< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مهدی گنجی

97/08/23

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: منصب بودن امامت جمعه و اذن امام /نماز جمعه /صلات

خلاصه مباحث گذشته:

در جلسه ی گذشته حضرت استاد با استفاده از روایات مختلف منصب بودن امامت جمعه را قبول کردند. از جمله حدیث فضل بن شاذان و برخی از روایات دیگر و سیره؛

1مرحله ی اول بحث :منصب بودن امامت جمعه

بحث در این بود که آیا امامت جمعه از مناصب است که نیاز به نصب یا اذن امام داشته باشد یا خیر؟! و در مرحله ی دوم اینکه بر فرض که منصب باشد، آیا اذن امام درمورد زمان غیبت صادر شده است یا خیر؟!مرحوم بروجردی هم نظر با برخی از فقهای سابق امامت جمعه را از مناصب می دانند. ایشان می فرمایند مانند قضاوت است که نیاز به نصب دارد. استدلال شده بود بر منصب بودن امامت جمعه به ادله ی سه گانه اجماع و روایات و سیره که عمده کلمات را بیان کردیم.

1.1کلام محقق خویی رحمه الله

مرحوم خویی هم بحثی را در باب عدم مشروعیت نماز جمعه در زمان غیبت مطرح کرده است. ایشان نتیجه گرفته است که امامت نماز جمعه نیاز به نصب ندارد. نظر شهید ثانی را فی الجمله تایید کرده است که می گوید امامت جمعه نیاز به نصب ندارد. ایشان می فرماید ما دلیلی بر منصب بودن امامت جمعه نداریم و در روایات مذکور در جلسات گذشته، مناقشه می کند[1] .

تفاوت محقق خویی و شهید ثانی این است که شهید ثانی می فرماید مانند امامت جماعت است و واجب عینی است و با سایر نماز ها فرق نمی کند. ولی محقق خویی می فرماید واجب تخییری است و دو نوع کلمات دارد؛ یکی اینکه باید امامت جمعه مزاحم با اهل بیت نباشد، یا مزاحم با کسی که منصوب از جانب امام است نباشد. در برخی از کلمات هم فرموده اند که برفرض که منصب باشد و نیاز به اذن داشته باشد، ائمه اذن داده اند.

1.1.1مناقشه محقق خویی در ادله منصب بودن

ما در جلسات گذشته فرمایشات ایشان را غفلت کردیم و ذکر نکردیم در حالی که ذکر آن خالی از لطف نیست. ایشان در ادله ی منصب بودن امامت جمعه مناقشه می کنند. اجماع را که قبول ندارند و راجع به روایات نیز فرمایشاتی دارند:

 

1.1.1.1روایت فضل بن شاذان

نسبت به روایت علل که محقق بروجردی سند و دلالت آن را تمام می دانست، ایشان سند و دلالت آن را ناتمام می دانند. در مناقشه در دلالت روایت فضل می فرمایند که هیچ دلالتی بر منصب بودن نمی کند. درست است که کسی که امام می شود باید علم و فقه داشته باشد، در ذیل روایت نیز آمده است که:

« وَ لَيْسَ بِفَاعِلٍ غَيْرُهُ مِمَّنْ يَؤُمُّ النَّاسَ فِي غَيْرِ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَإِنْ قَالَ فَلِمَ جُعِلَتْ خُطْبَتَانِ قِيلَ لِأَنْ تَكُونَ وَاحِدَةً لِلثَّنَاءِ وَ التَّمْجِيدِ وَ التَّقْدِيسِ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْأُخْرَى لِلْحَوَائِجِ وَ الْإِعْذَارِ وَ الْإِنْذَارِ وَ الدُّعَاءِ وَ لِمَا يُرِيدُ أَنْ يُعَلِّمَهُمْ مِنْ أَمْرِهِ وَ نَهْيِهِ مَا فِيهِ الصَّلَاحُ وَ الْفَسَادُ»[2]

لکن می گوید که از این فهمیده نمی شود که امامت جمعه نصبی است. بلکه تنها فهمیده می شود که امامت جمعه با امامت جماعت فرق می کند. زیرا مشهد عام است و همه از همه جا برای اقامه ی نماز می آیند، لذا امام جمعه باید ویژگی هایی علاوه بر امام جماعت معمولی داشته باشد. علم و خطابه و غیره داشته باشد تا بتواند از پس این کار برآید. این اشکال دلالی محقق خویی در این روایت است.

1.1.2مناقشه در کلام محقق خویی

لکن به ذهن می اید که یک نکته را ما چند دفعه از اول کلمات ایشان تا آخر نگاه کردیم، مطلبی را که محقق بروجردی روی آن مطلب تاکید و اصرار دارد و منصب بودن را از آن فهمیده است، محقق خویی این مطلب را متعرض نشده اند. آنچه در این روایت مهم است که محقق بروجردی اصرار دارند این است که در صدر روایت می گوید که این نماز را امیر اقامه می کند و در برخی از نسخ آمده است که امام اقامه می کند[3] . نمی گوید که یک نفر امام بشود. بلکه می گوید مفروض این است که امام این نماز را اقامه می کند. اینکه یک نفر بیاید و بشود امام، این در روایت نیامده است. خصوصا اینکه در برخی از نسخ امیر آمده است. امامت و امیر بودن امری نصبی است.

در ذهن ما همین نکته مهم است که در روایات الامام و الامیر آمده است:

« فَأَرَادَ أَنْ يَكُونَ لِلْأَمِيرِ سَبَبٌ إِلَى مَوْعِظَتِهِمْ»[4]

و این می فهماند که امامت نصبی است و بدون جعل نمی شود. این اشکال ایشان در مورد روایت علل بود که جواب داده شد.

1.1.2.1کلام محقق خویی راجع به روایات مویده

فرمایش دیگر ایشان راجع به روایات ضعاف بود که در جلسه ی گذشته بیان کردیم که می فرمودند:

«وَ عَنْ عَلِيٍّ ص أَنَّهُ قَالَ: لَا يَصْلُحُ الْحُكْمُ وَ لَا الْحُدُودُ وَ لَا الْجُمُعَةُ إِلَّا بِإِمَامٍ»[5]

یا در روایت دیگر که «ان الجمعه و الحکومه لامام المسلمین»

از رساله ابن عصفور نقل شده است که « «ان الجمعة لنا و الجماعة لشيعتنا» « لنا الخمس و لنا الأنفال و لنا الجمعة و لنا صفو المال‌». « اربع الی الولاۀ الفیء و الحدود و الجمعه و الصدقات»

همچنین در معتبره طلحه بن زید:

« أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ طَلْحَةَ بْنِ زَيْدٍ عَنْ جَعْفَرٍ ع عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ: لَا جُمُعَةَ إِلَّا فِي مِصْرٍ تُقَامُ فِيهِ الْحُدُودُ»[6] .

« عَنْهُ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَفْصِ بْنِ غِيَاثٍ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ ع قَالَ: لَيْسَ عَلَى أَهْلِ الْقُرَى جُمُعَةٌ وَ لَا خُرُوجٌ فِي الْعِيدَيْنِ».[7]

ایشان می فرمایند این روایات هیچ دلالتی ندارند. این روایات فقط در مقام بیان این نکته هستند که ما اهل بیت احق نسبت به این مقام هستیم. نه اینکه حتما باید ما امام جمعه را نصب کنیم. ایشان می فرماید مانندقاضی است که قضاوت را اجازه داده اند، این جا نیز اجازه داده اند. خلاصه اینکه ایشان علاوه بر اشکال سندی اشکال دلالی نیز می کنند که از این روایات نمی توان منصب بودن آن را فهمید علاوه بر اینکه اگر منصب هم باشد امام اذن داده است.

1.1.2.2مناقشه در کلام محقق خویی

به نظر ما در کلمات ایشان خلط شده است. ایشان یک دفعه بیان می کند که منصب نیست، و در برخی از عبارات قبول می کند که منصب است و امامان ما اذن داده اند.

به نظر ما به قرینه ی اینکه متفاهم عرفی از این روایات که امامت جمعه را کنار قضاوت قرار داده اند، ظاهر این است که این منصب نیز مانند قضاوت و اقامه ی حدود است. لا یصلح الحکم و لا الحدود و لا الجمعه الا للامام. ظاهر این روایت این است که منصبی است که باید امام او را بگمارد. مجرد احقیت نیست. ایشان می گوید این روایات فقط احق بودن را می رساند، لذا نباید مزاحمت کرد؛ لذا اگر کسی منصوب از امام بود و خواست نماز را بخواند نباید شخصی دیگر بخواند ولی اگر کسی از طرف امام نخواند، هیچ اشکالی ندارد که دیگران بخوانند.

راجع به روایت صحیفه سجادیه نیز ایشان همان احق بودن اهل بیت به این مقام را می فهمد و منصب بودن را برداشت نمی کند. به نظر ما این نوع برداشت از روایات، خلاف ظاهر است. ظاهر این روایات این است که این مقام برای ما جعل شده است. این مقام مخصوص ماست و شخصی اگر بخواهد بخواند باید از طرف ما منصوب شده باشد. این روایات فقط در مقام بیان احق بودن نیستند.

1.1.3بررسی کلام محقق خویی در مورد سیره

خلاصه این ها ادعاهایی بود که محقق خویی رحمه الله کرده اند. ایشان در مورد سیره نیز فرموده اند تمسک به سیره من غرائب الکلام است. از سیره استفاده کردن برای اینکه امامت جمعه از مناصب است، از غرائب کلام است؛ زیرا سیره فعل نبی است که اصلا ثابت نیست پیامبر اکرم کسی را به عنوان امام جمعه نصب کرده باشد. خود حضرت در مدینه نماز می خواندند و اطراف مدینه نیز شرکت می کردند لذا از جانب پیامبر که نصبی صادر نشده است. از اهل بیت نیز کسی قطعا منصوب نشده است. تنها امیر المومنین علیه السلام می ماند که ایشان فرموده است نصب از جانب ایشان نیز صادر نشده است. ثابت نیست که ایشان کسی را به عنوان امام جمعه نصب کرده باشد؛ بلی، آنچه ثابت است این است که ایشان ولات و قضاتی را به عنوان والی و قاضی قرار داده اند. همان ها می آمدند و نماز جمعه را می خواندند. آن ها این کار را می کردند نه اینکه امامت جمعه جداگانه برای آن ها نصب می شد. یک امر عادی بوده است که همان والی ها و قاضی ها می آمدند و نماز جمعه می خواندند.

ایشان می فرماید آنچه ثابت است نصب ولایت و قضاوت است، سیره بر این نبوده است که مولا علیه السلام امام جمعه نصب کرده باشد. حتی یک مورد هم یافت نمی شود. بنابراین سیره نیز نمی تواند دلیل بر منصب بودن مقام امامت جمعه باشد.

به نظر ما همانطور که در گذشته نیز عرض کرده ایم، درست است که نصب کردن پیامبر کسی را به عنوان امام جمعه ثابت نیست، لکن از طرفی هم اعلامی نشد که هر کسی در روستای خودش نماز جمعه را برگزار کند. از اینکه فقط خود حضرت نماز جمعه می خواندند که این مطلب را محقق خویی هم قبول دارند، از این مطلب فهمیده می شود که منصب است. در روایات هم دارد که آن هایی که سر دو فرسخ هستند بیایند و بیش از آن ها نیایند، هیچ اشاره ای نشده است که کسانی که دور تر از دو فرسخ هستند، خودشان آنجا نماز جمعه را بخوانند. محقق بروجردی هم ادعا نمی کند که پیامبر نصب کرده است بلکه می فرماید این سیره اینگونه بوده است که نماز جمعه را خود نبی اکرم صلی الله علیه و آله برگزار می کردند و کسی دیگر برگزار نمی کرده است. بعدی ها هم همینطور بودند که اگر کسی از طرف خلفاء نصب شده بود برگزار می شد و در غیر این صورت برگزار نمی شد. بنابراین با دیدن این جوانب می توان منصب بودن را نتیجه گرفت. نماز جمعه مانند نماز جماعت نیست که هر کسی خود را امام کند، بلکه منصب بوده است. اینکه ایشان فرموده است که ثابت نیست حضرت امیر علیه السلام کسی را امام جمعه نصب کرده باشد، در جواب می گوییم اگر آن زمان ها از جانب منصوبین خلفاء از جمله منصوبین مولا امیر المومنین علیه السلام نماز جمعه اقامه می شده است، یک ارتکاز بوده است که امامت جمعه نیز از شئون والی است. اگر قاضی یا حاکم اعلام کرد که فردا عید فطر است ایشان می گوید فایده ندارد زیرا امام گفته است که تو را قاضی قرار داده ام نه اینکه این حکم ها را نیز بکنی؛ لذا محقق خویی شئون را از قاضی جدا می کنند. مثلا قاضی کسی را قیم قرار داده است، و بعد از دنیا می رود، محقق خویی می گوید تا قاضی از دنیا برود قیم بودن ساقط می شود زیرا قیم قرار دادن از شئون قاضی نیست. ایشان همان حرف را اینجا نیز تکرار می کند و می فرماید مولا علی علیه السلام عده ای را ولات قرار داده اند اما اینکه از شئون این ها این بوده باشد که امام هم بشوند، معلوم نیست. بلی، به صورت طبیعی این ها نماز جمعه را می خواندند ولی اینکه حتما منصبی در میان باشد و مخصوص این ها بوده باشد معلوم نیست.

در ذهن ما این است که آن ها در آن فضا که الامام می گفتند، اقامه ی نماز جمعه را نیز از شئون همان ولات می دانستند. جعل ولایت و قضاوت، ملازمه با جعل امامت داشته است. همان کسی که والی بوده است عادل هم بود و شرایط امامت جمعه را داشت. به غیر از شریح قاضی و برخی که دلیل خاص بر عدم عدالت آن ها داریم که به دلیل مصالحی از جانب امام علیه السلام منصوب شده بودند و شخص دیگری هم نبود، غالب ولات شرایط امام جمعه بودن را نیز داشتند.

1.1.4مختار استاد: منصب بودن امامت جمعه

بنابراین تا کنون ما ادله ی کسانی را که می گویند امامت جمعه از مناصب است را تمام دانستیم که عمده آن همین ارتکاز و همچنین عناوینی است که در روایات آمده است. ممکن است کسی در تک تک این ها مناقشه داشته باشد ولی از مجموع این ها می توان به این نتیجه رسید که امامت جمعه یک منصب است و نیاز به نصب و اذن امام دارد. امامت جمعه یک نوع اعلام ولایت است و باید پشتوانه ای داشته باشد که بیاید و برای مردم اقامه ی نماز جمعه کند.

1.1.5نقد کلام شهید ثانی در توجیه سیره

مرحوم شهید ثانی سیره را قبول کرده بود لکن توجیه می کرد که سیره بر نصب بوده است به این دلیل که نزاع نشود و مشخص باشد که چه کسی باید نماز جمعه بخواند[8] ، به نظر ما این کلام تمام نیست. اگر کسی به خاطر منافع اینکه باید او امام جمعه شود، نزاع کند اصلا از عدالت خارج می شود. کار خیر منازعه ندارد. کسی که به خاطر این کار ها نزاع کند، به درد موعظه ی مردم نمی خورد. ریاست اینطور است. مردم قبول نمی کنند. هر چه هم بگویید که من برای دین این کار را می کنم مردم قبول نمی کنند. اگر دو آخوند سر یک امامتی دعوا کنند هردو از چشم مردم می افتند. دین باید صلاح بیاورد، همین که نزاع شود معلوم می شود که ریشه ی شیطانی دارد. یک مسئله ای است در صلاۀ که اگر کسی بگوید من امام شوم و دیگری بگوید من امام شوم، بعضی تعلیقه زده اند که اولی این است که به هیچ کدام اقتدا نشود!! این مسئله در عروه آمده است.

2مرحله ی دوم: بررسی احراز اذن امام در زمان غیبت

مرحله ی دوم بحث این بود که حال که این منصب نصبی است و نیاز به اذن دارد، آیا می توان گفت اذن داده شده است یا خیر؟! مشهور کسانی که شرط را اذن می داده اند فرموده اند که اذن صادر شده است[9] . در مقابل محقق بروجردی که می فرماید اذن صادر نشده است[10] . محقق حکیم نیز همین عدم اذن را مطرح می کنند. محقق بروجردی می فرماید دلیل بر اذن نداریم لذا احتیاط می کنند.

2.1ادله ی اذن امام معصوم نسبت به زمان غیبت

کسانی که اذن را محقق می دانند به ادله ای استدلال می کنند:

2.1.1دلیل اول: روایات نصب قاضی

روایاتی که درباره ی نصب قضاوت وارد شده است. گفته اند همین که امام کسی را به عنوان قاضی نصب کرده باشد حاکی از اذن در مورد نماز جمعه نیز می باشد. بلااشکال این قضایا حقیقیه است. اگر کسی «عرف احکامنا باشد فقد جعلته حاکما»[11] ، یک قضیه حقیقیه است که شامل زمان غیبت نیز می شود. اگر کسی این را انکار کند خلاف قاعده است که بگوییم امام در زمان غیبت مردم را رها کرده باشد و اذن قضاوت هم نداده باشد و حرج و مرج شود.

این دلیل به دو بیان مطرح شده است:

2.1.1.1بیان اول: اولویت

گفته شده است قضاوت به این مهمی که جعل شده است. شارع مقدس حکمی را که مرتبط با این امور مهمه است که گاهی شاید قاضی حکم به قتل کند، شارع این را نافذ قرار داده است به طریق اولی امامت جمعه را نیز اذن داده است[12] . البته واضح است که این اذن فقط برای کسانی که عارف به احکام دین باشند و مشمول عرف احکامنا باشد.

جواب داده اند که اولویتی در کار نیست. در قضاوت ضرورت است؛ زیرا اگر نباشد حرج و مرج لازم می آید و حق به حقدار نمی رسد. ولی اینکه نماز جمعه نباشد، هیچ مشکلی در جامعه پیش نمی اید. راه رسیدن به خدا نیز منحصر در نماز جمعه نیست و با مجالس دیگر نیز می توان نشر معنویت کرد. البته شکی نیست که نماز جمعه دارای برکاتی است لکن اینکه بخواهیم با بیان اولویت نصب امامت جمعه را نیز نتیجه بگیریم درست نیست. شاید امامت جمعه نیز مانند قتال ابتدایی باشد که نیاز به اذن امام دارد.

2.1.1.2بیان دوم: داستان شئون

برخی به مسئله ی شئون تمسک کرده اند که در جلسه ی بعد انشاالله مطرح خواهد شد.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته .

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo