< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مهدی گنجی

97/09/28

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: تفرق مامومین بعد از انعقاد جمعه /نماز جمعه /صلاه

خلاصه مباحث گذشته:

استاد در جلسه ی گذشته به بیان دونکته ی استدراکی در مورد عدد معتبر در نماز جمعه پرداختند که عبارتند از: 1.شرط وجوب یا شرط واجب بودن عدد در نماز جمعه.2. بررسی کلام محقق خویی. در این جلسه به ادامه ی مسئله مبنی بر تفرق مامومین بعد از انعقاد نماز جمعه پرداخته می شود.

0.1بیان مطالب گذشته

بحث در اصل اعتبار عدد به پایان رسید. حاصل این شد که در اعتبار عدد اشهر بلکه مشهور قائل به خمسه بودند. در مقابل بعضی سبعه و خمسه را قائل بودند که قائل معتنا به دارد. قول ثالث که سبعه بود قول شاذی بود حلبی در بعضی از کتب، اسناد داده است که قطعا قولی باطل است. به نظر ما قول سبعه خلاف روایات متضافره بلکه متواتره( به معنای اینکه یقین به صدور برخی از آن ها داریم) می باشد. لذا مشروعیت خمسه جای شبهه ندارد. قطعا ظاهر آن روایات سبعه خلاف نص متواتر است. بنابراین قول به سبعه قول شاذی است و خلاف نص و فتوای کلّ است. دو قول دیگر باقی می ماند که خمسه و تفصیل بود.

بهتر بود بحث را اینگونه مطرح می کردیم که طبق قول تفصیل، پنج نفر بودن، شرط صحت و هفت نفر بودن شرط وجوب است و بر مبنای پنج، این عدد هم شرط صحت و هم شرط وجوب است.

بالمناسبه فرع حضور در نماز جمعه را نیز مطرح کردیم. که فتوای محقق خویی رحمه الله بود. [1] عرض کردیم کسانی که قائل به تفصیل هستند(پنج و هفت) مانند محقق خویی، و حضور را واجب تعیینی می دانند، جای این بحث است که بعد از اقامه با هفت نفر حضور واجب است یا بعد از اقامه پنج نفر حضور واجب می شود؟! ما عرض کردیم که در هر حال باید بعد از اقامه ی پنج نفر حضور را واجب دانست.

0.2بررسی استبعاد وجوب حضور بعد از اقامه با پنج نفر

شبهه ای مطرح است بدین بیان که ایشان 5 را شرط صحت می داند، لذا اگر 5 نفر جمع شدند می توانند به هم بزنند زیرا واجب نشده است. حال اینکه بعد از 5 نفر با اینکه اقامه واجب نیست و می توانند به هم زنند، حضور ششمین نفر واجب باشد بسیار بعید است.

عرض کردیم که بعید نیست. همانطور که در هفت نفر ایشان می گوید اقامه اش واجب تعیینی نیست ولی در عین حال می فرماید اگر هفت نفر اقامه شد، بر هشتمین نفر تعیینا حضور واجب است. این جا نیز می توانیم بگوییم که تعبدی است و درصورت اقامه بر دیگران واجب است که حضور پیدا کنند و هیچ اشکالی متوجه آن نیست. لذا گفتیم که ظاهر روایت صحیحه منصور بن حازم[2] همین است که اگر گفتیم حضور را می گوید؛، مورد آن خمسه است. لذا محقق خویی باید بگوید خمسه واجب نیست، ولی اگر اقامه کردند حضور شخص ششم واجب است.

اشکال: چه واجب عینی است که می تواند تا قبل از هفت نفر به هم بزند؟

جواب: بعد از انعقاد دیگر معلوم نیست که به هم زدن آن اشکال داشته باشد. فرض اقامه است. وقتی اقامه شد یعنی شروع شد و ادامه یافت، دیگر به هم زدن آن نیز شاید مشکل داشته باشد. مادامی که به هم نخورده حضور واجب است. البته مجرد استبعاد را قبول داریم ولی وقتی نص می گوید، استبعاد را کنار می گذاریم.

این نکته ای بود که باقی مانده بود و بیان کردیم.

1تفرق مامومین بعد از انعقاد جمعه

«لوانفضوا في أثناء الخطبة أو بعدها قبل التلبس بالصلاة سقط الوجوب.و إن دخلوا في الصلاة و لو بالتكبير وجب الإتمام و لو لم يبق إلا واحد»[3] .

در ادامه مرحوم صاحب شرایع بحث تفرق مامومین را بیان می کند. فرض این است که جمعه تشکیل شد و مردم نماز را به هر دلیلی رها کردند. البته اگر واجب تعیینی باشد بدون عذر نمی توانند رها کنند لذا صاحب جواهر قید لعذر را آورده است[4] . اما اگر واجب تعیینی نبود بدون عذر نیز می توانند نماز را رها کنند.

1.1فروض مسئله

فرض این است که امام جمعه شروع به خطبه کرد و بعضی نیز ترک کردند، این خود سه فرض دارد:

    1. گاهی این ترک در اثناء خطبه است.

    2. گاهی بعد از خطبه است.

    3. گاهی بعد از انعقاد نماز جمعه است.

1.2فروض غیر مشکل مسئله

در مرحله ی اول فروضی که مشکل زیادی ندارند و تقریبا واضح هستند را بیان می کنیم:

فرض اول: اگر عدد از نصاب بیفتد و اول خطبه تفرق پیدا شود و رها کنند و بروند و بر نگردند، بحثی نداریم که نماز جمعه منعقد نمی شود. روایت اینطور فرمود که هر گاه در قریه ای پنج نفر باشد و امام خطیبی داشته باشند، این پنج نفر جمعه را بخوانند:

««عَنْ فَضَالَةَ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ عَبْدِ الْمَلِكِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ إِذَا كَانَ قَوْمٌ فِي قَرْيَةٍ صَلَّوُا الْجُمُعَةَ أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ فَإِذَا كَانَ لَهُمْ مَنْ يَخْطُبُ لَهُمْ جَمَعُوا إِذَا كَانُوا خَمْسَةَ نَفَرٍ وَ إِنَّمَا جُعِلَتْ رَكْعَتَيْنِ لِمَكَانِ الْخُطْبَتَيْنِ»[5] .

در ذیل می گوید دو خطبه به منزله ی رکعتین است، یعنی شروع کنند. پس باید شروع جمعه قطعا با این پنج نفر باشد. ظاهرش هم همین است. خلاف ظاهر است که یک لحظه حضور داشته باشند و رها کنند. ظاهر روایت اینکه پنج نفر جمعه را برگزار کنند، جایی را که اول خطبه بودند و رفتند و نیامدند را شامل نمی شود. کسی هم اختلاف در این مسئله ندارد.

فرض بعدی اینکه بعد از خطبتین رها کردند لکن قبل از این که نماز جماعت منعقد بشود، یعنی خطبه ها را گوش کردند و رفتند در این صورت می گوییم نماز مشروع نیست. زیرا قدر متیقن روایاتی که فرموده است نماز جمعه در جماعت واجب شده است، قدر متیقن آن این است که نماز باید با جماعت معتبر باشد. اینکه برخی فرموده اند اگر خطبه ها را گوش دادند گویا وسط نماز رفته اند صحیح نیست. قدر متیقن از آن روایات این است که باید جماعت با عدد معتبر برقرار شود.

فرض بعدی این است که عده ای رفتند ولی عده ای دیگر آمدند و عدد تکمیل شد، در این جا نیز اگر از اول خطبه ها را بر مجموع به مقدار واجب تکرار کند، بلا اشکال نماز صحیح است و بحثی ندارد. بلکه می توان گفت اگر عده ای دیگر آمدند و مکمل نصاب شدند ولی امام جمعه خطبه ها را از اول شروع نکرد، یعنی مقدار واجب را هم تکرار نکرد، اینجا هم کانّ واضح است که نمی تواند ادامه بدهد. ظاهر روایات که می فرمایند اگر 5 نفر شدند نماز را شروع کنند همانطور که صاحب جواهر فرموده است این است که خطبه را برای همان کسانی که خطبه ها را برای آن ها شروع کرده است ادامه بدهد[6] . وقتی روایت می گوید وقتی 5 نفر شدند یکی خطیب بود نماز را شروع کنند ظاهرش این است که با همین ها خطبه کامل را بخواند. روایت «امّهم و خطبهم» ظاهر در این است که امامشان بشود، خطبه بخواند و نماز را نیز با همین ها بخواند، نه اینکه امام آن ها بشود، خطبه بخواند و نماز را برای دیگران بخواند. مناسبت حکم و موضوع هم همین است که چون این خطبه به منزله ی دورکعت است برای آن ها دو رکعت حساب شده است. این روایات اطلاق ندارد که شامل شود جایی را که امام برای گروهی خطبه خوانده است و نماز را برای عده ای دیگر به جا آورده است.

اشکال: روایت «لا جمعه الا من أدرک الخطبتین»[7] آیا نمی تواند دلالت کند که اگر کسی خطبه ها را درک کرد، کافی است؟!

جواب: این روایت اتفاقا موافق ماست، لکن به این روایت تمسک نکردیم زیرا گفتیم که این روایت یک نوع مبالغه و ادعا است. تا کنون فروضی که مطرح شد مشکلی نداشت و تقریبا واضح بود. این ها ظاهر خطابات است و اصلا غیر از این هم چیزی نگفته اند.

1.3فروض مشکل و دارای بحث

اما فروعی که مشکل دارند و اختلاف است:

1.3.1فرع اول: رفت و برگشت در اثناء خطبه

فرع اول: در اثناء خطبه (یا اثناء یک خطبه یا بین الخطبتین) بعضی از نصاب رفتند و برگشتند. این فرض دو حالت دارد:

    1. گاهی وقتی بر می گردند موالات فوت نشده است. یعنی سریع رفتند و برگشتند.

    2. گاهی هم خیلی طول می کشد به صورتی که موالات به هم می خورد.

صورت اول که موالات به هم نخورده باشد ولو اینکه بعضی احتیاط کرده اند که شخص نماز ظهر را هم بعد از اتمام نماز جمعه بخوانند و دلیل آن ها قاعده ی اشتغال یا احتیاط در شک در اقل و اکثر است، لکن به ذهن می آید که هم مطلقات شامل این جا می شود و هم اصل عملی آن را می گیرد. اصل لفظی شامل می شود. شبیه این مسئله در طواف نیز مطرح است؛ مکلف از مطاف خارج شد و رفت آب خورد و برگشت، صادق است که بگویند هفت طواف به جا آورده است. در این مسئله نیز چنین است. خطبه احکام خود نماز را ندارد که اگر کسی بیرون رفت، به صورت کلی باطل شود. گرچه خطبه نماز جمعه به منزله ی دو رکعت نماز دانسته شده است ولی اینگونه نیست که تمام احکام نماز را داشته باشد. لذا اگر کسی به مقدار آب خوردن رفت و برگشت، صدق می کند که بگوییم امام خطبتین را بر پنج نفر خوانده است. کلام صاحب جواهر هم همین است که همین که صدق کند که خطبه را براین ها خوانده است کافی است و دقت اضافی لازم نیست.

1.3.2اصلی عملی

اگر هم کسی در اطلاق شک کرد و گفت که با دقت می بینیم که این امام جمعه خطبه را برای پنج نفر نخوانده است نوبت به اصل عملی می رسد. آیا شرط است که ما تمام خطبه را برای پنج نفر خوانده باشیم یا اینکه این مقدار که چند لحظه بر چهار نفر خوانده است، کفایت می کند؟ بحث داخل در باب اقل و اکثر می شود. آنچه واجب است اکثر است که تمام خطبه باید بر پنج نفر خوانده شود؟ یا اینکه مقداری از آن نیز خوانده شود کافی است؟ برائت جاری می شود. لذا کلام صاحب جواهر درست است که هم مقتضای اطلاق و هم مقتضای اصل عملی این است که کفایت می کند و حکم به صحت جمعه می کنیم.

صورت دوم این است که رفت و برگشت او طول کشیده است به صورتی که موالات به هم خورده است؛ آیا اطلاقات شامل این فرض می شود یا خیر؟! برخی فرموده اند خلاف متعارف است وقتی خطبه می خواند چند نفر بروند و عمده خطبتین را شرکت نکنند، بگوییم صحیح است!!! ظاهر این که امام خطبه را بخواند این است که عرفا بر این پنج نفر بخواند؛ لذا انصراف دارد از جایی که عمده اش را اکثر این ها درک نکرده اند. یا حتی انصراف دارد از اینکه عمده اش را یک نفر ازاین ها درک نکرده است. بلکه بالاتر ، ظاهر این روایات خمسه این است که باید خطبتین ولو عمده اش (به صورتی که عرف بگویند یک خطبه را شرکت کرده بود) بر این نصاب قرائت شده باشد. ظاهر روایات این طور است در مقام تحدید است لذا اگر خطبتین ولو عمده اش بر نصاب قرائت شد نماز جمعه صحیح است و در غیر این صورت باطل است. بعید نیست آنچه برخی فرموده اند که اگر موالات به هم خورد، استظهار از روایات این است که این نماز جمعه به درد نمی خورد و باید نماز ظهر را بخواند.

 

1.3.3فرع دوم: رفت و برگشت بعد از خطبتین

اما فرض اینکه هر دو خطبه خوانده شده است و امام آماده شد برای خواندن نماز و برخی رفتند؛ این فرع نیز مانند سابق دو صورت دارد:

    1. اگر فوت موالات نشد و برگشتند بحثی نیست و نماز صحیح است. زیرا دو خطبه را بر نصاب خوانده است.

    2. اگر طول کشید و بعد از نیم ساعت آمد، ایا امام می تواند شروع کند یا خیر؟! ظاهر خطاب که خطبه را با پنج نفر بخوانید محقق است، ظاهر خطاب که با پنج نفر نماز را شروع کنید نیز محقق است فقط شک در این است که رفت و برگشت در فاصله ی بعد از خطبه ها تا نماز موجب اخلال در نماز می شود یا خیر؟! اصل عملی می گوید نماز صحیح است.

1.3.4فرع سوم: رها کردن بعد از شروع در نماز

فرض بعدی این است که بعد از انعقاد نماز، نماز را رها کرده اند. آیا می تواند نماز را ادامه دهد و این نماز جمعه مجزی است یا خیر؟ مرحوم صاحب شرایع فرموده است اگر رفتند و یک نفر هم ماند نماز صحیح است و مشکلی ندارد. صاحب شرایع فرموده است :

«و إن دخلوا في الصلاة و لو بالتكبير وجب الإتمام و لو لم يبق إلا واحد»[8] .

عبارت ایشان صاف نیست. آیا در نظر ایشان شرط این است که باید حداقل یک نفر بماند؟

ما می گوییم بعید نیست که مراد صاحب شرایع این باشد که یک نفر حد اقل باید بماند تا جماعت حداقل صدق کند. البته برخی گفته اند یک نفر هم لازم نیست بماند و مهم این است که هنگام تکبیر به جماعت باشند. این مسئله محل کلام است گرچه برخی گفته اند خلافی در این نیست که امام می تواند ادامه دهد.

صاحب جواهر فرموده است که اجماع در این مسئله فی غایۀ الصعوبۀ است لذا باید به قواعد بازگردیم[9] . درست می فرمایند و اجماع در این مسئله کارساز نیست. باید قواعد را بررسی کرد.

1.3.4.1بررسی قواعد در فروض مختلف

فرض اول این است که همه رفته اند و هیچ کسی نمانده است. ما می گوییم حتی اگر روایات باب را قبول نکنیم که پنج نفر یعنی از اول خطبه تا آخر نماز، ولی روایاتی که می گوید نماز جمعه را باید با جماعت خواند و جماعت در آن فرض است( بر خلاف جماعت های دیگر که جماعت بودن در آن ها فرض نیست)، ظاهرش این است که جماعت اگر به هم بخورد نماز صحیح نیست. در ذهن ما این است که با روایاتی که می گوید جماعت مقوم است مثل «فَرَضَهَا اللَّهُ فِي جَمَاعَةٍ»[10] خیلی بعید است که بگوییم فقط حین الله اکبر جماعت باشند کافی است. بنابراین به نظرا ما قریب است که بگوییم باید ادامه را به صورت ظهر بخواند. هر گاه نماز جمعه بعد از انعقادش از شرایط افتاد باید به صورت ظهر ادامه دهد.

البته برخی گفته اند که مجرد تکبیر کافی است، و کلام صاحب شرایع را نیز بر همین حمل کرده اند، ولی به نظر ما این نظریه بسیار بعید است. آن ها گفته اند یشترط فی انعقاد الجمعه، الجماعۀ ودر بقاء آن جماعت لازم نیست. به نظر ما این کلام عرفی نیست.

فرض دوم اینکه جماعت برقرار بود یعنی رفتند ولی یک نفر باقی مانده است. ادعای ما این است که صاحب شرایع نیز همین را می گوید:

«و إن دخلوا في الصلاة و لو بالتكبير وجب الإتمام و لو لم يبق إلا واحد»[11] .

استظهار ما این است که باید حد اقل یک نفر وجود داشته باشد. صدر این جمله برخی را به اشتباه انداخته است و گمان کرده اند که تکبیر با جماعت باشد کافی است. و لو لم یبق الا واحد یعنی از کسانی که رفته اند یک نفر باقی بماند.

خلاصه اینکه نظر ما این است که اگر هیچ کسی نماند نمی تواند نماز را به جمعه ادامه دهد. اما اگر یک عده ای باقی مانده اند و جماعت محقق است. آیا اینجا می توانند ادامه دهند یا خیر؟؟!

برخی تفصیل داده اند بین اینکه در رکعت اول باشد یا در رکعت دوم؛ گفته اند اگر در رکعت اول باشد قابل تصحیح نیست. ولی اگر در رکعت دوم رفتند و در رکعت اول کامل پنج نفر بودند عیبی ندارد. علامه در برخی از کتب این تفصیل را داده است[12] و مستند او نیز روایت «من أدرک رکعه فقد أدرک الجمعه»[13] است.

به ذهن می آید این استدلال نادرست است فقد أدرک الجمعه ارتباطی به بحث ما ندارد. مورد آن روایات جایی است که نماز جامع الشرایط منعقد شده است و یک نفر دیر می آید و به یک رکعت از نماز جمعه می رسد. این روایت ارتباطی به بحث ما ندارد. لذا بحث ما در فرضی است که اگر نماز جماعت منعقد شد و سپس عدد کم شد، آیا اطلاقات می گیرد یا خیر؟! برخی گفته اند اطلاق ندارد و شامل بقاء نمی شود. مرحوم وحید بهبهانی این استدلال را مورد مناقشه قرار داده است. در ادامه انشالله بدان می پردازیم.

 


[2] . «عَنْ صَفْوَانَ يَعْنِي ابْنَ يَحْيَى عَنْ مَنْصُورٍ يَعْنِي ابْنَ حَازِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: يُجَمِّعُ الْقَوْمُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ إِذَا كَانُوا‌خَمْسَةً فَمَا زَادُوا- فَإِنْ كَانُوا أَقَلَّ مِنْ خَمْسَةٍ فَلَا جُمُعَةَ لَهُمْ- وَ الْجُمُعَةُ وَاجِبَةٌ عَلَى كُلِّ أَحَدٍ».
[10] الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج3، ص419..« مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ وَ عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ جَمِيعاً عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: فَرَضَ اللَّهُ عَلَى النَّاسِ مِنَ الْجُمُعَةِ إِلَى الْجُمُعَةِ خَمْساً وَ ثَلَاثِينَ صَلَاةً مِنْهَا صَلَاةٌ وَاحِدَةٌ فَرَضَهَا اللَّهُ فِي جَمَاعَةٍ وَ هِيَ الْجُمُعَةُ وَ وَضَعَهَا عَنْ تِسْعَةٍ عَنِ الصَّغِيرِ وَ الْكَبِيرِ وَ الْمَجْنُونِ وَ الْمُسَافِرِ وَ الْعَبْدِ وَ الْمَرْأَةِ وَ الْمَرِيضِ وَ الْأَعْمَى وَ مَنْ كَانَ عَلَى رَأْسِ فَرْسَخَيْنِ»
[12] .تذکره الفقهاء، ج4 ص40.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo