< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مهدی گنجی

97/07/28

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: بررسی قاعده اولیه /نماز جمعه /نماز

خلاصه مباحث گذشته:

در جلسه ی گذشته در ضمن آخرین مسئله از احکام تیمم، به بررسی فرض نقش اسماء متبرکه بر اعضاء شخص محدث پرداخته شد. با اتمام آن مسئله کتاب الطهاره تمام شد و از این جلسه به حول قوه ی الهی کتاب الصلاۀ از متن کتاب شریف عروه الوثقی سید یزدی رحمه الله مطرح می شود.

 

1مقدمۀ کتاب الصلاۀ

انشالله کتاب الصلاه را که ذی المقدمه نسبت به کتاب الطهاره است را شروع می کنیم.

بنده این مطلب را قبول دارم که طلبه باید هم در معاملات کار کند و هم در عبادات؛ و اینگونه نیست که اگر کسی در عبادات کار کرد در معاملات نیز مجتهد شود؛ ولی نباید انکار کرد که خیلی از مسائلی که در عبادات مطرح می شود در معاملات نیز مطرح است.

متن مقدمه ی سید یزدی رحمه الله

سید در مقدمه ی کتاب الصلاه می فرمایند:

«مقدمة في فضل الصلوات اليومية و أنها أفضل الأعمال الدينية ‌اعلم أن الصلاة أحب الأعمال إلى الله تعالى و هي آخر وصايا الأنبياء ع و هي عمود الدين إذا قبلت قبل ما سواها و إن ردت رد ما سواها و هي أول ما ينظر فيه من عمل ابن آدم فإن صحت نظر في عمله و إن لم تصح لم ينظر في بقية عمله و مثلها كمثل النهر الجاري فكما أن من اغتسل فيه كل يوم خمس مرات لم يبق في بدنه شي‌ء من الدرن كذلك كلما صلى صلاة كفر ما بينهما من الذنوب و ليس ما بين المسلم و بين أن يكفر إلا أن يترك الصلاة و إذا كان يوم القيامة يدعى بالعبد فأول شي‌ء يسأل عنه الصلاة فإذا جاء بها تامة و إلا زخ في النار‌و في الصحيح قال مولانا الصادق ع:ما أعلم شيئا بعد المعرفة أفضل من هذه الصلاة أ لا ترى إلى العبد الصالح عيسى بن مريم ع قال وَ أَوْصانِي بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ ما دُمْتُ حَيًّا ‌و روى الشيخ في حديث عنه ع قال: و صلاة فريضة تعدل عند الله ألف حجة و ألف عمرة مبرورات متقبلات‌و قد استفاضت الروايات في الحث على المحافظة عليها في أوائل الأوقات و أن من استخف بها كان في حكم التارك لها‌قال رسول الله ص:ليس مني من استخف بصلاته‌و قال: لا ينال شفاعتي من استخف بصلاته‌قال: لا تضيعوا صلاتكم فإن من ضيع صلاته حشر مع قارون و هامان و كان حقا على الله أن يدخله النار مع المنافقين‌و ورد: بينا رسول الله ص جالس في المسجد إذ دخل رجل فقام فصلى فلم یتمركوعه و لا سجوده فقال ع نقر كنقر الغراب لئن مات هذا و هكذا صلاته ليموتن على غير ديني‌و عن أبي بصير قال: دخلت على أم حميدة أعزيها بأبي عبد الله ع فبكت و بكيت لبكائها ثمَّ قالت يا أبا محمد لو رأيت أبا عبد الله عند الموت لرأيت عجبا فتح عينيه ثمَّ قال أجمعوا كل من بيني و بينه قرابة قالت فما تركنا أحدا إلا جمعناه فنظر إليهم ثمَّ قال إن شفاعتنا لا تنال مستخفا بالصلاة‌و بالجملة ما ورد من النصوص في فضلها أكثر من أن يحصى و لله در صاحب الدرة حيث قال‌تنهى عن المنكر و الفحشاء أقصر فهذا منتهى الثناء»[1] .

1.1تاثیر نماز در زندگی

نماز بسیار مهم است و ما هم بالوجدان دیده ایم که انسان نماز خوان و نماز نخوان بسیار فرق دارند. یکی از اختلافات نیز بین زن و مرد هاست که زن ها ایامی نماز نمی خوانند. حضرت فرمودند که «النساء نواقص الایمان»[2] ، دلیلش همین است. و این هم یک مطلب محسوسی است. حال چه اینکه برخی قبول کنند یا نکنند. این مطالب مبرهن است و سند هم نمی خواهد و هیچ نیازی هم به توجیه این مطالب نیست. البته شکی نیست که در اصل ایمان و اینکه هردو باید بندگی خدا را کنند بحثی نداریم، بحث ما در کامل و ناقص بودن ایمان است. این غلبه ی ایمان اینگونه است. مولانا امیر المومنین علیه السلام این را فرموده اند که ناقصات الایمان هستند. قران هم این را نفی نکرده است و این روایت هیچ مخالفتی هم با قرآن ندارد.

در مورد دیگران نیز چنین است. کسی که نماز می خواند باالوجدان با بی نماز فرق می کند. کسی که فی الجمله نماز می خواند در یک جاهایی مراقبت می کند که دیگران این مراقبت را ندارند. لذا نماز از مسائل بسیار مهم است. سید می فرمایند مثل نماز مثل یک آب جاری است که با خواندن آن هیچ کثیفی نمی ماند. این مطلب هم منصوص روایت است.

به ذهن می رسد که اینکه می فرماید 5 مرتبه، مراد 5 مرتبه منفصل است. همان بحثی که آیا تفریق صلوات مستحب است یا خیر، این بحث در آنجا مفید است.

«و ليس ما بين المسلم و بين أن يكفر إلا أن يترك الصلاة» نماز است که میزان دین و نادینی است.

ظاهر روایات این است که نماز در همه ی ادیان بوده است همانگونه که در روایت مذکور نیز نسبت به حضرت عیسی علیه السلام مطرح شده است. « قال مولانا الصادق ع:ما أعلم شيئا بعد المعرفة أفضل من هذه الصلاة أ لا ترى إلى العبد الصالح عيسى بن مريم ع قال وَ أَوْصانِي بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ ما دُمْتُ حَيًّا».

معادل چندین حج مقبول است.« روى الشيخ في حديث عنه ع قال: و صلاة فريضة تعدل عند الله ألف حجة و ألف عمرة مبرورات متقبلات‌و قد استفاضت الروايات في الحث على المحافظة عليها في أوائل الأوقات».

روایات مستفیض در مورد ترغیب به نماز در اول وقت وجود دارد. این اول وقت آوردن هم مخصوصا برای ما ها که نماینده ی دین هستیم بسیار مهم است. باید نماز یک طلبه و مروج دین با دیگران فرق کند. ما اگر از مستحبات کم بگذاریم، دیگران واجباتش را کم خواهند گذاشت.

در برخی روایات مطرح شده است که نماز در آخر وقت غفران است، معلوم می شود که کم کاری محسوب می شود. از بزرگان پاک سیرت نیز بسیار شنیده ایم که برکاتی از نماز اول وقت به بندگان می رسد؛ تجربه هم همینطور ثابت کرده است که نماز اول وقت به عمر انسان برکت می بخشد.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند که از من نیست کسی که نماز خود را کوچک بشمارد. هر کس نماز را ضایع کند با قارون و هامان محشور می شود. استخفاف نماز و نماز را سبک شمردن مراتبی دارد؛ یک مرتبه ی آن همین آخر وقت خواندن، بدون مستحبات خواندن، اهتمام ندادن است. اینکه کسی بگوید اگر خواندیم خواندیم و نخواندیم هم مهم نیست. این ها استخفاف است.

پیامبر اکرم نسبت به آن شخص که نماز خود را عجله ای می خواند فرمودند اگر در این حال از دنیا رود گویا بی نماز از دنیا رفته است.

«عن أبي بصير قال: دخلت على أم حميدة أعزيها بأبي عبد الله ع فبكت و بكيت لبكائها ثمَّ قالت يا أبا محمد لو رأيت أبا عبد الله عند الموت لرأيت عجبا فتح عينيه ثمَّ قال أجمعوا كل من بيني و بينه قرابة قالت فما تركنا أحدا إلا جمعناه فنظر إليهم ثمَّ قال إن شفاعتنا لا تنال مستخفا بالصلاة»

آخرین وصیت های امام صادق علیه السلام نیز به همسرشان در آن لحظات آخر توصیه به نماز بود. ابو بصیر تقریبا جزء خانواده امام صادق علیه السلام حساب می شد. می گوید که همسر امام صادق علیه السلام در لحظات آخر عمر چشمان مبارک را باز کردند. و فرمودند که :

« قال أجمعوا كل من بيني و بينه قرابة قالت فما تركنا أحدا إلا جمعناه فنظر إليهم ثمَّ قال إن شفاعتنا لا تنال مستخفا بالصلاة».

همه را جمع کردند تا این جمله را بفرمایند؛ پس معلوم می شود بسیار مسئله ی مهمی بوده است.

2فصل اول: اعداد فرائض

« الصلوات الواجبة ستة اليومية و منها الجمعة و الآيات و الطواف الواجب و الملتزم بنذر أو عهد أو يمين أو إجارة و صلاة الوالدين على الولد الأكبر و صلاة الأموات»[3]

واقعیت در مورد نماز ها یکی است. لکن به دلیل اندراج برخی از نماز ها در برخی دیگر، اختلاف کمی در اعداد فرائض رخ داده است. برخی نماز جمعه را مستقل قرار داده اند، برخی هم نماز زلزله را نمازی غیر از آیات قرار داده اند. ولی واقعیت این ها یکی است. یعنی اینگونه نیست که نمازی واجب باشد و فقیه دیگر آن را واجب نداند. از این رو می گوییو در اصل فرائض شکی نیست.

در مورد نماز والدین باید مبنا را اخذ نمود؛ زیرا برخی فقط نماز والد را بر عهده ی پسر بزرگ واجب می دانند.

2.1استفاده ی فرائض از قرآن

از مسلمات اسلام است که این چند فریضه را داریم. ولی ایا می توان این فرائض را از قرآن به دست آورد یا نمی شود؟ بدون رجوع به روایات می توان فهمید 5 نماز واجب است یا خیر؟

2.1.1کلام محقق خویی

محقق خویی فرموده است با کمک روایات می فهمیم این 5 فریضه در قرآن آمده است[4] .

آیه ی شریفه: ﴿أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلى غَسَقِ اللَّيْلِ﴾[5]

در روایت آمده است که این آیه بیانگر چهار نماز از هنگام زوال ظهر تا نیمه شب می باشد.

قرآن فجر هم که در ایه ی شریفه﴿ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كانَ مَشْهُوداً ﴾[6] آمده است پنجمین نماز است. بنابراین با کمک از روایات مفسر ایات، ایشان 5 نماز فریضه را اینگونه از قرآن استفاده کرده است. به نظر ما این فرمایشات به کمک روایات است؛ اما بعید نیست که با قطع نظر از روایات نیز بتوان فهمید که 5 نماز واچب در قرآن آمده است:

2.1.2بیان استاد

یک آیه ی شریفه ﴿اقم الصلاه طرفی النهار و زلفا من اللیل﴾[7] است که مراد از طرفی النهار نماز صبح و مغرب است و زلفا من اللیل هم نماز عشاء است. از طرفی صلاۀ الفجر نیز مشخص است. می ماند نماز عصر که آن را چگونه از آیات قرآن به دست آوریم؟ آیه ی شریفه می فرماید ﴿حافظوا علی الصلوات و الصلاه الوسطی﴾[8] ؛ در این آیه نمازی هم به عنوان نماز وسط شمرده شده است. باید یک پنجمی هم باشد که وسط صدق کند. مراد از وسط حتما وسط روز نیست. بلکه ﴿وسطی﴾ وصف صلاۀ است. در روایات نماز ظهر و در برخی نیز نماز عصر گفته اند. ما فعلا با غیر مد نظر قرار دادن روایات می خواهیم این نماز را شامل نماز عصر بدانیم. همین که تعبیر به وسط کرده است معلوم می شود که چهار نماز داشتن، اقتضاء دارد یک وسطی هم داشته باشند، وسط بودن اقتضاء دارد که 5 تا نماز باشند و گرنه نماز وسطی معنا نخواهد داشت. البته این مسائل مهم نیست؛ زیرا در روایات آمده است و کفایت می کند.

قرآن تمام مسائل را مطرح نکرده است و باید در روایات آن ها را یافت. پیامبر اکرم گاهی گرفتار جنگ و منازعات بودند و اصلا عقل می گوید که باید بعد پیامبر یک وصی ای باشد تا شریعت را تکمیل کند و بیان کند. ﴿الیوم اکملت لکم دینکم﴾[9] نیز همین معنا را می فهماند که وصی رسول خدا شریعت را تکمیل می کند و مسائل را بیان می کند. خلاصه اینکه در اینکه 5 نماز یومیه داریم جای بحث ندارد و به اجماع مسلمین است و از ضروریات دین اسلام نیز هست. هم از لحاظ نص و هم سنت و هم عمل سیره ی مسلمین جای بحث ندارد.

3نماز جمعه

«و منها الجمعه»مرحوم سید با اینکه نماز جمعه را از نماز های فریضه دانسته ولی بحث نکرده است. حال یا به دلیل عدم ابتلاء یا به دلیل اشکال داشتن در آن بوده است.

3.1ذکری از محقق خویی رحمه الله به مناسبت سالگرد ایشان

محقق خویی رحمه الله نماز جمعه را مطرح کرده اند. ما نیز به تبع از ایشان مطرح می کنیم. در گذشته نیز توصیه کرده ایم که تنقیح را به منزله ی کتاب سطح قرار دهید و حتما آن را مطالعه و مباحثه کنید. الحق و الانصاف خیلی زحمت کشیده است. ایشان هم مستمسک را ملاحظه کرده و هم حاج آقا رضا را و در برخی از موارد نیز به جواهر و حدائق مراجعه کرده است. یکی از مهم ترین منابع نیز کتاب محقق همدانی بوده است. یکی از وجوه تمایز محقق خویی و مرحوم حکیم همین مراجعه به محقق همدانی بوده است. تلامذه ی ایشان نیز همین مراجعات را داشته اند. ویژگی دیگر ایشان این بود که نظم خاصی به این مباحث داده اند و این خیلی مهم است. یک روز آقای توحیدی نقل می فرمودند که آقای خویی از درس پایین آمد و ما گفتیم که استاد این کلمات همان کلمات محقق همدانی ست و چیز اضافه ای نداشته است. محقق خویی فرمودند آیا با همین بیان مطرح کرده اند؟!!! حال مناسب است به مناسبت رحلت محقق خویی در هشتم صفر که همین ایام است، یادی از ایشان کنیم. ایشان بسیار زحمت کشیده و خدمات بسیاری به مکتب کرده است. ایشان مطالب و زحمات خود را روان بیان کرده است. سخت صحبت کردن هنر نیست. آن چیزی که راه می اندازد صاف صحبت کردن و روان صحبت کردن است به صورتی که شخصی که می شنود مطلب را بفهمد. همین دسته بندی کردن و صاف کردن هنری است که ایشان داشته است که البته نیازمند به کار زیاد و ذوق خوب است. ایشان خود می فرمودند که من سه مطالعه می کنم: یک مطالعه که چه می گویند. یک مطالعه که چه باید گفت و یک مطالعه اینکه چگونه باید گفت که این بسیار مهم است. شاهدش نیز شاگردان بسیار ایشان در حوزه های علمیه هستند که ریزه خواران سفره ی ایشان هستند و خداوند ایشان را غریق رحمت بفرماید.

3.2اقوال در نماز جمعه

ایشان وارد نماز جمعه شده اند در ابتدای کلام نقل اقوال کرده اند که در مسئله سه قول است. یک قول این است که نماز جمعه مشروع نیست. مختص به زمان حضور است. در زمان حضور مشروع بوده است به دلیل ایه ی قرآن و عمل پیامبر، ولی در زمان غیبت مشروع نیست. محقق خویی این قول را به شیخ در خلاف و بعضی دیگر نسبت داده اند. عده ای نیز در مقابل آن را واجب تعیینی دانسته اند و اصلا نماز ظهر را مشروع ندانسته اند. عده ای دیگر آن را واچب تخییری دانسته اند. که قول مشهور است. عده ای نیز مانند خود محقق خویی می فرمایند بعد الاقامه واجب است. از آنجایی که در این مسئله اجماع یا تسالمی مطرح نیست؛ باید سراغ ادله رفت و مقتضای ادله را مطرح کرد. قبل از بررسی ادله اشاره ای به مقتضای قاعده می شود.

3.3مقتضای قاعده

اول مقتضای قاعده بحث می شود. بحث بعدی ادله ی اجتهادیه است که برخلاف این اصل است. عده ای قائل اند که مقتضای قاعده این است که نماز جمعه به دلیل استصحاب واجب تعیینی است. این نماز زمان رسول خدا واجب تعیینی بوده است. شک داریم که این وجوب تعیینی بعد از غیبت تبدیل به وجوب تخییری شده است یا خیر، بعد از مراجعه به ادله و عدم استفاده از آن ها به دلیل متعارض بودن، رجوع به استصحاب می کنیم. استصحاب در حکم کلی جاری می کنیم.

3.4تقریب بیان استصحاب حکم کلی

بحث از اینکه در زمان حضور واجب تعیین است یا خیر، از جهت عملی اینکه واجب تعیینی بوده یا نبوده اثری ندارد ولی اینکه این استصحاب جریان دارد یا خیر؛ جا دارد که بحث کنیم که ایا در زمان پیامبر اکرم نماز جمعه واجب تعیینی بوده است یا خیر؛ اینکه در زمان رسول خدا واجب تعیینی بوده باشد جای بحث دارد. در مشروعیت آن در آن زمان شکی نیست لکن واجب تعیینی بودن آن باید بحث شود. عمده دلیل بر وجوب تعیینی آن در زمان پیامبر آیه ی شریفه در سوره ی جمعه است:

﴿ إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلى ذِكْرِ اللهِ﴾[10]

به تقریب اینکه امر در این آیه تعلق به نماز جمعه گرفته است. اتفاق شیعه و سنی بر این است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مشغول خطبه ها بودند که ناگهان صدای طبلی آمد و تجار وارد شدند. اتفاقی است که آیه ی مذکور در آن زمان نازل شده است. لذا امر به نماز جمعه تعلق گرفته است. علاوه بر اینکه مناسبت روز جمعه هم با نماز جمعه است. فاسعوا امر است و ظهور در وجوب دارد. سریع حرکت کنید و بیع را رها کنید. بیع هم خصوصیت ندارد و صرفا خصوصیت مورد بوده است. مراد از ذکر الله نیز همان نماز جمعه است. ذکر در آیات شریفه بر نماز اطلاق شده است. ﴿و لذکر الله اکبر﴾[11] تفسیر به نماز شده است. بنابر این این آیه ی شریفه ظهور در وجوب نماز جمعه دارد. ظاهر امر نیز در وجوب تعیینی است. تعیینیت مقتضای اطلاق امر است.

نتیجه می گیریم که تعیینا شرکت در نماز جمعه واجب است. این تقریب استدلال به این آیه ی شریفه بود. لکن به ذهن می رسد که این استدلال مناقشه دارد. محقق خویی ملاحظاتی دارند که ملاحظه فرمایید. ما نیز ره ذهنمان می رسد که این ایه ی شریفه دال بر وجوب تعینیی نماز جمعه نیست

[2] نهج البلاغة ط - دار الكتاب اللبنانی، السید الرضیّ، ج، ص72..« مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ النِّسَاءَ نَوَاقِصُ الْإِيمَانِ نَوَاقِصُ الْحُظُوظِ نَوَاقِصُ الْعُقُولِ فَأَمَّا نُقْصَانُ إِيمَانِهِنَّ فَقُعُودُهُنَّ عَنِ الصَّلَاةِ وَ الصِّيَامِ فِي أَيَّامِ حَيْضِهِنَّ»

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo