< فهرست دروس

درس خارج فقه- استاد فاضل لنکرانی

95/06/28

بسم الله الرحمن الرحیم

خلاصه بحث گذشته

روایات در این بحث که آیا حج افضل است یا صلاة، بیان شد. از سه جهت تعارض در این روایات وجود دارد؛

جهت اول: این است که در بعضی از روایات فرموده‌اند حج از همه روایات افضل است مگر نماز، اما در برخی از روایات دیگر حج را حتی افضل از صلاة قرار داده‌اند.

جهت دوم: این است که؛ از بعضی روایات استفاده می‌شود که حج بر زکات مقدم است، اما از بعضی روایات دیگر استفاده می‌شود زکات بر حج مقدم است.

جهت سوم: در بعضی دیگر از روایات آمده است که صوم هم بر حج مقدم است.

بنابراین، باید این سه جهت را مورد بررسی قرار دهیم؛ آیا حج افضل است یا صلاة؟ آیا حج افضل است یا زکات؟ آیا حج افضل است یا صیام؟‌

دیدگاه شیخ صدوققدس‌سره در جمع میان روایات

مرحوم صدوق در کتاب «من لا یحضره الفقیه»، پس از ذکر این دو روایت (یک روایت که حج حتّی از صلاة افضل است و روایت دیگر که ﴿صلاةٌ مفروضة خیرٌ من عشرین حجّه﴾)، یک جمعی را ذکر کرده و می‌فرماید: ﴿هَذَانِ الْحَدِيثَانِ مُتَّفِقَانِ غَيْرُ مُخْتَلِفَيْنِ[1] ، این دو حدیث متفق‌اند و اختلافی بین‌شان نیست، ﴿وَ ذَلِكَ أَنَّ الْحَجَّ فِيهِ صَلَاةٌ وَ الصَّلَاةَ لَيْسَ فِيهَا حِجٌّ﴾؛ آن روایتی که می‌گوید حج از صلاة افضل است، مراد حجی است که در آن نماز هست و چون نماز هم دارد و نماز به‌علاوه یک اضافه‌ای است، چنین حجّی از نماز افضل می‌شود. آن روایتی که می‌گوید صلاة از حج افضل است، مراد حجّ با قطع نظر از نماز است یعنی حج بدون نماز،

﴿فَالْحَجُّ بِهَذَا الْوَجْهِ أَفْضَلُ مِنَ الصَّلَاةِ﴾؛ بنابراین، جمع بین این دو دسته آن است که چون در حجّ نماز وجود دارد، افضل از صلاة است یعنی کسی که حج انجام می‌دهد؛ هم حج است و هم نماز، پس این افضل از نماز خالی است، ﴿وَ صَلَاةٌ فَرِيضَةٌ أَفْضَلُ مِنْ عِشْرِينَ حَجَّةً مُتَجَرِّدَةً عَنِ الصَّلَاةِ﴾؛ اما یک نماز واجب بالاتر است از 20 حجّی که در آن نماز نیست (یعنی حجّ با قطع نظر از نمازش یعنی سایر اعمال حجّ).

دیدگاه مرحوم فیض در جمع میان روایات و ارزیابی آن

مرحوم فیض در کتاب وافی می‌فرماید: ﴿لا يخفى أن التعليل المذكور في الحديث ينافي هذا التأويل﴾؛ این تعلیل مرحوم صدوق که در حدیث آمده (که حج افضل از صلاة و صیام است به این دلیل که ﴿لِأَنَّ الْمُصَلِّيَ إِنَّمَا يَشْتَغِلُ عَنْ أَهْلِهِ سَاعَةً وَ أَنَّ الصَّائِمَ يَشْتَغِلُ عَنْ أَهْلِهِ بَيَاضَ يَوْمٍ وَ أَنَّ الْحَاجَّ يُشْخِصُ بَدَنَهُ وَ يُضْحِي نَفْسَهُ[2] [3] ) با این تأویلی که شیخ صدوققدس‌سره بیان کرده، منافات دارد. در ادامه مرحوم فیض می‌گوید: ﴿فالأولى أن يقال كل منهما أفضل من الآخر بوجه غير الوجه الذي الآخر أفضل منه به﴾، نظر فیض این می‌شود که بگوئیم این افضلیت، افضلیت نسبی است؛ صلاة از یک جهت افضل است، حج از جهت زمانی افضل است چون زمان بیشتری را انسان مشغول عبادت است.[4]

به نظر ما، اشکال مرحوم فیض به شیخ صدوققدس‌سره وارد نیست؛ زیرا شیخ صدوققدس‌سره دقیقاً همان مطلبی را در وجه جمع ذکر کرده که در روایت کاهلی نیز وارد شده است: ﴿أَمَا إِنَّهُ لَيْسَ شَيْ‌ءٌ أَفْضَلَ مِنَ الْحَجِّ إِلَّا الصَّلَاةُ- وَ فِي الْحَجِّ هَاهُنَا صَلَاةٌ- وَ لَيْسَ فِي الصَّلَاةِ قِبَلَكُمْ حَجٌّ﴾؛ یعنی در بعضی از روایات آمده که ما حجّی را می‌گوئیم افضل از صلاة است، که در آن نماز وجود دارد. بنابراین، اگر هم گفتیم حج افضل از صلاة است، به دلیل وجود نماز در آن است، اما در صلاة حج وجود ندارد.

دیدگاه صاحب حدائققدس‌سره در جمع روایات

بیان شد که هفت راه جمع میان این روایات ذکر شده که صاحب حدائققدس‌سره به نقل سه راه جمع کفایت می‌کند؛ زیرا ایشان در مورد این سه راه می‌گوید این سه راه اظهر این وجوه است.

راه نخست: می‌فرماید «ان تحمل الفريضة على اليومية لأنها الفرد المتبادر»؛ مراد از «صلاةٌ فریضة»، صلوات یومیه است و مراد از اینکه می‌گوید حج بر نماز افضل است، نماز غیر یومیه است. بعد می‌گوید این قاعده‌ «افضل الاعمال احمزها»؛ یا تخصیص بزینم به صلوات یومیه به این بیان که؛ در نماز یومیه این حدیث جاری نمی‌شود و در غیر نماز یومیه، قاعده احمزیّت جاری می‌شود. یا اینکه بگوئیم مراد از «افضل الاعمال احمزها»، احمز هر عملی در نوع خودش (مصادیق آن عمل) را نگاه کنیم. مثلاً خود روزه در نوع خودش؛ روزه‌ در تابستان، روزه‌ در زمستان، احمزش افضل است نه اینکه روزه را با حج مقایسه کنیم.[5]

اشکال این احتمال (که مراد از صلاة، صلوات یومیه است) آنکه؛ در تمام این روایات، وقتی صلاة را کنار صیام یا زکات قرار می‌دهد، به ویژه این تعابیری که می‌گوید در صلاة، حج نیست، این اختصاص به یومیه و غیر یومیه نداشته و شامل همه اقسام صلاة (یومیه و غیر یومیه) می‌شود و هیچ شاهدی بر اختصاص به صلوات یومیه وجود ندارد.

راه دوم: «ان يراد بالفريضة اليومية»؛ مرا از صلاة مفروضة، صلوات یومیه است، «و یراد بالحج المتطوع به»؛ و مراد از حج، حج استحبابی است نه حجة الاسلام (یعنی در این روایتی که آمده: «صلاةٌ مفروضة خیرٌ من عشرین حجة»، مراد حجة الاسلام واجب نیست، بلکه مراد حج استحبابی است). قرینه این است که در حج واجب تعدد نداریم، یک نفر در عمرش دو حجة الاسلام واجب نمی‌تواند انجام بدهد، ولی 20 حج مستحبی می‌تواند انجام بدهد

در ادامه به سؤالی جواب می‌دهند که در همین حج استحبابی نیز نماز وجود دارد؟ می‌گویند این نماز، دیگر نماز واجب و یومیه نیست و خداوند ابتداءً آن را بر مکلف واجب نکرد، بلکه مکلف وقتی که حج مستحبی را شروع کرد، این نماز طواف هم برای او واجب می‌شود.

نکته قابل توجه آن است که برخی از اوقات، باید دید شأن نزول یک حدیث کجاست و در چه شرایطی صادر شده است؟ صاحب حدائققدس‌سره طبق جمع دوم می‌گوید امامعلیه‌السلام به مردمی که به حج مستحبی می‌رفتند و در راه حج مستحبی، نماز واجب‌شان را ترک و یا تضییع می‌کردند، فرمود حواس‌تان کجاست؟ یک نماز واجب و یومیه، از 20 حج مستحبی ثوابش بیشتر است. بنابراین، امامعلیه‌السلام در مقام بیان این جهت بوده و نمی‌خواهد بگوید نماز از 20 حج واجب بالاتر است.

به بیان دیگر؛ معمولاً برای کاروان‌ها اتفاق می‌افتد گاهی اوقات شب که وارد مسجد الحرام می‌شوند و اعمال انجام می‌دهند خسته می‌شوند و برای نماز صبح خوابشان می‌برد و نماز صبح‌شان قضا می‌شود. اگر حج مستحبی باشد امامعلیه‌السلام می‌فرماید یک نماز واجب و مفروض، ثوابش از 20 تا از این حج‌های مستحبی بالاتر است.[6]

نکته‌ای که دیروز اشاره کردیم آن است که درست است حجة الاسلام تعدد ندارد، اما نسبت به یک شخص واحد تعدد ندارد، چه اشکال دارد امامعلیه‌السلام در مقام مقایسه بفرماید یک نماز واجب بالاتر از 20 تا حجة الاسلامی است که 20 نفر انجام می‌دهند؟! بنابراین، در اینجا نمی‌توانیم این حج را بر حج استحبابی حمل کنیم و قرینه روشنی بر آن نداریم.

راه سوم: می‌فرماید: ﴿یحتمل أن یکون ذلک مختلفاً بإختلاف الاحوال و مقتضیات الحال فی الاشخاص﴾؛ در بعضی از جاها برای برخی افراد نماز افضل است و در برخی شرایط دیگر، برای بعضی‌ها حج افضل است یعنی به اختلاف احوال و اشخاص و مقتضیات مختلف است. صاحب حدائققدس‌سره می‌گوید یک‌بار از پیامبر سؤال شده: ﴿أیّ الاعمال افضل فقال الصلاة لأول وقتها﴾؛ افضل اعمال چیست؟ فرمود نماز اول وقت، دوباره سؤال شده فرمود: «برّ الوالدین»، باز مرتبه‌ سوم سؤال شده فرمود: «حجّ مبرور».

صاحب حدائققدس‌سره می‌گوید: ﴿فخصّ کل سائل بما یلیق بحاله من الاعمال فیقال إن السائل الاول (یعنی آن کسی که پیامبرصلی‌الله علیه و آله می‌فرماید نماز اول وقت) کان عاجزاً عن الحج و لم یکن له والدان﴾؛ هم عاجز بوده و هم پدر و مادر نداشته، آن کسی که فرموده: «برّ الوالدین»، پدر و مادری داشته که محتاج به کمک او بودند.[7]

اشکال راه سوم آن است که این روایتی که صاحب حدائققدس‌سره به این صورت نقل کرده (که «مرّةً اخری» سؤال شده باشد)، پیدا نکردم، اتفاقاً این سه مورد در یک روایت از پیامبرصلی‌الله علیه و آله نقل شده است یعنی از رسول خدا پرسیده شده: «أیّ الاعمال أفضل؟» فرمودند: ﴿الصلاة لأول وقتها و برّ الوالدین و حجٌ مبرور﴾. حال معلوم نیست صاحب حدائققدس‌سره این را از کجا نقل می‌کند؟ منابع روایی را که دیدم، در هیچ‌کدام نیافتم که سه بار رسول خداصلی‌الله علیه و آله مورد سؤال قرار گرفته باشند تا بیائیم حمل بر این راه کنیم.

خلاصه آنکه؛ این سه راه جمع میان روایات بود که صاحب حدائققدس‌سره ذکر کرده و ظاهر عبارت حدائق این است که پذیرفته است.

دیدگاه مرحوم مجلسی دوم در مرآة العقول

مرحوم مجلسی دوم در مرآة العقول هفت راه در جمع ذکر کرده که برخی از این راه‌ها را صاحب حدائققدس‌سره بیان کرد.

راه اول: (که در کلام صاحب حدائققدس‌سره نیست): «أن يكون الله تعالى قرّر بإزاء كل عمل ثوابا»؛ هر عملی یک ثواب ذاتی دارد، «ثم يتفضل بما يشاء‌«؛ بعد خدا از آن لطف خودش و خزینه‌ فضل خودش، هر مقدار بخواهد تفضل می‌کند یعنی ما نماز و حج را به حسب ذات خودشان نگاه کنیم، حج افضل از نماز است چون احمز است، اما کسی که نماز را آورد، خدا زائد بر آن حقیقت تفضل می‌کند و آن روایتی که می‌گوید: ﴿صلاةٌ مفروضة خیرٌ من عشرین حجة﴾، از باب تفضل زائد بر آن ثواب است.

این راه هم بسیار خلاف ظاهر است؛ زیرا معنا ندارد یک ثوابی ذاتش دارد و یک تفضل زائد دارد و هیچ قرینه‌ای بر این وجود ندارد.

راه دوم: ﴿الحج فی ملةٍ غیر تلک الملة﴾؛ یعنی روایتی که می‌گوید: ﴿صلاةٌ مفروضة﴾ یعنی صلاة بر این امت بر 20 تا حجی که امم گذشته انجام دادند افضل است.[8] این راه هم یک جمع صد در صد تبرّعی است. دیگر راه‌ها را خودتان مراجعه کنید.

دیدگاه برگزیده در جمع روایات

در اینجا باید به این نکته دقت داشت که وقتی روایات افضلیّت؛ چه در حج، چه در صلاة و سایر اعمال، را می‌بینیم، درمی‌یابیم گاهی افضلیت؛

1) از حیث ترتب الاثر است،

2) گاهی افضلیت از حیث ذات است،

3) گاهی افضلیت از حیث ثواب است،

4) گاهی افضلیت از حیث طولانی و عدم طولانی بودن زمان است،

4) گاهی افضلیّت از حیث اعطاء الهی است (اعطای نعمت‌ها) که به روایاتش اشاره می‌کنم.

در اینجا اصلاً نباید در ذهن شما خطور کند که امامعلیه‌السلام در «عشرین حجّه»، می‌خواهد بین واجب و مستحب مقایسه کند، اصلاً بین واجب و مستحب نباید «عشرین» گفت و اینها قابل مقایسه نیستند. در اینجا به برخی از روایات افضلیت اشاره‌ اجمالی می‌کنم تا یک فضای ذهنی دیگری پیدا کنید و بعد این مسئله حج و صلاة هم حل می‌شود.

افضل بودن در روایات

روایت اول: (که در کتاب کافی است) راوی می‌گوید به امام صادقعلیه‌السلام عرض کردم: ﴿أَخْبِرْنِي أَيُّ الْأَعْمَالِ أَفْضَلُ عِنْدَ اللَّهِ قَالَ مَا لَا يَقْبَلُ اللَّهُ شَيْئاً إِلَّا بِهِ قُلْتُ وَ مَا هُوَ قَالَ الْإِيمَانُ بِاللَّهِ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ أَعْلَى الْأَعْمَالِ دَرَجَةً وَ أَشْرَفُهَا مَنْزِلَةً وَ أَسْنَاهَا حَظّاً[9] . در این روایت، امامعلیه‌السلام افضل اعمال را ایمان به خداوند قرار داده است.

روایت دوم: باز در روایت دیگر امامعلیه‌السلام می‌فرماید: بعد از معرفت الله و معرفت الرسول، هیچ چیزی افضل از بُغض دنیا نیست.[10] [11] در اینجا افضل الاعمال را بعد از اینها در مرتبه‌ی سوم بغض الدنیا قرار داده است.

روایت سوم: امام سجادعلیه‌السلام درباره فضل قرآن می‌فرماید: ﴿أَيُّ الْأَعْمَالِ أَفْضَلُ قَالَ الْحَالُّ الْمُرْتَحِلُ﴾، سائل می‌پرسد: حال مرتحل چیست؟ فرمود: ﴿فَتْحُ الْقُرْآنِ وَ خَتْمُهُ﴾؛ کسی که قرآن را باز کند و ختم کند، ﴿كُلَّمَا جَاءَ بِأَوَّلِهِ ارْتَحَلَ فِي آخِرِهِ﴾؛ وقتی شروع کرد، تمام کند (مراد در یک جلسه نیست، دوباره به همان اولش برنگردد بخواند). امامعلیه‌السلام در ادامه فرمود: پیامبر فرمود: ﴿مَنْ أَعْطَاهُ اللَّهُ الْقُرْآنَ فَرَأَى أَنَّ رَجُلًا أُعْطِيَ أَفْضَلَ مِمَّا أُعْطِيَ فَقَدْ صَغَّرَ عَظِيماً وَ عَظَّمَ صَغِيراً﴾، یعنی در مقام اعطای نعم الهی، افضل نعمت‌ها، قرآن است.[12] [13]

روایت چهارم: در بعضی روایات کتاب وسائل الشیعه باب «وجوب العبادات الخمس»، امام صادقعلیه‌السلام در جواب این سؤال که «أی الاعمال افضل»، فرمود بعد از معرفت خدا، هیچ چیزی معادل نماز نیست. بعد از معرفت و نماز، هیچ چیز معادل زکات نیست. بعد از معرفت خدا و نماز و زکات، هیچ چیزی معادل صوم نیست و بعد از اینها هم حج است.[14] [15] در اینجا صوم بر حج مقدم شده است.

روایت پنجم: از پیامبرصلی‌الله علیه و آله سؤال شد: ﴿ای الاعمال افضل؟﴾، حضرت فرمود: ﴿اطعام الطعام﴾.[16] [17]

خلاصه آنکه؛ در اینجا، پنج روایت وجود دارد؛ یک روایت می‌گوید افضل الاعمال، «الصلاة لوقتها» است، یک روایت می‌گوید «معرفة الله» است، این روایت می‌گوید «بغض الدنیا» است. روایت دیگر می‌گوید «اطعام الطعام» است، یک روایت می‌گوید «اعطاء القرآن» است.

روایت ششم: در خبر معراج هست که خدای تبارک و تعالی به پیامبرصلی‌الله علیه و آله فرمود: ﴿لَيْسَ شَيْ‌ءٌ أَفْضَلَ‌ عِنْدِي‌ مِنَ‌ التَّوَكُّلِ‌ عَلَيَّ[18] [19] ، در این روایت توکل افضل شد.

روایت هفتم: در روایت دیگر، از رسول خداصلی‌الله علیه و آله پرسیدند: ﴿أی الاعمال افضل؟﴾، حضرت فرمود نماز؛ چون ناهی از فحشا و منکر است و بعد از نماز فرمود زکات، پاک کننده‌ی ذنوب است. بعد فرمود حج، کفاره است.[20]

در فرق بین «تمحیص الذنوب» و «کفارة الذنوب»، باید گفت که؛ هم زکات در نفی ذنوب دخالت و اثر دارد و هم حج، اما زکات ریشه‌ ذنب را از بین می‌برد یعنی ممکن است یک کاری هم می‌کند که این شخص وقتی زکات می‌دهد و این مال زکوی را می‌خورد، دیگر دنبال گناه هم نمی‌رود و یک عنوان دفع الذنب را دارد، اما حج کفاره است یعنی اگر شخص گناهی کرده، عقابش را برمی‌دارد. بنابراین، افضلیت در این روایت، من حیث الاثر است.

روایت هشتم: در روایت دیگری، موسی بن عمرانعلیه‌السلام به خدای تبارک و تعالی عرض کرد افضل الاعمال چیست؟ خدا فرمود: ﴿حُبُّ الْأَطْفَالِ‌﴾؛ اینکه اولادش را دوست داشته باشد، ﴿فَإِنَ‌ فِطْرَتَهُمْ عَلَى‌ تَوْحِيدِي[21] [22] [23] . گاهی اوقات در برخی از رسانه‌ها، حبّ اطفال را این‌گونه بیان نمی‌کنند که چون فطرت پاک دارند. اینکه فلاسفه‌ی ما در کتاب‌هایشان، نسبت به اطفال یک توجه خاصی می‌کنند، دیگران هم معنای خرابی برای آن می‌کنند، نمی‌فهمند که اینها روی فطرت پاک اینهاست. در روایات دیگر، هر کدام افضل را چیزی قرار داده؛ توحید، التسلیم، حسن الخلق.

جمع‌بندی و نتیجه بحث

راه جمع میان این روایات آن است که بگوئیم؛ 1) افضل در روایات، افضل مطلق نیست، 2) افضل در همه جا، از جهت ثواب هم نیست. به همین دلیل، روایتی که می‌گوید: ﴿افضل الاعمال احمزها﴾ افضل ثوابی را بیان می‌کند. ممکن است یک فعلی ثوابش از یک فعل دیگری بیشتر باشد، ولی آن فعل ذاتاً از این فعل افضل باشد. ممکن است یک واجبی مانند جواب سلام (که واجب است)، ذاتاً از یک مستحب و مستحباتی افضل است (زیرا «هذا واجبٌ»)، اما یک مستحباتی را شما انجام بدهید که ثوابش از این جواب سلام بالاتر باشد.

ما نباید افضلیّت من حیث الثواب را خلط کنیم همان‌گونه که صاحب جواهرقدس‌سره مرتکب شده است. اصلاً نباید افضل الاعمال احمزها را اینجا بیاوریم، آن مربوط به مسئله‌ی ثواب است و افضلیّتی که در باب حج و صلاة آمده، مربوط به ذات این عمل است و کاری به ثواب ندارد.

خلاصه آنکه؛ این روایات در مقام افضلیت مطلق نیست، افضلیت مطلق یعنی ذاتاً، ثواباً، اثراً به این معنا که بگوئیم نماز، ذاتاً ثواباً، اثراً، زماناً از همه‌ی عبادات افضل است. ما چنین روایتی نداریم و جمع بین این روایات این است که به همین عناوین حمل کنیم و بگوئیم در بعضی‌ به حسب ذات و در بعضی به حسب زمان است، به حسب زمان حج افضل می‌شود و به حسب ذات، صلاة مفروضه افضل می‌شود و به حسب اثر شاید حج افضل باشد! آثاری که حج برای ما دارد (که هر جزء حجّ، «خرج من الذنوب» است؛ وقتی شخصی محرم می‌شود یا طواف می‌کند) «خرج من الذنوب» است، اما در نماز این‌گونه نیست که با گفتن تکبیرة الاحرام، بگوییم «خرج من جمیع ذنوبه»، در هیچ روایتی این را ندیدم یعنی ما ممکن است بگوئیم از حیث اثر که خروج از ذنوب است، حج افضل است.

بنابراین، باید تفکیک کنیم افضلیت من حیث الاثر، من حیث الذات، من حیث الثواب، من حیث الزمان را. اگر این کار را کردیم، دیگر مسئله روشن می‌شود. این افضلیت من حیث الاعطاء، آنجایی که می‌گوید مسئله‌ قرآن افضل است؛ چون در میان نعم، هیچ نعمتی بالاتر از اعطاء القرآن به انسان نیست، این می‌شود افضل در میان همه نعم. یا اینکه می‌گوئید روزه‌ فلان روز، افضل از 60 سال است، همه اینها را با همین بیان، ان شاء الله حل کنید.

 

واژگان کلیدی: افضلیت در روایات، جمع روایات، مرآة العقول، حدائق.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo