< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مهدی گنجی

97/08/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: تخییری یا تعیینی بودن وجوب نماز جمعه /نماز جمعه /صلات

خلاصه مباحث گذشته:

در جلسه ی گذشته استاد به بیان عدم ملازمه بین عدم مشروعیت نماز جمعه و حرمت آن پرداختند. سپس قرائنی در عدم تعیینی بودن وجوب نماز جمعه در عصر غیبت پرداختند که در ادامه به تکمله ی آن ها پرداخته می شود.

 

1تعیینی یا تخییری بودن وجوب نماز جمعه

عرض شد که ظهور ادله ی نماز جمعه وجوب تعیینی آن است. آیا این ظهور اطلاقی قرینه ی بر خلاف دارد تا از این ظهور دست برداریم یا خیر؟! مشهور قرائنی مطرح کرده اند که مانع از ظهور تعیینی آن می شود.

1.1قرائن تخییری بودن وجوب نماز جمعه

1.1.1قرینه ی اول: اجماع و تسالم

عمده قرینه ی مشهور بر عدم تعیینی بودن وجوب نماز جمعه، اجماع و تسالم است. از علمای سابق که متصل به زمان روات بودند، احدی وجوب تعیینی را مطرح نکرده است. [برای تقریب به ذهن گفته می شود:] جایی که اصحاب استادی بر خلاف ظاهر لفظ آن استاد سخن می گویند، قرینه است بر اینکه آن استاد ظاهر این الفاظ را اراده نکرده است؛ اگر قرار بود ظاهرش را اراده کند، شاگردان کلام او را بر خلاف ظاهر معنا نمی کردند. شاگردان استاد، مبانی و مقاصد او را بهتر می فهمند. این یک امر مهمی است. این که در صدر اول هیچ کسی وجوب تعیینی را با اینکه این همه روایت وارد شده است، مطرح نکرده است، معلوم می شود که مبنای رییس مذهب همان وجوب تخییری است که ما هم نکته ای را اضافه کردیم که حتی در زمان حضور هم آنچه در اذهان مرتکز بود، وجوب تخییری بوده است؛ بنابراین وجوب تعیینی را از اساس غیر ثابت می دانیم. این ها مجرد اجماع نیست تا اینکه شهید ثانی اشکال کنند، بلکه این ها نوعی تسالم است و بالاتر از اجماع است.

1.1.2قرینه ی دوم: عمل اصحاب اهل بیت

اصحاب ائمه علیهم السلام نماز جمعه نمی خواندند و در این شکی نیست. فی الجمله ثابت است که آن ها گاهی در نماز جمعه اهل سنت از باب مصبلحت تقیه یا غیره شرکت می کردند، لکن آن نماز جمعه باطل است؛ لذا در روایات داریم که اگر شرکت کردی دو رکعت هم اضافه کن و نماز خودت را بخوان. بنابراین قطعا مسلم است که ایشان به تبع از خود اهل بیت نماز جمعه صحیح نمی خواندند. اگر قرار بود واجب تعیینی باشد، با این همه اهمیتی که دارد، جا نداشت که آنها ترک کنند و عصیان آن ها نیز احتمالی بسیار بعید است. احتمال اینکه در خفاء بر گزار می کردند نیز گفتنی نیست. صفت نماز جمعه بروز داشتن آن است و خفاء بردار نیست. اگر برگزار می کردند حتما مواردی در تاریخ نام برده می شد. بنابراین قطعا اصحاب اهل بیت نماز جمعه نمی خواندند.

اشکال نشود که شاید نخواندن آن ها به دلیل عدم صدور نصب و اذن از جانب امام بوده است؛ زیرا در جواب گفته می شود این احتمال گفتنی نیست؛ زیرا در آن روایت زراره با امام صادق که به روایت تحثیث معروف است، حضرت، زراره را ترغیب به نماز جمعه کرد، زراره گمان کرد که حال که اینقدر مهم است با خود امام صادق علیه السلام بخوانیم، حضرت فرمودند: خیر ما نمی خوانیم مرادم این بود که نزد خودتان بخوانید.

« عَنْهُ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: حَثَّنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع عَلَى صَلَاةِ الْجُمُعَةِ حَتَّى ظَنَنْتُ أَنَّهُ يُرِيدُ أَنْ نَأْتِيَهُ فَقُلْتُ نَغْدُو عَلَيْكَ فَقَالَ لَا إِنَّمَا عَنَيْتُ عِنْدَكُمْ»[1] .

معلوم می شود که خود او نیز متوجه وجوب تعیینی اش نشده بود، خودش نیز نماز جمعه نمی خوانده است.

این احتمال هم که اصحاب اهل بیت می خواستند بخوانند و ایشان اذن نمی دادند، بسیار بعید است.

گفته نشود که از پیامبر اکرم یک مورد هم نقل نشده است که نماز جمعه را ترک کند و نماز ظهر بخواند؛ زیرا فعل معصوم دلیل برلزوم نمی شود؛ نماز جمعه خواندن افضل افراد است و ایشان حاکم بوده است و شرایطش بوده، طبیعتا افضل افراد را اتیان می کرده است.

نهایت چیزی که می توان گفت این است که بگوییم به دلیل اینکه امام علیه السلام مبسوط الید نبوده اند، وجوب تعیینی نداشته است. این داستان در زمان غیبت نیز وجود دارد؛ امام معصوم وجود ندارند و مبسوط الید نیستند؛ می گوییم همانطور که در زمان امام علیه السلام حکومت شرعی امام معصوم وجود نداشت و وجوب تعیینی منتفی بود، در زمان غیبت نیز همین گونه است و وجوب تخییری ادامه دارد. زمان ما بالاتر از زمان معصوم نیست. در زمان معصوم وجوب تعیینی وجود نداشته است، در زمان ما نیز به طریق اولی وجوب تعیینی ندارد.

بنابراین می گوییم اگر هم انتفاء وجوب تعیینی به صورت مطلق را قبول نکنید، لا أقلش این است که در زمان غیبت که بسط ید امام معصوم نیست، منتفی است.

1.1.3جواب شهید صدر به قرینه دوم

فقط آن مطلبی که شهید صدر فتوا به وجوب تعیینی داده است می تواند از این قرینه اینگونه جواب بدهد که ما مطلقات را قبول کردیم که ظهور در وجوب تعیینی دارند و باید قرینه بر خلاف بیاوریم. قرینه بر خلافش مخصوص جایی است که امام مبسوط الید نباشد و نتواند امام جمعه نصب کند. در این موارد رفع ید از اطلاقات نماز جمعه می کنیم، اما اگر توانستیم نماز صحیح را در ملأ عام به صورت صحیح بیاوریم، این قرینیت دیگر نمی تواند مانع از ظهور روایات در وجوب تعیینی باشد. به مقداری که این قرینه قرینیت دارد می توان از ظهورات رفع ید کرد، ولی اگر توانستیم با شرایط صحیح به جا آوریم، این قرائن دیگر نمی توانند قرینیت داشته باشند و نسبت به این گونه موارد ضیق است.

1.1.3.1جواب به مناقشه

مگر اینکه جواب از این مناقشه را کسی اینگونه بدهد؛ بدین بیان که کسی بگوید درست است که در زمان مولا علی علیه السلام در ملأ عام امکان اقامه ی نماز جمعه ی صحیح نبوده است. لکن اینگونه نبوده است که اصلا امکان اقامه ی آن نباشد. در برخی روستاها و شهر های دورافتاده که کسی باخبر نمی شد، امکان نماز جمعه خواندن در آن وجوب داشته است. تمکن نداشتن به این وسعت بعید است. بنابراین اگر شما اطمینان پیدا کردید که در زمان اهل بیت ولو فی بعض الامصار امکان نماز جمعه خواندن بوده است و این ها نمی خواندند، به صورتی که اهل سنت این ها را متهم به ترک واجب می کردند، اگر اطمینان به این قضیه پیدا شد که آن ها امکان خواندن داشتند و نمی خواندند، حرفی نیست و مناقشه شهید صدر به قرینه ی دوم وارد است. لکن اطمینان به نخواندن آن ها ولو اینکه خوفی نباشد و در شهر های دور افتاده باشند، بعید است.

این مطلب در ذهن ما نیز اقرب است که نماز جمعه نزد شیعه در زمان اهل بیت علیهم السلام متروک بود و چون نمی شود بگوییم همه جا نمی توانستند بخوانند، پس قرینه ی ثانیه درست است که در زمان ائمه نماز جمعه نمی خواندند و کشف می کند که وجوب تعیینی نداشته است.

1.1.4قرینه ی سوم: استثناء عده ای از وجوب نماز جمعه

محقق خویی فرموده است: از جمله کسانی که از نماز جمعه استثناء زده شده اند کسانی هستند که سر دو فرسخ فاصله با نماز جمعه دارند. کسانی که دور از نماز جمعه هستند، وجوب نماز جمعه از آن ها برداشته شده است و این با وجوب تعیینی نماز جمعه سازگاری ندارد. اگر بناء بود واجب تعیینی بوده باشد، باید می فرمودند که کسانی که کمتر از دو فرسخ هستند، بیایند و شرکت کنند و اگر بیشتر از دو فرسخ هستند، خودشان در آن جا نماز را بخوانند[2] .

گفته نشود که آن ها به دلیل اینکه امام جمعه نداشتند نمی خواندند. در جواب گفته می شود اولا روایات اطلاق دارد. ثانیا مگر امام جمعه با امام جماعت چه فرقی می کند؟ اقل واجب نماز جمعه دو خطبه است با چند جمله که همه می توانند آن را بخوانند. خطبه های نماز جمعه آن قدر هم سخت نیست که کسی از عهده ی آن بر نیاید. اگر واجب تعیینی بوده باشد، باید عده ای بروند و همان مقدار را یاد بگیرند. خاصیت وجوب تعیینی اینچنین است که مردم بدان اهتمام می ورزند و یاد می گیرند.

بنابراین همین استثناء از روایات، خود قرینه ای بر عدم وجوب تعیینی است.

1.1.4.1مناقشه در قرینه سوم

به نظر ما این قرینه دارای مناقشه است. اینکه محقق خویی فرموده است که دو خطبه خواندن در نماز جمعه از معمول مردم امکان پذیر است، به نظر ما تمام نیست. امام جمعه بودن کار ساده ای نیست. شاهدش اینکه در طول تاریخ هم در حق عمر و عثمان آمده است که آمدند بخوانند و وسط های خطبه نتوانستند ادامه دهند.

اما اینکه فرمودند که اگر واجب تعیینی بود باید یاد می گرفتند، این کلام نیز ناتمام است؛ زیرا این بر مبنای این است که شرط وجوب نماز جمعه اذن و نصب امام نباشد. خود محقق خویی لزوم نصب را در برخی عبارات قبول کرده اند، بنابراین احتمال می رود که پیامبر اکرم اذن به آن ها(کسانی که دور بودند) نداده باشد و نصب نکرده باشد، به همین دلیل بر آن ها واجب نبوده است. این مطلب با واجب تعیینی سازگار است و منافاتی ندارد؛ زیرا شاید عدم وجوب نماز نسبت به آن ها به دلیل عدم نصب پیامبر اکرم بوده باشد. شاهدش نیز اخبار قُری است. در اخبار قری آمده است که اگر کسی وجود داشت که قدرت بر خواندن خطبه داشت، نماز را اقامه کنید. یعنی اگر امامی بود که منصوب از جانب امام بود، نماز را اقامه کنید. این با وجوب تعیینی داشتن نماز جمعه به خوبی سازگار است.

وجه اینکه کسانی که سر دو فرسخ هستند از وجوب استثناء شده اند، تخییری بودن وجوب نیست بلکه ممکن است آن را واجب تعیینی بدانیم و در عین حال آن ها به دلیل اینکه امام نداشتند و کسی را هم پیامبر نصب نکرده بود، تکلیفی نسبت به خواندن آن نداشته اند.

فعل نبی دال بر چیزی نیست و ما اطلاع از حکمت آن نداریم. خلاصه اینکه کلام محقق خویی در رابطه با قرینه ی دوم صحیح نیست. فراموش نشود طبق مبنایی که نصب را لازم نمی داند، مناقشه ی دوم به محقق خویی وارد نخواهد بود. اگر کسی گفت امامت جمعه امامت نصبی است، می تواند به مناقشه ی دوم به محقق خویی ایراد وارد کند که شاید استثناء کسانی که دور از مدینه هستند، این باشد که پیامبر کسی را بین آن ها نصب نکرده بود. لذا ارتباطی به تخییری بودن نماز جمعه ندارد.

1.1.5قرینه ی چهارم: اخبار قری

از اخبار قری تخییری بودن استفاده می شود. زیرا در اخبار قری فرمود اگر، اگر امامی داشته باشند نماز جمعه را اقامه کنند و اگر ندارند واجب نیست. اخبار قری شرط آمده بود: «ان کان لهم امام یخطب»، اگر نماز جمعه وجوب تعیینی داشته باشد، اگر دیگر معنا نخواهد داشت. اگر می خواست وجوب تعیینی داشته باشد باید می گفت که باید یکی از آن ها امامت را یاد بگیرد. بنابراین همین تعلیق دلیل بر تخییری بودن وجوب نماز جمعه است. اخبار قری این شبهه را دارد که ان کان امام یخطب؛ یعنی اگر نصب کرده باشند کسی را؛ نه اینکه یک نفر برود و امامت کند. آن روایات می گویند که اگر امامی را نصب کرده باشند واجب است تعیینا و اگر امامی را نصب نکرده باشند، وجوب تعیینی ندارند. خلاصه اینکه این قرینه ی محقق خویی نیز تمام نیست. این بنا بر مبنایی است که نصب را لازم می داند و می گوید نصب صورت نگرفته است. اما اگر نصب را لازم ندانستیم، یا مانند محقق خویی قائل به نصب عام شدیم، باز هم «ان کان امام یخطب» دلالتی بر اینکه وجوب آن وجوب تخییری باشد نداریم؛ زیرا ممکن است بگوییم که نماز جمعه به صورت تعیینی واجب است لکن شرط صحت آن، جماعت و حصول شرایط صحت است. اگر جایی شرایط صحت را نداشتند اشکالی ندارد که جماعت بخوانند. اما اگر شرایط صحت را دارند ممکن است واجب تعیینی بر آن ها بوده باشد.

1.2مختار استاد: عدم تعیینی بودن وجوب نماز جمعه

آنچه در قرینیت مهم است همان داستان لوکان لبان و اجماع صدر اول است. همان که مشهور تمسک کرده اند. بقیه قرائن از باب موید هستند. این ها ادله ی بر رفع ید از ظاهر خطابات بودند.

ما می توانیم حتی وجوب تخییری را از برخی روایات نیز استفاده کنیم. به عنوان مثال روایاتی آمده است مبنی بر اینکه اگر باران آمد نماز جمعه تعطیل است. این ها با تعیینی بودن نماز جمعه سازگاری ندارد. باب 23 روایت صحیحه آمده است:

« سَعْدٌ عَنْ أَحْمَدَ عَنِ الْحُسَيْنِ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ أَبَانٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لَا بَأْسَ بِأَنْ تَدَعَ الْجُمُعَةَ فِي الْمَطَرِ»[3] .

این جمله با وجوب تعیینی داشتن آن نمی سازد. به قول محقق خویی رحمه الله مثل این است که بگویند اگر باران آمد نماز صبح تعطیل می شود!!! روایات دیگر دال بر تخییری بودن وجوب آن است، روایاتی است که نماز جمعه را در کنار متعه قرار داده است:

« مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ فِي الْمِصْبَاحِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنِّي لَأُحِبُّ لِلرَّجُلِ أَنْ لَا يَخْرُجَ مِنَ الدُّنْيَا حَتَّى يَتَمَتَّعَ وَ لَوْ مَرَّةً- وَ أَنْ يُصَلِّيَ الْجُمُعَةَ فِي جَمَاعَةٍ»[4] .

به قرینه ی اینکه در کنار متعه قرار داده شده است می توان گفت که امام دوست دارد یک بار هم که شده، نماز جمعه را بخواند. اگر کسی بگوید که «و لومرۀ» قید متعه است، می گوییم قرینه‌ی دیگر در این روایت عبارت «إِنِّي لَأُحِبُّ» است که نماز جمعه خواندن از این جهت در سیاق متعه قرار گرفته است. این روایتی است که شیخ طوسی از ابن ابی عمیر نقل می کند. اشکال سندی دارد؛ محقق خویی رحمه الله با تبدیل و تعویض سند، مشکل آن را حل کرده است. این مطلب روی مبنای تبدیل سند است که می توان سند آن را درست کرد و از ارسال آن جلوگیری کرد. این ها قرائنی بود که با وجوب تخییری سازگاری دارند. در مقابل قرائنی وجود دارد که با تخییر سازگاری ندارند لذا محقق خویی با دیدن این قرائن قائل به قول سومی شده اند. ایشان قائلند که اقامه وجوب تخییری دارد و حضور وجوب تعیینی؛ ایشان مقتضای جمع بین ادله را این قول دانسته اند[5] .

انشاالله در جلسه ی بعد به ادامه ی مباحث می پردازیم.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo