< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مهدی گنجی

95/11/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: احکام اموات/شرایط نماز میّت / مسائل

 

بحث در مسأله هفدهم تمام شد؛ یک کلمه‌[1] که می‌

و نتیجه‌(نعم لو دفن قبل الصلاة عصيانا أو نسيانا أو لعذر آخر أو تبين كونها فاسدة و لو لكونه حال الصلاة عليه مقلوبا لا يجوز نبشه لأجل الصلاة بل يصلى على قبره) و مرحوم خوئی فقط در مقلوب، تعلیقه زده است؛ و فرموده چون روایت داریم که «لا یصلی علی قبره»؛ و «عصیانا» مرحوم سیّد را قبول کرده است. و در مسأله هفت هم کلام مرحوم سیّد که فرموده «إذا لم يصل على الميت حتى دفن يصلي على قبره»،اطلاق دارد، و حال اینکه مرحوم خوئی در آنجا هم تعلیقه نزده است. و بعید است که بگوئیم در هر دو مورد، غفلت کرده است؛ خصوصاً در اینجا که «مقلوباً» در کلام مرحوم سیّد آمده است؛ لذا باید آن حرف ایشان را در ذیل مسأله هفت بپذیریم که ایشان فرمود روایت موثقه عمار در باب 36 ساکت است از اینکه اگر نماز نخواندید و دفن کردید؛ فقط می‌

مسأله 18: جواز صلات بر قبر میّتی که قبل از دفن، بر او نماز خواندن شده است

مسألة 18: الميت المصلى عليه قبل الدفن يجوز الصلاة على قبره أيضا‌ ما لم يمض أزيد من يوم و ليلة- و إذا مضى أزيد من ذلك فالأحوط الترك‌.

میّتی که قبل از دفن، بر او نماز خوانده شده است، جایز است که بر قبرش، نماز خواند. البته در صورتی که بیشتر از یک روز و یک شب، نگذشته باشد؛ ولی اگر بیشتر از این باشد، أحوط ترک نماز بر قبر است. بحث در مسأله هیجده، در مورد میّتی است که نماز بر آن خوانده شده است؛ و قبر شده است. (تکرار نماز بعد از دفن) و در مسأله شانزدهم بحث در مورد تکرار نماز قبل از دفن، مطرح شد.

در این مسأله، تکرار بعد از دفن است. تارةً: می‌

مرحوم خوئی و قول به عدم جواز تکرار صلات بعد از قبر

در مقابل مشهور، مرحوم خوئی[2] فرموده اگر هم تکرار صلات را قبل از قبر، قبول بکنیم؛ ولی تکرار صلات را علی القبر، قبول نداریم. و بر کلام مرحوم سیّد تعلیقه زده است؛ و از این حرف هم عدول نکرده است.

وجه اشکال، این است ایشان می‌«لَا بَأْسَ أَنْ يُصَلِّيَ الرَّجُلُ عَلَى الْمَيِّتِ بَعْدَ مَا يُدْفَنُ».[3] روایت دوم، روایت مالک مولی الحکم یا مولی الجهم است، که سند آن تا مالک، صحیح است، ولی خود مالک، توثیق ندارد. ظاهراً مالک، یک روایت بیشتر ندارد، و آن همین روایت است. «وَ عَنْهُ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ يَعْنِي أَحْمَدَ بْنَ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ وَ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مَعْرُوفٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ عَنْ مَالِكٍ مَوْلَى الْحَكَمِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: إِذَا فَاتَتْكَ الصَّلَاةُ عَلَى الْمَيِّتِ حَتَّى يُدْفَنَ- فَلَا بَأْسَ بِالصَّلَاةِ عَلَيْهِ وَ قَدْ دُفِنَ».[4] این روایت را هم مرحوم صدوق به صورت مرسل نقل کرده است. روایت سوم، روایت عمرو بن جُمَیع است. «وَ عَنْهُ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ يُوسُفَ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ يُوسُفَ عَنْ مُعَاذِ بْنِ ثَابِتٍ الْجَوْهَرِيِّ عَنْ عَمْرِو بْنِ جُمَيْعٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ (صلّی الله علیه و آله و سلّم) إِذَا فَاتَتْهُ الصَّلَاةُ عَلَى الْجِنَازَةِ- صَلَّى عَلَى قَبْرِهِ».[5] روایت چهارم، روایت جعفر بن عیسی است. «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُوسَى عَنْ جَعْفَرِ بْنِ عِيسَى قَالَ: قَدِمَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) مَكَّةَ- فَسَأَلَنِي عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَعْيَنَ فَقُلْتُ مَاتَ- قَالَ مَاتَ قُلْتُ نَعَمْ- قَالَ فَانْطَلِقْ بِنَا إِلَى قَبْرِهِ حَتَّى نُصَلِّيَ عَلَيْهِ- قُلْتُ نَعَمْ فَقَالَ لَا وَ لَكِنْ نُصَلِّي عَلَيْهِ هَاهُنَا- فَرَفَعَ يَدَيْهِ يَدْعُو وَ اجْتَهَدَ فِي الدُّعَاءِ وَ تَرَحَّمَ عَلَيْهِ».[6]

این روایات، نماز بر قبر را تجویز می‌

مرحوم خوئی فرموده که أدلّه‌تکرار بعد از قبر نداریم؛ و فرموده «نعم لا بأس به رجاءً». و یک مؤیّدی هم آورده است، و آن داستان نماز بر پیامبر است که جنازه حضرت را سه روز نگه داشتد که مردم بیایند و بر آن حضرت نماز بخوانند، و اگر نماز بر قبر مشروع بود، آن حضرت را دفن می‌

جواب استاد از مرحوم خوئی

و لکن در ذهن ما فرمایش صاحب شرایع، که لعلّ مشهور فقهاء هم همین را بگویند، فرمایش درستی است؛ و تکرار صلات بر قبر، مشروع است. اینکه مرحوم خوئی فرموده صحیحه هشام «لا بأس بالصلاة علی المیت»، ناظر به کسی که نماز بر آن خوانده شده است؛ در جواب ایشان می‌

اگر هم کسی اطلاق این را قبول نکرد، می‌

یک روایت دیگر هم داریم که مرحوم صاحب جواهر از ذکری نقل کرده است. «و روي: ان النبي صلّى اللّه عليه و آله صلّى على قبر مسكينة دفنت ليلا».[7] و یک روایت را هم مرحوم صاحب جواهر از سنن بیهقی نقل کرده است، که پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بعد از دفن، بر میّت نماز خواندند. که اینها منبّه همین جهت است که نماز بر قبر، مانعی ندارد.

اما اینکه ایشان نگه داشتن پیامبر را تا سه روز، به عنوان مؤیّد خود مطرح کردند؛ در جواب می‌

اینکه مرحوم سیّد فرموده «ما لم يمض أزيد من يوم و ليلة»، مرحوم خوئی فرموده این حرف، اصلاً دلیل و وجهی ندارد.

عرض ما این است اینکه مرحوم سیّد فرموده «من یوم و لیلة»، در کلمات فقهاء آمده است؛ متن شرایع همین است.[8] و لعلّ منشأش بعض روایات است که در مورد فعل پیامبر آمده است. «صلّى على قبر مسكينة دفنت ليلا»؛ آنی که فعل پیامبر است، یک شبانه روز است؛ و از آن طرف ما روایات کثیره داشتیم که اگر دفن شد، نماز ندارد. که به همین مقدار، رفع ید می‌

ما اگر در اطلاق روایت هشام، گیر داشته باشیم، می‌

ما می‌

فرمایش مرحوم سیّد، با دو بیان، درست می‌

مرحوم سیّد در ادامه فرموده و اگر بیشتر از یوم و لیله از زمان دفن بگذرد، أحوط این است که نماز را بر قبر، تکرار نکنند. (و إذا مضى أزيد من ذلك فالأحوط الترك)‌. و بهتر بود که بفرماید أحوط این است که نماز را رجاءً بیاورد؛ چون شبهه حرمت ندارد، تا أحوط ترک آن باشد.

مسأله 19: جواز نماز میّت در هر زمانی از شبانه روز

مسألة 19: يجوز الصلاة على الميت في جميع الأوقات بلا كراهة‌ حتى في الأوقات التي يكره النافلة فيها عند المشهور من غير فرق بين أن يكون الصلاة على الميت واجبة أو مستحبة.‌

در همه أوقات می‌

مرحوم محقّق در شرایع،[9] این مباحث را جزء ملحقات و مسائل آورده است؛ ایشان فرموده در جمیع أوقات جایز است که بر میّت، نماز خوانده شد؛ حتّی أوقاتی که در نزد مشهور فقهاء نماز نافله در آن مکروه است و فرقی نمی‌ مضافاً به مقتضای اطلاقات، أدلّه خاصّه هم داریم که آن کراهت در نماز نافله، در اینجا نیست.

در صحیحه حلبی فرموده که در هنگام طلوع و غروب شمس، نماز میّت اشکالی ندارد؛ که این اطلاق دارد، هم شامل فرضی که نماز میّت واجب و فرضی که مستحب است، می‌ «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ عَلِيٍّ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: لَا بَأْسَ بِالصَّلَاةِ عَلَى الْجَنَائِزِ حِينَ تَغِيبُ الشَّمْسُ- وَ حِينَ تَطْلُعُ إِنَّمَا هُوَ اسْتِغْفَارٌ».[10]

صحیحه محمد بن مسلم: «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: يُصَلَّى عَلَى الْجِنَازَةِ فِي كُلِّ سَاعَةٍ- إِنَّهَا لَيْسَتْ بِصَلَاةِ رُكُوعٍ وَ سُجُودٍ- وَ إِنَّمَا تُكْرَهُ الصَّلَاةُ عِنْدَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ عِنْدَ غُرُوبِهَا- الَّتِي فِيهَا الْخُشُوعُ وَ الرُّكُوعُ وَ السُّجُودُ- لِأَنَّهَا تَغْرُبُ بَيْنَ قَرْنَيْ شَيْطَانٍ- وَ تَطْلُعُ بَيْنَ قَرْنَيْ شَيْطَانٍ».[11]

پس اینکه مرحوم سیّد فرموده «يجوز الصلاة على الميت في جميع الأوقات بلا كراهة»‌، تمام است.

فقط در مقام یک روایت هست که مشکل ساز شده است. «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبَانٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: تُكْرَهُ الصَّلَاةُ عَلَى الْجَنَائِزِ حِينَ تَصْفَرُّ الشَّمْسُ وَ حِينَ تَطْلُعُ».[12] اینکه در این روایت فرموده نماز خواندن در زمان طلوع و غروب، کراهت دارد؛ با آن روایات قبلی تعارض دارد. اینکه می‌

مرحوم خوئی فرموده این روایت نمی‌

و لکن این را قبل از زمان هجرت به رجال فرموده است؛ قبل از اینکه رجالی شود، این را فرموده است؛ و بعد از رجالی شدن، فرموده که قاسم بن محمد مشکلی ندارد. و معلِّق هم نوشته که مرحوم خوئی در معجم فرموده که لا بأس بقاسم بن محمد؛ و در ذهن ما هم قاسم بن محمد، کثرت روایت و روایت أجلّاء دارد. از جمله آن أجلّاء، ابن قولویه است.

اینکه کسی بگوید آن روایات اُولی، أشهر هستند، و این روایت شاذ است؛ در جواب می‌

اگر کسی توانست که مرجحیّت أشهریّت یا مشهوریّت را در اینجا تمام بکند، می‌

و اگر کسی این را هم قبول نکرد، نوبت به تعارض و مرجّحات باب تعارض می‌[13] هم از بعض أهل سنّت نقل کرده که این شدّتها را دارند. اگر نتوانستیم این مرجّح را قبول بکنیم، تساقط است؛ و مرجع اطلاقات می‌

 


[1] وسائل الشيعة ؛ ج‌3 ؛ ص131، باب36، أبواب صلاة الجنازة، ح1.
[2] موسوعة الإمام الخوئي؛ ج‌9، ص279 (إن قلنا بعدم جواز تكرار الصلاة على الميِّت قبل الدّفن كما بنينا عليه فلا إشكال في عدم جواز الصلاة ثانياً و ثالثاً إلى يوم و ليلة بعد الدّفن، لأنها إذا لم تجز قبل الدّفن فعدم جوازها بعد الدّفن بطريق أولى.و إن قلنا بجواز تكرارها قبل الدّفن فالظاهر أن تكررها بعد الدّفن ليس بجائز و ذلك لأن الصحيحة الدالّة على أنه لا بأس بالصلاة على الميِّت و هو في قبره غاية ما تدلّ عليه أن الصلاة لا يشترط كونها واقعة قبل الدّفن بل تجوز بعده أيضاً. كما أن الرواية الأُخرى الدالّة على أنه لا يجوز الصلاة على الميِّت و هو في قبره تدل على الاشتراط و أن الصلاة لا بدّ أن تقع قبل الدّفن.و لم يفرض في الصحيحة أن الميِّت قد صلِّي عليه، فلا يستفاد منها أن الميِّت الذي صلِّي عليه مرّة يجوز أن يصلّى عليه بعد دفنه أيضاً، و حيث إن العبادات توقيفية فلا مناص من التماس دليل يدلّ على الجواز و هو مفقود.و الذي يؤيد ما ذكرناه قضيّة النبيّ (صلّى اللّه عليه و آله و سلم) لأنه لو جازت الصلاة مكرّرة على الميِّت بعد دفنه لجاز هذا في حق النبيّ (صلّى اللّه عليه و آله و سلم) و لم يؤخر دفنه ثلاثة أيام ليصلِّي عليه المسلمون عشرة عشرة قبل دفنه، هذا.ثم لو تنازلنا عن ذلك و سلمنا جواز التكرار بعد الدّفن فلا دليل على التقييد بيوم و ليلة، بل لازم ذلك جواز تكرارها ما دام الميِّت لم يتلاش و لو بعد سنين متمادية، و هذا أمر مستنكر عادة).
[3] وسائل الشيعة، ج‌3، ص104، باب18، أبواب صلاة الجنازة، ح1.
[4] وسائل الشيعة، ج‌3، ص104، باب18، أبواب صلاة الجنازة، ح2.
[5] وسائل الشيعة، ج‌3، ص105، باب18، أبواب صلاة الجنازة، ح3.
[6] وسائل الشيعة، ج‌3، ص105، باب18، أبواب صلاة الجنازة، ح4.
[7] ذكرى الشيعة في أحكام الشريعة؛ ج‌1، ص407.
[8] شرائع الإسلام في مسائل الحلال و الحرام؛ ج‌1، ص97 (الثالثة يجوز أن يصلى على القبر يوما و ليلة من لم يصل عليه‌ ثم لا يصل بعد ذلك).
[9] شرائع الإسلام في مسائل الحلال و الحرام؛ ج‌1، ص97 (الرابعة الأوقات كلها صالحة لصلاة الجنازة‌ إلا عند تضيق وقت فريضة حاضرة و لو خيف على الميت مع سعة الوقت قدمت الصلاة عليه).
[10] وسائل الشيعة؛ ج‌3، ص108، باب20، أبواب صلاة الجنازة، ح1.
[11] وسائل الشيعة؛ ج‌3، ص108، باب20، أبواب صلاة الجنازة، ح2.
[12] وسائل الشيعة؛ ج‌3، ص109، باب20، أبواب صلاة الجنازة، ح5.
[13] جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، ج‌12، ص118.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo