< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مهدی گنجی

97/09/26

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: شرط وجوب یا شرط واجب بودن عدد معتبر درنماز جمعه /نماز جمعه /صلاه

خلاصه مباحث گذشته:

استاد در جلسه ی گذشته به بیان اقوال در مورد عدد معتبر درنماز جمعه پرداختند و سپس قول به پنج را که همان قول مشهور است برگزیدند. در این جلسه به بیان شرط وجوب یا شرط واجب بودن آن می پردازند.

 

1استدراک دو نکته از بحث عدد معتبر در نماز جمعه

بحث در عدد مقیمین در نماز جمعه مطرح شده بود که تمام کردیم. دو نکته از این بحث باقی مانده است:

1.1نکته ی اول: شرط وجوب یا شرط واجب

گفته شد که فرمایش مشهور شرط نماز جمعه را 5 نفر می دانند، در شرط واجب بودن آن شکی نیست. مقدمتا باید عرض کنیم که شرایط به سه قسم هستند:

    1. بعضی از شرایط فقط شرط واجب هستند مانند لا صلاه الا بطهور که طهور قید واجب است و ربطی به وجوب ندارد. شخص چه طهارت داشته باشد چه نداشته باشد لازم است که نماز بخواند.

    2. برخی از شروط شرط وجوب هستند؛ بدین معنا که شرط تکلیف هستند و شرط فعل نیستند. به عبارت دیگر تکلیف بر آن معلق شده است. لازم نیست که با فعل معیت داشته باشد. مانند استطاعت در باب حج که شرط وجوب حج است. وقتی شخص مستطیع شود وجوب فعلی می شود. استطاعت شرط واجب نیست، لذا اگر کسی فقیرانه برود حج به جا آورد اشکالی ندارد.

    3. بعضی شرایط هم هستند که هم شرط واجب و هم شرط وجوب هستند. بعد از آمدن آن وجوب می آید و واجب هم باید همراه آن آورده شود. وقت از جمله این شرایط است. به عنوان مثال بین الحدین زوال شمس تا غروب، هم شرط وجوب است که از اذا زالت الشمس وجبت الصلاه استفاده می شود، هم شرط واجب نیز است یعنی باید نماز را بین الحدین به جا آورد. اینگونه نیست که بعد از زوال وجوب بیاید و شخص بتواند بعد از غروب به جا آورد.

1.2تفاوت شرط وجوب و واجب

در همان بحث مقدمه ی واجب گفته اند که شرط وجوب لازم التحصیل نیست؛ مولا گفته است اگر مستطیع شدید حج واجب می شود و تحصیل استطاعت واجب نیست؛ زیرا وقتی استطاعت نباشد، وجوبی در بین نیست که استطاعت هم واجب باشد. مخصوصا اینکه برخی اوقات خارج از قدرت مکلف است مثل زوال شمس؛ بر خلاف قید واجب که وجوب روی تقید هم رفته است، لذا واجب التحصیل است. اگر مولا گفت نماز با طهارت واجب است عقل می گوید امتثال واجب است و امتثال آن بدین است که تحصیل طهارت بشود. نکته اش هم همین است که چون تقید مَرکب حکم شده است. وقتی مقید واجب شده باشد، از باب مقدمه باید قید آورده شود تا مقید محقق شود.

1.3کلام مرحوم آخوند: تفصیل در وجوب تحصیل شرط واجب

مرحوم آخوند در شرط الواجب یک کلامی دارند که شرط واجب، واجب التحصیل است مگر اینکه خود جاعل و مولا، آن را علی سبیل الاتفاق اخذ کرده باشد[1] . به عنوان مثال گفته است نماز با طهارت واجب است اما نماز با طهارت اگر خود طهارت اتفاق بیفتد واجب است. بنابراین اگر شرط واجب را مولا علی سبیل الاتفاق اخذ کند شرط واجب وجوب تحصیل ندارد زیرا وجوب تحصیل خلف فرض است. زیرا فرض این است که خود مولا گفته است که اگر اتفاقا محقق شد واجب است. بررسی کلام محقق آخوند به علم اصول موکول می شود. کلام ایشان روی مبنای خودش که شرایط را به علم به شرط برگردانده است قابل تصویر است.

1.4بررسی مسئله طبق قول مشهور

در محل کلام ابتداء قول به خمسه را بررسی می کنیم: مشهور که وجود 5 نفر را شرط می دانند بلا اشکال شرط واجب است یعنی مولا نماز با 5 نفر را می خواهد. فی الجمله مولا از ما نماز با 5 نفر را می خواهد و این یعنی شرط واجب است.اگر آن محقق نشود واجب محقق نشده است.شرط واجب یعنی شرط صحت آن است و اگر نباشد واجب محقق نشده است. در این بحثی نیست.

بحث در این است که آیا وجود 5 نفر شرط وجوب هم هست یا خیر؟! دو احتمال مطرح است:

    1. ممکن است کسی بگوید وجود 5 نفر شرط وجوب نیست؛ یعنی ظاهر خطاب این باشد که فقط شرط واجب است و شرط وجوب نیست. یعنی وجوب مطلق است لکن در جایی که کمتر از 5 نفر است شما قدرت بر امتثال آن ندارید.

    2. برخی نیز می گویند وجود 5 نفر علاوه بر شرط واجب، شرط وجوب نیز می باشد.

1.5مختار استاد: هم شرط واجب و هم شرط وجوب

مشکل شرط واجب بودن، این است که اگر بگوییم شرط واجب است و شرط وجوب نیست، اگر مکلف قدرت داشته باشد که 5 نفر را جمع کند و یک نفر هم امام بایستد، بر همه ی مکلفین واجب است که این کار را بکنند. معنای شرط واجب بودن 5 نفر این است که وجوب مطلق است و شرطی ندارد، لذا چون وجوب بر عهده ی مکلف هست، اگر قدرت داشته باشد باید برود و 5 نفر را جمع کند و واجب را اقامه کند. لکن این احتمال خلاف ظاهر است.

به ذهن می زند که آنچه از روایات بر می آید این است که وقتی 5 نفر شدند نماز جمعه واجب است و در غیر اینصورت واجب نیست. تحصیل 5 نفر هم گفتنی نیست و خلاف روایات است. لازمه ی شرط واجب این است که اگر قدرت داریم وجوب تحصیل باشد، و این احتمال فقهیا بعید است. اگر اینگونه بود همیشه نماز جمعه برقرار می شد چون جمع کردن 5 نفر کار زیادی ندارد. بنابراین شرط واجب دانستن 5 نفر این مشکل را دارد مگر اینکه طبق مبنای آخوند کسی بگوید که شرط واجب دو قسم است: شرط واجب واجب التحصیل و شرط واجب غیر واجب التحصیل؛ اگر آن مبنای ایشان را قبول کردیم می توان گفت که خمسه قید واجب است ولی تحصیل آن واجب نیست. طبق مبنای مرحوم آخوند اگر شرط واجب باشد، این مشکل قابل حل است لکن مبنای ایشان به نظر ما نادرست است. اینکه هم شرط واجب باشد و هم بگوید که علی سبیل الاتفاق اگر آمد، عمل را به جا آورید خلاف ارتکاز است. اصلا شبیه به تناقض می باشد و گفتنی نیست. بنابراین به نظر ما این مبنا نادرست است. لذا برای اینکه گرفتار این تالی فاسد نشویم ادعا می کنیم که ظاهر روایات این است که خمسه هم شرط واجب و هم شرط وجوب است. منبه مطلب نیز این است که ما از ظاهر روایات خمسه این را می فهمیم که قید به هیئت می خورد. همان بحثی که در اصول مطرح است که:

«الظاهر ان القید راجع الی الهیئه»

اگر مولا گفت اکرم زیدا یوم الجمعه یعنی وجوب اکرام روز جمعه است نه اینکه اکرام درروز جمعه وجوب مطلق دارد این خلاف ظاهر است. لکن شیخ به دلیل محال عقلی دانستن آن، مناقشه کرد. بنابراین همه قبول دارند که ظاهر قید به هیئت می خورد. ادعا این است که ظاهر روایات مسئله نیز همین است. در روایت فضل بن عبدالملک حضرت فرمودند:

«عَنْ فَضَالَةَ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ عَبْدِ الْمَلِكِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ إِذَا كَانَ قَوْمٌ فِي قَرْيَةٍ صَلَّوُا الْجُمُعَةَ أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ فَإِذَا كَانَ لَهُمْ مَنْ يَخْطُبُ لَهُمْ جَمَعُوا إِذَا كَانُوا خَمْسَةَ نَفَرٍ وَ إِنَّمَا جُعِلَتْ رَكْعَتَيْنِ لِمَكَانِ الْخُطْبَتَيْنِ»[2] .

ممکن است محقق خویی بگوید که این ارشاد به شرطیت است ولی ما می گوییم تا وقتی که حمل کلام بر مولویت ممکن است نباید حمل بر ارشادیت کنیم. این روایت جَمَعُوا إِذَا كَانُوا خَمْسَةَ نَفَرٍ یعنی واجب است که جمعه را بخوانند لکن این وجوب مشروط به حضور 5 نفر است. شرط واجب بودنش بلااشکال است زیرا کمتر از 5 نفر مشروع نیست، لکن بحث سر این است که آیا وجوبش نیز مشروط به حضور 5 نفر است یا خیر؛ به نظر ما ظاهر روایات می رساند که وجوب نیز مشروط است. بنابراین اگر 5 نفر بودند اقامه واجب است و در غیر این صورت اقامه وجوب ندارد.

خلاصه اینکه وجود 5 نفر هم قید واجب و هم قید وجوب است. این بنابر مسلک مشهور بود.

1.6بیان مسئله طبق قائلین به تفصیل

اما بر مبنای سبعه و خمسه که خمسه را شرط صحت می دانست، می گویند خمسه شرط واجب است و سبعه شرط وجوب است. لذا بنابر نظریه ی قائلین به تفصیل، مسئله روشن است. آن ها خود تصریح کرده اند که سبعه شرط وجوب است و خمسه شرط متعلق می باشد.

اشکال: چه اشکالی دارد که قائلین به تفصیل بگویند نسبت به 5 نفر واجب تخییری است و نسبت به هفت نفر واجب تعیینی؟!

جواب: ظاهر روایاتی که مستند ان قول بود تجب علی سبعه، ظاهرش شرط وجوب است نه واجب حین نماز!!

بنابراین طبق فرمایش مشهور 5 را شرط واجب و هم شرط وجوب می دانیم، طبق مبنای کسانی که قائل به تفصیل شدند 5 شرط صحت است و 7 شرط وجوب است.

اشکال: شرط وجوب شد چه معنا دارد شرط واجب هم باشد؟

جواب: آن چه شرط وجوب است تهیو است. شرط واجب یعنی حین نماز، آن حین نماز که معنا ندارد شرط وجوب باشد. برهان می گوید آن چه حین نمازباید رعایت شود شرط واجب است. آنچه قبل از واجب است شرط وجوب است. این مسئله از واضحات است.

1.7نکته ی دوم: بررسی مختار محقق خویی

نکته ی بعدی این است که بعضی مانند محقق خویی قائل به هفت و پنج شده اند؛ هردو را قبول کرده اند. همین نظری که گفته می شود بین متاخرین مشهور است. یعنی با 5 نفر نماز صحیح است و با 7 نفر واجب است. یک فرعی پیش می اید و آن اینکه ایشان می فرمود بعد از اقامه نماز جمعه، حضور واجب تعیینی است. ایشان که حضور را بعد از اقامه واجب تعیینی می داند باید در این مسئله بحث کند که ایا بعد از قیام 5 نفر حضور تع یینا واجب است یا اینکه فقط بعد از اقامه با 7 نفر حضور واجب است.

1.8کلام محقق خویی

ایشان باید این مسئله را روشن کند. سوال ما از ایشان این است که عند الاقامه یعنی بعد از 5 نفر یا اینکه بعد از هفت نفر؟! ایشان فرموده است که حضور را بعد از اقامه ی 7 نفر واجب تعیینی می دانیم؛ لذا بعد از اقامه ی 5 نفر واجب تعینیی نیست.[3] بیان دلیل ایشان را پیدا نکردیم. شاید این مطلب طبق مبنایی باشد که در تنقیح فرموده است که روایاتی که «تجب» دارد، یعنی حضور واجب است و فرض اقامه شده است. روایات سبعه تعبیر «تجب» داشت. فرض اقامه کرده است. روایات خمسه فقط می گویند با وجود 5 نفر مشروع است و تعبیر تجب نداشتند. بنابراین حضور بعد از 7 نفر واجب است. روایات 5 نفر تعبیر تجب ندارد و وجوب را نمی گویند و همه ارشاد به شرطیت است[4] . ظن قوی قریب به اطمینان داریم که کلام ایشان در منهاج که حضور را بعد از اقامه ی 7 نفر می داند؛ دلیلشان همین مطلب است.

 

1.9کلام استاد

لکن در ذهن ما این است که اگر ما قول به تفصیل را قبول کردیم و فرمایش ایشان را مبنی بر وجوب حضور بعد از اقامه قبول کردیم، می گوییم اگر 5 نفر منعقد شد، حضور واجب تعیینی است. ما می گوییم طبق مبنای شما باید بعد از انعقاد نماز جمعه با 5 نفر، قائل به وجوب تعیینی حضور شویم. زیرا عمده دلیل ایشان بر وجوب تعیینی که نتوانستند تخییر را همه جا سریان دهند و تفصیل دادند بین اقامه و حضور، روایت منصور بن حازم بود که «لا یعذر الناس» داشت. محقق خویی فرمودند که این روایت با واجب تخییری سازگاری ندارد. اساس اینکه ایشان سراغ آن تفصیل رفت این روایت منصور بن حازم بود. ریشه ی قول به تفصیل ایشان، همین روایت است که می فرماید:

«عَنْ صَفْوَانَ عَنْ مَنْصُورٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: الْجُمُعَةُ وَاجِبَةٌ عَلَى كُلِّ أَحَدٍ- لَا يُعْذَرُ النَّاسُ فِيهَا إِلَّا خَمْسَةٌ الْمَرْأَةُ وَ الْمَمْلُوكُ- وَ الْمُسَافِرُ وَ الْمَرِيضُ وَ الصَّبِيُّ»[5] .

ایشان می فرماید لا یعذر با وجوب تخییری سازگاری ندارد لذا ایشان گفت که وجوب حضور را می گوید بعد از اقامه؛ ما می گوییم عمده دلیل شما بر وجوب تعیینی حضور بعد از اقامه روایت منصور بود که 5 نفر را مطرح کرده است.

«عَنْ صَفْوَانَ يَعْنِي ابْنَ يَحْيَى عَنْ مَنْصُورٍ يَعْنِي ابْنَ حَازِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: يُجَمِّعُ الْقَوْمُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ إِذَا كَانُوا‌خَمْسَةً فَمَا زَادُوا- فَإِنْ كَانُوا أَقَلَّ مِنْ خَمْسَةٍ فَلَا جُمُعَةَ لَهُمْ- وَ الْجُمُعَةُ وَاجِبَةٌ عَلَى كُلِّ أَحَدٍ»[6]

اگر 5 نفر شدند باید جمع شوند و اگر کمتر از آن باشد کافی نیست. این را موضوع قرار داده است که جمعه واجب است بر همه، ظاهر این روایت این است که لا یعذر را تطبیق بر فرض 5 کرده است. لذا اگر مبنای محقق خویی را نیز گفتیم باید بگوییم که بعد از اقامه نماز جمعه، چه اینکه 5 نفر جمع شوند چه 7 نفر جمع شوند، حضور واجب است.

والسلام علیکم و رحمه الله

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo