باشد و قوا سرباز باشد و کار نفس مدیریت قو است، زیرا می گویند که الواحد لایصدر عنه الا الواحد در حالی که ما برعکس آن را می گوییم: کل ما کان الشئ بساطة کان اکثر افعالا و اشدّ )
9. نفس فی وحدتها عین کثرتها مرقاة لمعرفة الوحدة فی عین الکثرة ( چقدر خوب شده است که نفس شما در عین حال که واحد است همه این امور متکثر است) فان النفس حال کونها بسیطة لا ترکیب فیها شامة ذائقة مبصرة سامعة لامسة متخیلة متوهمة عاقلة شائقة متحرکة ...فهی فی عین وحدتها کثیرة کذلک الوجود فی عین انه واحد شخصی یوجد به جمیع الموجودات فراجع:
- الاسفار ج8، ص 265 ( معرفة النفس ذاتا و فعلا مرقاة لمعرفة الرب ذاتا وفعلا و هر کس بفهمد نفس ذائقه و ... و می فهمد که همه هستی کار اوست )
- تفسیر القرآن الکریم (ملاصدرا)، ج5، ص103
- المبدأ والمعاد ج2، ص 650 ( آن جهانی که شما تصور می کنید همه اش در خود انسان است زیرا نفس انسان تمام حقیقت انسان است و از جسم و ...برتر است، آخوند می گوید که نفس وبدن عین هم هستند ولی ما می گوییم که این ها دوتا هستند هر چند مثل نور وبلور باشند . و هر چی در عالم هستی است، نفس، آنها را مشاهده می کند به اینکه خود آنها در نفس حاضر هستند نه اینکه به تصوری دیگر در ذهن حاضر باشند )
- المسائل القدسیه، مجموعه رسائل فلسفی ج4، 251، 253( خدا مثل ندارد ولی مثال دارد و نفس، مثال خداست مثلان دو فرد از حقیقت است دو فرد از یک نوع را مثلان می گویند دو فرد از جنسان را نمی گویند مثلان، باید تمام حقیقت یکی باشد. مثلا می گوییم: مثل ندارد خداوند متعال، مثال که لازم نیست از حقیقیت ممثل باشد همه موجودات عالم اینجا هست شاید بشود گفت ملکول های خون حیوانات بریّ وخود حیوانات، نفس، همه اینها را مشاهده می کند به همین که هستند و مردم غافل هستند ... اما چطور نفس به حسب ذات مثال خداست؟ چون همان صفاتی را که خدا دارد نفس هم دارد حالا مثالی که برای افعالش هست، شما هر چه را که بخواهید خلق می کنید فعل شماست خدا هم این طور است فکر می کنید که چیزهایی که خلق می کنید عارض بر شما هستند مانند مشائین که می گفتند نفس جوهری ثابت است و اینها پیدا می شوند و از بین می روند آخوند می گویندکه علم هم فعل عالم است هم عین عالَم است و اگر شما در نفس خودتان و فعلش توجه کنید که تمام افعال او عین او هستند می توانید بگویید که تمام عالم به وجود خود خداوند موجود هستند و عین او هستند)
- اسرار الحکم (حکیم سبزواری) ص 135( ظهور به این معنی نیست که تجافی پیدا می شود مثل شئ و فئ است نور از او به همه می رسد)
- همان، ص319تا321 ( همانطور که در مورد خدا، وحدت در کثرت و برعکس است، در خود نفس انسانی هم این وحدت در کثرت وجود دارد)
- وهمان، ص 503 ( همان مطلب را به بیان دیگر دارد . )
- تعلییقات اغاز وانجام(شیخنا الجامع آیة الله حسن زاده آملی) ص 192 -193( او فوق حقیقت عددیه است یعنی معرفت نفس شما را می رساند به این نظریه که وحدت در کثرت است و برعکس و شاهد آورده بودیم در درسهای قبلی که تفسیر حرف ملاصدرا در تشکیک همین است وقتی گفتیم که نفس انسان یعنی کل انسان به نظر انسان زیرا او بین نفس و بدن جدایی نمی اندازد )
- والیه الیعود ما جاء فی کلمات شیخنا الشهید من ان الانسان مرءاة لمعرفة الوجود وان له وحدة فی عین الکثرة لان النفس فی رأی الآخوند عین البدن فالنفس هو الانسان بأکمله من الجسم والروح ( مرحوم مطهری می گوید حتی جامعه هم این طور است یک روح جمعی دارد جامعه که همه این کثرات به روح جامعه تکیه داده است استاد مصباح می فرماید این را نمی شود اثبات کرد)
- مجموعه آثار، ج2، ص 351 تا 351
( بعد می رویم سراغ این مطلب که این توحیدی که می گوییم اسمش چیست؟)

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo