< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مهدی گنجی

97/08/01

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: بررسی روایات نماز جمعه /صلاه جمعه /صلات

خلاصه مباحث گذشته:

در جلسه ی گذشته، آیه ی 9 سوره ی مبارکه جمعه مورد بررسی قرار گرفت. برخی با اصرار دلالت این ایه را بر وجوب تام می دانستند که کلام آن ها مورد مناقشه قرار گرفت. در نتیجه نظر نهایی استاد عدم امکان استفاده ی وجوب از ایه ی شریفه بود. در این جلسه بعد از بیان نکاتی از آیه، به بیان روایات مذکور در مسئله پرداخته می شود.

 

1معرفی مکتوباتی در موضوع وجوب نماز جمعه

بحث در مورد استفاده ی وجوب نماز جمعه از آیه ی شریفه بود که اقوال و استدلالات آن ها مطرح شد. بساری از بزرگان در مورد نماز جمعه رساله ای مستقل در باب نماز جمعه انگاشته اند.

مرحوم شهید ثانی رساله ای در وجوب تعیینی نماز جمعه نوشته اند[1] . البته رساله تندی است و با مذاق شهید ثانی نمی سازد، لذا صاحب جواهر رحمه الله نوشته است که ایشان این کتاب را در حال صغر نگاشته اند و بعد برای او ترحم کرده است. بعضی گفته اند که این رساله برای شهید ثانی نیست. لکن آنطور که محققین تحقیق کرده اند ظاهرا هر دو حرف نادرست است.شاهدش اینکه تلامذه ی شهید ثانی از او تبعیت کرده اند و برخی از حرف های و را مطرح کرده اند. بعدی ها مثل محقق سبزواری رساله ای در نقد شهید ثانی نوشته است[2] . بنابراین انکار انتساب این این کتاب به ایشان نادرست است.

یک کتابی هم برای ما آورده اند دوازده رساله در نماز جمعه، که یکی از آن ها همین رساله ی شهید ثانی است. که ایشان در صدد نقد نظریه ی محقق کرکی مبنی بر واجب تخییری دانستن نماز جمعه است. خلاصه اینکه به ذهن می زند این رساله برای خود ایشان باشد و این ادعا که ایشان این رساله را در زمان صغر نگاشته اند درست نیست. در آخر رساله که می نویسد از نوشتن آن فارغ شدم، سه سال قبل از شهادتش بوده است[3] . آخرین رساله ای بوده است که ایشان نگاشته است. شاید صاحب جواهر این جا را دقت نکرده یا اینکه آن را نوشته ی ناسخ ها دانسته اند. به نظر ما این تاریخ ها درست است و دلیل محکمی بر خلاف آن نداریم. جرأت و تندی ایشان در این رساله نیز ناشی از بزرگی ایشان بوده است. خلاصه اینکه گاه گاهی اشتباهاتی از برخی صادر می شود. شهید ثانی می نویسد این آیه ی شریفه دلالت ندارد مگر با کمک اجماع مفسرین که مراد از ذکرالله را نماز جمعه دانسته اند.[4] به نظر ما اجماع مفسرین هیچ قیمتی ندارد. مرحوم شیخ مفید در مقنعه هم که این آیه ی شریفه را مطرح می کند، به صورت محکم و تاکیدی صحبت نمی کنند، بلکه با قرائن دیگر در صدد اثبات هستند. خلاصه اینکه استدلال به این آیه دارای اشکالاتی است و دارای وضوح بر اثبات وجوب نماز جمعه نیست و اینگونه نیست که اگر کسی نماز جمعه نرفت خلاف آیه ی قرآن عمل کرده باشد.

مرحوم شهید ثانی استدلال به این آیه را تمام کرده و به محقق کرکی جواب داده است. محقق کرکی دلالت آیه را بر وجوب تعیینی نماز جمعه مورد خدشه قرار داده است و گفته است که اگرچه ظاهر آیه وجوب تعیینی را برساند، لکن اجماع بر عدم وجوب تعیینی نماز جمعه در زمان غیبت وجود دارد. شهید ثانی فرموده اند اولا اجمالی بر عدم وجوب تعیینی نداریم، نقل اقوال قدماء در این زمینه بسیار مهم و تاثیر گذار است. ثانیا اینکه استدلال بر آیه با کمک اجماع مفسرین تمام است.

کلام محقق خویی نیز کلام سومی است. ایشان می فرمایند نه کلام محقق کرکی درست است که می فرمایند ظهور دارد در وجوب تعیینی و به اجماع رفع ید از ظهور می کنیم. و نه فرمایش شهید ثانی که ظهور آن را با کمک اجماع مفسرین وجوب تعیینی می داند. به نظر ایشان آیه هیچ دلالتی بر وجوب ندارد.

برخی از استدلالات این رساله به هیچ وجه به شهید ثانی نمی خورد. مثل اینکه در ذهن ایشان وجوب تعیینی صاف بوده است و خواسته است آن را با آیه تمام کند. تعجب است که ایشان چرا به اجماع مفسرین که هیچ قیمتی ندارد استشهاد کرده است. یا مثلا ایشان می فرماید که در رکعت اول سفارش شده است که سوره ی جمعه را بخوانید. در رکعت دوم نیز سوره ی منافقین را بخوانید و این ها قرینه اند بر اینکه مراد از ذکرالله نماز جمعه باشد. واقعا تعجب است که چرا ایشان این قرائن را ضمیمه کرده است[5] .

حاصل الکلام اینکه در مورد آیه ی شریفه اقوالی مطرح شد و ما فرمایش محقق خویی را قبول کردیم که هیچ دلالتی بر نماز جمعه ندارد.

2بررسی روایات در مسئله

بعد از ایه نوبت به روایات می رسد. روایات زیادی راجع به نماز جمعه وارد شده است که تا 200 روایت در آن وارد شده است. این روایات کثیره را می توان به چند طایفه تقسیم کرد:

3طایفه ی اول:روایات مرغبه و محذره

روایاتی که ما را ترغیب به نماز جمعه می کند یا تحذیر می کند از ترک نماز جمعه؛ به عنوان مثال ترغیب می کند که هر قدمی چه مقدار ثواب دارد:

«وَ فِي الْمَجَالِسِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ نَاتَانَةَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ أَبِي زِيَادٍ النَّهْدِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ قَالَ: قَالَ الصَّادِقُ عما من قدم سعت الی الجمعه الا حرم الله جسدها علی النار»[6] .

یا در روایت دیگر آمده است که:

«فِي عِقَابِ الْأَعْمَالِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالا سَمِعْنَا أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ ع يَقُولُ مَنْ تَرَكَ الْجُمُعَةَ ثَلَاثاً مُتَوَالِيَاتٍ بِغَيْرِ عِلَّةٍ- طَبَعَ اللَّهُ عَلَى قَلْبِهِ»[7] .

روایت دیگر:

«صَلَاةُ الْجُمُعَةِ فَرِيضَةٌ- وَ الِاجْتِمَاعُ إِلَيْهَا فَرِيضَةٌ مَعَ الْإِمَامِ- فَإِنْ تَرَكَ رَجُلٌ مِنْ غَيْرِ عِلَّةٍ ثَلَاثَ جُمَعٍ- فَقَدْ تَرَكَ ثَلَاثَ فَرَائِضَ- وَ لَا يَدَعُ ثَلَاثَ فَرَائِضَ مِنْ غَيْرِ عِلَّةٍ إِلَّا مُنَافِقٌ»[8] .

این روایات زیاد است و نیازی نیز به بررسی سند ندارند. این دسته از روایات هیچ فایده ای بر اثبات وجوب نماز جمعه ندارند زیرا این ها در فرض وجوب و مشروعیت نماز جمعه صحبت می کنند. حتی اگر ما فرض وجوب را انکار نکنیم و بر فرض واجب بدانیم می گوییم در فرض وجوبش اگر ترک کنیم منافق هستیم، لکن اینکه چه زمانی واجب است معلوم نیست. این روایات مرغبه بر فرض مشروعیت است و خود نمی تواند دال بر مشروعیت باشد.

حتی ممکن است ما منکر دلالت این روایات نیز بشویم. مشابه این روایات در باب جماعت نیز وارد شده است. لسان تندی برای کسی که نماز جماعت را ترک کند، وارد شده است.

بنابراین اولا این ها در دلالت بر اصل وجوب مشکوک هستند. شک داریم که فرض وجوب کرده اند یا خیر؛ ثانیا بر فرض که فرض وجوب کرده باشند، در فرض وجوب می گویند اگر ترک کنید منافق هستید. حال اینکه فرض وجوب چه زمانی است؟ بیانگر آن نیستند.

بحث ما در حکم نماز جمعه در زمان غیبت است که عرض کردیم سه قول مهم وجود دارد. یک قول واجب عینی می داند که همان شهید ثانی است. یک قول آن را حرام می داند مثل سلار و سید مرتضی. یک قول نیز آن را واجب تخییری می داند.

حتی نباید تعیینی بودن نماز جمعه در زمان حضور را مسلم گرفت؛ این روایات با وجوب تخییری داشتن آن در زمان حضور نیز صلاحیت دارد. این روایات حتی موارد استثناء مثل مریض و زنان و غیره را نیز مطرح نکرده اند و مفروض این روایات جایی است که نماز جمعه واجب شده باشند. بنابراین دلالت این احادیث را در زمان صدور هم قبول نداریم. این طور لسان ها در روایات نماز جماعت نیز وارد شده است. در مورد خلف وعده نیز این طور روایات وارد شده است که این ها همه در مقام بیان اهتمام هستند و نمی شود وجوب را از آن ها استفاده کرد. اگر گفتند که فلان کار را اگر نکردی جهنم می روی معلوم می شود در فرض وجوب آن کار، این عقاب ثابت می شود و نمی شود با خود این حدیث آن کار را واجب دانست

بنابراین این دسته از روایات در مقام بیان اثبات وجوب نیستند و در رتبه ی متاخر از وجوب هستند گرچه شهید ثانی به این روایات استدلال کرده است.

4طایفه دوم: بیان تشریع و وجوب نماز جمعه

طایفه ثانیه: این دسته از روایات ظاهر در مقام بیان شریعت هستند. اولین روایتی که در باب اول صاحب وسائل آورده است این چنین است:

« مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ ع قَالَ: إِنَّمَا «5» فَرَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى النَّاسِ- مِنَ الْجُمُعَةِ إِلَى الْجُمُعَةِ خَمْساً وَ ثَلَاثِينَ صَلَاةً- مِنْهَا صَلَاةٌ وَاحِدَةٌ فَرَضَهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي جَمَاعَةٍ- وَ هِيَ الْجُمُعَةُ وَ وَضَعَهَا عَنْ تِسْعَةٍ- عَنِ الصَّغِيرِ وَ الْكَبِيرِ وَ الْمَجْنُونِ وَ الْمُسَافِرِ- وَ الْعَبْدِ وَ الْمَرْأَةِ وَ الْمَرِيضِ وَ الْأَعْمَى- وَ مَنْ كَانَ عَلَى رَأْسِ فَرْسَخَيْنِ»[9] .

سند صدوق به زراره تمام است علاوه بر اینکه این حدیث چند سند دیگر نیز دارد.

«وَ رَوَاهُ الْكُلَيْنِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ وَ عَنْ‌ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ جَمِيعاً عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ وَ رَوَاهُ الشَّيْخُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَعْقُوبَ وَ رَوَاهُ الصَّدُوقُ فِي الْأَمَالِي عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ»[10] .

در این روایت حضرت می فرمایند خدای متعال از یک جمعه تا جمعه ی بعد 35 نماز واجب کرده است که در یکی از آن ها جماعت نیز واجب است و از نه دسته از افراد نیز این نماز بر داشته شده است. این روایت کامل ترین روایت است که تمام نه دسته را ذکر کرده است برخلاف روایاتی دیگر که فقط چهار یا پنج دسته برداشته شده است.

نکته : شاید مراد از مجنون در این روایت مجنون ادواری در زمان عاقل بودنش باشد. وگرنه جای گفتن نداشت.

این روایت اطلاق دارد. فرض الله عز و جل علی الناس، مانند ایه ی شریفه ای که می گوید ﴿وماارسلناک الا کافه للناس﴾[11] ؛ ناس یعنی همه ی مردم؛ چه مردمی که زمان حضور هستند و چه مردمی که در زمان غیبت می باشند.

بنابراین نماز جمعه طبق این روایت در زمان غیبت نیز واجب است.

مشابه این روایت هم روایات دیگری وارد شده است.

روایت هشتم از زراره نیز اطلاق دارد:

« عَنْهُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ ع قَالَ: صَلَاةُ الْجُمُعَةِ فَرِيضَةٌ- وَ الِاجْتِمَاعُ إِلَيْهَا فَرِيضَةٌ مَعَ الْإِمَامِ- فَإِنْ تَرَكَ رَجُلٌ مِنْ غَيْرِ عِلَّةٍ ثَلَاثَ جُمَعٍ- فَقَدْ تَرَكَ ثَلَاثَ فَرَائِضَ- وَ لَا يَدَعُ ثَلَاثَ فَرَائِضَ مِنْ غَيْرِ عِلَّةٍ إِلَّا مُنَافِقٌ»[12] .

روایت بعدی روایت صحیحه منصور بن حازم است؛ این روایت شانزدهم، بهترین روایت در این باب است که می تواند اطلاق داشته باشد.

« عَنْهُ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ مَنْصُورٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: الْجُمُعَةُ وَاجِبَةٌ عَلَى كُلِّ أَحَدٍ- لَا يُعْذَرُ النَّاسُ فِيهَا إِلَّا خَمْسَةٌ الْمَرْأَةُ وَ الْمَمْلُوكُ- وَ الْمُسَافِرُ وَ الْمَرِيضُ وَ الصَّبِيُّ»[13] .

روایت دیگری که در باب 4 از زراره نقل شده است بدین شرح است:

« عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع الْجُمُعَةُ وَاجِبَةٌ عَلَى مَنْ إِنْ صَلَّى الْغَدَاةَ فِي أَهْلِهِ أَدْرَكَ الْجُمُعَةَ وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّمَا يُصَلِّي الْعَصْرَ فِي وَقْتِ الظُّهْرِ فِي سَائِرِ الْأَيَّامِ كَيْ إِذَا قَضَوُا الصَّلَاةَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص رَجَعُوا إِلَى رِحَالِهِمْ قَبْلَ اللَّيْلِ وَ ذَلِكَ سُنَّةٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ»[14] .

امام علیه السلام در این روایت فلسفه ی دو فرسخ را بیان کرده است. «و ذلک سنه الی یوم القیامه». این ذیل حدیث مهم است.که هم زمان معصوم را شامل می شود و هم زمان غیبت را؛

ذیل روایت داستان این که چرا دو فرسخ است را مطرح کرده است.

سوال: این ذلک به همین لطف پیامبر مبنی بر جمع کردن مردم در یک مکان بر می گردد.

جواب: این کلام صحیح نیست. ظاهر روایت این است که این نماز جمعه سنت است تا روز قیامت؛

عده ای بر این روایات استدلال کرده اندو اطلاق دارد، بلکه عموم دارد و از أدات عموم نیز در آن ها استفاده شده است و هم زمان حضور را شامل می شود و هم زمان غیبت را؛

4.1ادعای عدم اطلاق

برخی جواب داده اند که این روایات اطلاق ندارند بلکه در مقام اصل تشریع است که مشروع شده است؛ اما اینکه بر چه کسانی واجب شده باشد اطلاق ندارد؛ استشهاد کرده اند همانطور که نسبت به اجزاء و شرایط استدلال به اطلاق این روایت غلط است و اگر شک کردید که قنوت واجب است یا خیر نمی توانید بگویید که نماز جمعه واجب است و اطلاق دارد، همانطور نیز در اینکه نسبت به چه کسانی واجب شده است نمی توان به اطلاق این روایات استدلال کرد. آیا موضوع این روایات خصوص حاضرین در زمان معصومین است یا اینکه فرض غیبت را نیز شامل می شوند. از نظر موضوع، این روایات اطلاق ندارند، همانطور که از لحاظ متعلق اطلاق ندارند.

این اشکالی است که برخی کرده اند که ظاهرا در رساله ی محقق کرکی هم باشد که این طایفه از روایات اطلاق ندارد و زمان حضور را شامل نیست.

4.2مناقشه در ادعای عدم اطلاق

لکن به ذهن می زند که این قیاس مع الفارق است؛ نسبت به متعلق درست است که 35 نماز واجب است و در صدد بیان چگونگی آن نیست. لکن نسبت به موضوع به ذهن می زند که در صدد بیان است. می گوید الناس، می خواهد موضوع را بگوید که بر همه واجب است. شاهدش این است که یک عده ای را استثناء می کند معلوم است که نسبت به خصوصیات موضوع نظر دارد که بر چه کسی واجب است و بر چه کسی واجب نیست. اینکه چگونه واجب شده است را در صدد بیان نیست اما اینکه بر چه کسی واجب است در مقام بیان است و شاهدش نیز استثناء برخی افراد بر آن است.

علاوه بر اینکه برخی روایات از أدات عموم استفاده شده است و نیازی به مقدمات حکمت ندارد؛ مستدلین می گویند خصوصا اینکه در روایت اخیر تصریح می کند که ذلک سنۀ الی یوم القیامۀ. فهم عرفی این است که این نماز تا روز قیامت واجب است. این نکته که چرا نماز عصر را خواند، یک نکته ی معترضه بود. اصل این که تا روز قیامت سنت است مربوط به نماز جمعه است .

 


[2] .البته محقق سبزواری خود قائل به وجوب عینی نماز جمعه بوده و عده ای او را متاثر از افکار شهید ثانی می دانند.« محقق سبزوارى در آغاز رسالۀ خود به طور صريح مى‌نويسد: «با وجود وجوب عينى نماز جمعه در عصر و زمان ما، حتى علما، صلحا و بزرگان در اهمال در برگزارى نماز جمعه متفق هستند و به گونه‌اى از آن فاصله گرفته‌اند كه اين طاعت در شهرهاى ايمان رخت، بربسته است». گفتنى است كه مخالفان نماز جمعه، بسيارى‌شان به شدت بر ضد محقق سبزوارى فعاليت مى‌كردند. شيخ على نوادۀ صاحب معالم- كه خود فرزند شهيد ثانى است- در رساله‌اى كه بر ضد محقق نوشته، او را متهم به بى‌سوادى كرده است.»دوازده رساله ی فقهی در باره ی نماز جمعه ص34.
[3] .دوازده رساله ی فقهی درباره ی نماز جمعه، ص62.
[5] رسائل الشهید الثانی، زین الدین بن علی العاملی (الشهید الثانی)، ج1، ص176..« و لمّا سمّاها اللهُ تعالى ذِكراً و أمر بها في هذه السورةِ و ندب إلى قراءتها في‌ صلاة الجمعة بل قيل: إنّه أوجَبَها لِيتذكّرَ السامعونَ مَواقِعَ الأمرِ و مَوارِدَ الفضل عَقّبَه في السورة التي بعدَها التي يَذْكرُ فيها المنافقين بالنهي عَنْ تركِها و الإهمالِ لها و الاشتغالِ عنها بقوله تعالى يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لٰا تُلْهِكُمْ أَمْوالُكُمْ وَ لا أَوْلدُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللّهِ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ و نَدَبَ إلى قراءةِ هذه السورةِ فيها أيضاً لذلك، تأكيداً للتذكير بهذا الفرضِ الكبِيرِ. و مثلُ هذا لا يُوجَدُ في غيره مِنَ الفُروضِ مطلقاً؛ فإنّ الأوامِرَ بها مطلقة مجملة غالباً خالية من هذا التأكيدِ و التصريحِ بالخصوصِ، حتّى الصلاة التي هي أفضلُ الطاعات بعدَ الإيمان»

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo