< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مهدی گنجی

97/10/03

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: محتوای خطبتین /نماز جمعه /صلاه

خلاصه مباحث گذشته:

در جلسه ی گذشته استاد به بیان محتوای خطبتین پرداختند که عبارتند از حمد و ثنا و صلوات بر محمد و آل محمد علیهم السلام در این جلسه به ادامه ی محتوای خطبتین می پردازند که عبارت است از وعظ و سوره.

 

1کیفیت خواندن خطبتین

بحث در کیفیت خواندن خطبتین بود. مرحوم محقق فرمود باید مشتمل بر الحمدلله باشد:

« الثالث: الخطبتان‌ و يجب في كل واحدة منهما الحمد لله و الصلاة على النبي ص و آله ع و الوعظ و قراءة سورة خفيفة و قيل يجزي و لو آية واحدة مما يتم بها فائدتها»[1]

1.1سه خصوصیت اول خطبه

نسبت به حمد خدای متعال تسالم اصحاب است. حتی اهل سنت نیز قائل به اشتمال خطبه بر حمد هستند. لکن بحث است که آیا در هر دو خطبه واجب است یا دریک خطبه؛ شافعی ها قائل به وجوب در دو خطبه هستند و احمد و دیگران حمد در یک خطبه را کافی می دانند. اینکه در روایات ما اصرار دارد که دو خطبه است و توضیح می دهد که این دو خطبه به جای دو رکعت است در رد نظریه ی آنان است که قائل به لزوم یک خطبه هستند. منشا اینکه آن ها یک خطبه را لازم می دانند شاید قضیه تاریخی باشد که پیامبر اکرم در مسجد محله ی قبا که آیه نازل شد، یک خطبه را نقل کرده اند که ما می گوییم اولا اصل نقل آن ثابت نیست که حضرت یک خطبه خوانده باشند. ثانیا: ممکن است که اول شریعت یک خطبه بوده است و بعدا تکمیل شده و دو خطبه شده است. در هر حال اهل سنت هم قائل به اشتمال خطبه بر حمد هستند. شیعه نیز اتفاق دارد و تسالم کل بر آن است مضافا بر روایاتی که خواندیم و شبهه ای در آن نیست. دومین خصوصیت خطبه ثناء بود که عرض شد. سومین خصوصیت نیز صلوات بر پیامبر اکرم بود.

1.1.1لزوم صلوات در هر دو خطبه یا یک خطبه

اشکالی که وجود دارد این است که مشهور فرموده اند در هر دو خطبه صلوات لازم است در حالی که می بینیم مدارکی که ما داریم برای اثبات ما یشتمل علیه الخطبتان، صحیحه محمد بن مسلم[2] ، موثقه سماعه[3] و دو خطبه ای است که از امیر المومنین علیه السلام نقل شده[4] که ضعف سند دارند. این روایات اتفاق ندارند و نمی توان از آن ها لزوم صلوات درهر دو خطبه را استفاده کرد. صاحب وسائل می گوید خطبه های دیگری نیز در مسئله است که درست می گوید[5] ، آن خطبه ها نیز شبیه همین دو خطبه هستند ولی همه شان ضعف سند دارند، مشکل قضیه ی سومین خصوصیتی که لازم است در خطبه باشد، این است که روایات اتفاق ندارند. اجماعی نیز در این جا نیست. تسالمی نیز مطرح نیست. قول مخالف وجود دارد و روایات نیز اتفاق ندارند. اینکه در هر دو خطبه صلوات لازم باشد، تسالمی مطرح نیست. برخی گفتن در خطبه ی اولی را کافی می دانند. منشأ آن این است که در موثقه سماعه که آمده بود:

« مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَنْبَغِي لِلْإِمَامِ الَّذِي يَخْطُبُ النَّاسَ- يَوْمَ الْجُمُعَةِ أَنْ يَلْبَسَ عِمَامَةً فِي الشِّتَاءِ وَ الصَّيْفِ وَ يَتَرَدَّى بِبُرْدٍ يَمَنِيٍّ أَوْ عَدَنِيٍّ وَ يَخْطُبَ وَ هُوَ قَائِمٌ يَحْمَدُ اللَّهَ وَ يُثْنِي عَلَيْهِ ثُمَّ يُوصِي بِتَقْوَى اللَّهِ وَ يَقْرَأُ سُورَةً مِنَ الْقُرْآنِ صَغِيرَةً ثُمَّ يَجْلِسُ ثُمَّ يَقُومُ فَيَحْمَدُ اللَّهَ وَ يُثْنِي عَلَيْهِ وَ يُصَلِّي عَلَى مُحَمَّدٍ ص وَ عَلَى أَئِمَّةِ الْمُسْلِمِينَ وَ يَسْتَغْفِرُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَات‌...»[6]

در این روایت صلوات در خطبه ی اولی نیامده است و فقط درخطبه دوم آمده است.

مقام این روایات مقام تحدید است و بعید است که بگوییم که این روایت را به وسیله ی روایات دیگر که خطبه ی اولی را مطرح کرده اند تقیید می زنیم. تقیید در این روایات عرفی نیست. ظاهر قوی این روایات این است که لزوم ندارد که در خطبه ی اولی صلوات را ذکر کند.

در آن دو خطبه ای هم که نقل شده است، در یک خطبه اش حضرت در خطبه ثانیه صلوات را نیاورده است:

« عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ النُّعْمَانِ أَوْ غَيْرِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ ذَكَرَ هَذِهِ الْخُطْبَةَ- لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع يَوْمَ الْجُمُعَةِ الْحَمْدُ لِلَّهِ أَهْلِ الْحَمْدِ وَ وَلِيِّهِ وَ مُنْتَهَى الْحَمْد.... َ يَكُونَ بَلَاغاً لِقَوْمٍ عابِدِينَ فَبَلَّغَ رِسَالَتَهُ وَ جَاهَدَ فِي سَبِيلِهِ وَ عَبَدَهُ حَتَّى أَتَاهُ الْيَقِينُ صَلَّى اللَّهِ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِيماً كَثِيرا.... اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ بَارِكْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَحَنَّنْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ سَلِّمْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ وَ بَارَكْتَ وَ تَرَحَّمْتَ وَ تَحَنَّنْتَ وَ سَلَّمْتَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَ آلِ إِبْرَاهِيم‌... َ ثُمَّ جَلَسَ قَلِيلًا ثُمَّ قَامَ فَقَالَ- الْحَمْدُ لِلَّهِ أَحَقَّ مَنْ خُشِي‌ .....اللَّهُمَّ اغْفِرْ لَنَا وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ الْأَحْيَاءِ مِنْهُمْ وَ الْأَمْوَاتِ الَّذِينَ تَوَفَّيْتَهُمْ عَلَى دِينِكَ وَ مِلَّةِ نَبِيِّكَ»[7]

1.1.2مختار استاد: کفایت صلوات در یکی از خطبتین

بنابراین هم در یکی از دو خطبه و هم در موثقه وهم در خطبه ای که در روضه کافی از امیر المومنین علیه السلام نقل شده است، صلوات ذکر نشده است؛ بنابراین به این نتیجه می رسیم که درست است که دو خطبه باید مشتمل بر حمد و ثناء و صلوات باشد، لکن اطلاق ندارد که در هر دو خطبه صلوات لازم باشد. مجرد اینکه خطبتان با هم مشتمل بر صلوات باشند کافی است. گرچه احوط این است که در خطبه ی ثانیه صلوات را بگوید زیرا در موثقه در خطبه ثانیه آمده است. احوط از این احوط این است که در هر دو خطبه صلوات را بگوید اما از نظر فنی، گفتن صلوات در یکی از دو خطبه کفایت می کند.

گفته نشود که اجماع وجود دارد زیرا همانطور که صاحب جواهر فرموده است اجماع فقط در اصل صلوات است نه اینکه در هر دو خطبه لازم باشد[8] .

نکته ی مهم اینکه صلواتی که در روایات آمده است، مراد صلوات کامل است و صلوات ابتر مراد نیست. صلوات انصراف به صلوات کامل دارد و صلوات ناقص در روایات ابتر است. این هم که در موثقه سماعه کلمه ی اله را نیاورده است، أئمه المسلمین را آورده است که دال بر همان مطلب است.

1.2خصوصیت چهارم خطبه: وعظ

چهارمین خصوصیت در خطبه وعظ است که محل اتفاق است. لکن اشکال این است که آیا درهر دو خطبه لازم است یا خیر؟ باید به روایات رجوع کرد. در موثقه سماعه آمده است که:

« مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَنْبَغِي لِلْإِمَامِ الَّذِي يَخْطُبُ النَّاسَ- يَوْمَ الْجُمُعَةِ أَنْ يَلْبَسَ عِمَامَةً فِي الشِّتَاءِ وَ الصَّيْفِ وَ يَتَرَدَّى بِبُرْدٍ يَمَنِيٍّ أَوْ عَدَنِيٍّ وَ يَخْطُبَ وَ هُوَ قَائِمٌ يَحْمَدُ اللَّهَ وَ يُثْنِي عَلَيْهِ ثُمَّ يُوصِي بِتَقْوَى اللَّهِ وَ يَقْرَأُ سُورَةً مِنَ الْقُرْآنِ صَغِيرَةً ثُمَّ يَجْلِسُ ثُمَّ يَقُومُ فَيَحْمَدُ اللَّهَ وَ يُثْنِي عَلَيْهِ وَ يُصَلِّي عَلَى مُحَمَّدٍ ص وَ عَلَى أَئِمَّةِ الْمُسْلِمِينَ وَ يَسْتَغْفِرُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَات‌...»[9]

درخطبه ی اول، یوصی بتقوی الله ذکر شده است. توصیه به تقوا مصداقی از وعظ است. در خطبه ی دوم وعظ مطرح نشده است. در صحیحه محمد بن مسلم این طور آمده بود:

«مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ يَحْيَى الْحَلَبِيِّ عَنْ بُرَيْدِ بْنِ مُعَاوِيَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي خُطْبَةِ يَوْمِ الْجُمُعَةِ- وَ ذَكَرَ خُطْبَةً مُشْتَمِلَةً عَلَى حَمْدِ اللَّهِ وَ الثَّنَاءِ عَلَيْهِ- وَ الْوَصِيَّةِ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ الْوَعْظِ إِلَى أَنْ قَالَ- وَ اقْرَأْ سُورَةً مِنَ الْقُرْآنِ وَ ادْعُ رَبَّكَ- وَ صَلِّ عَلَى النَّبِيِّ ص- وَ ادْعُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ- ثُمَّ تَجْلِسُ قَدْرَ مَا يُمْكِنُ هُنَيْهَةً ثُمَّ تَقُومُ وَ تَقُولُ- وَ ذَكَرَ الْخُطْبَةَ الثَّانِيَةَ وَ هِيَ مُشْتَمِلَةٌ عَلَى حَمْدِ اللَّهِ- وَ الثَّنَاءِ عَلَيْهِ وَ الْوَصِيَّةِ بِتَقْوَى اللَّهِ- وَ الصَّلَاةِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ- وَ الْأَمْرِ بِتَسْمِيَةِ الْأَئِمَّةِ ع إِلَى آخِرِهِمْ- وَ الدُّعَاءِ بِتَعْجِيلِ الْفَرَجِ...»[10]

وعظ در این روایت اعم است که ذکر عام بعد از خاص است. در خطبه ی دوم که وعظ را نیاورد و فقط وصیت را ذکر کرده است.

در دو خطبه ای که از مولا علیه السلام نقل شده است در یکی از آن ها حضرت امیر وعظ نداشتند و فقط دعا داشتند. خطبه ای که فقیه نقل می کند فقط دعا است و وعظ را ذکر نکرده است:

« عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ النُّعْمَانِ أَوْ غَيْرِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ ذَكَرَ هَذِهِ الْخُطْبَةَ- لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع يَوْمَ الْجُمُعَةِ الْحَمْدُ لِلَّهِ أَهْلِ الْحَمْدِ وَ وَلِيِّهِ وَ مُنْتَهَى الْحَمْد.... َ يَكُونَ بَلَاغاً لِقَوْمٍ عابِدِينَ فَبَلَّغَ رِسَالَتَهُ وَ جَاهَدَ فِي سَبِيلِهِ وَ عَبَدَهُ حَتَّى أَتَاهُ الْيَقِينُ صَلَّى اللَّهِ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِيماً كَثِيرا.... اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ بَارِكْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَحَنَّنْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ سَلِّمْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ وَ بَارَكْتَ وَ تَرَحَّمْتَ وَ تَحَنَّنْتَ وَ سَلَّمْتَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَ آلِ إِبْرَاهِيم‌... َ ثُمَّ جَلَسَ قَلِيلًا ثُمَّ قَامَ فَقَالَ- الْحَمْدُ لِلَّهِ أَحَقَّ مَنْ خُشِي‌ .....اللَّهُمَّ اغْفِرْ لَنَا وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ الْأَحْيَاءِ مِنْهُمْ وَ الْأَمْوَاتِ الَّذِينَ تَوَفَّيْتَهُمْ عَلَى دِينِكَ وَ مِلَّةِ نَبِيِّكَ»[11] بنابراین روایات در این باره مختلف است.

1.2.1مختار استاد: عدم لزوم وعظ در هر دو خطبه

به ذهن می زند که ذکر وعظ در هر دو خطبه لازم نیست؛ مجرد وعظ برای مردم کفایت می کند. البته تکرار وعظ خوب است اما واجب نیست. موثقه سماعه فقط وعظ را در خطبه اولی آورده بود. بعید است که این روایت را با صحیحه محمد بن مسلم تقیید بزنیم. دوران امر بین تقیید موثقه سماعه است و بین اینکه بگوییم آنچه در روایت محمد بن مسلم مبنی بر ذکر وعظ در هر دو خطبه آمده است لزومی نیست. در ذهن ما این است که اصل لزوم ظهور قوی ندارد لذا حمل بر غیر لزوم، اولی است از اینکه روایت موثقه سماعه را با آن تقیید بزنیم. خصوصا اینکه قرینه ی سیاق نیز موجود است که در همه ی روایات مستحبات را نیز ضمیمه کرده اند. بنابراین در ذهن ما این است که وعظ نیز مانند صلوات، در هر دو خطبه لزوم ندارد و فقط در یکی از دو خطبه کافی است. البته شبهه لزوم در خطبه اولی قوی تر است. زیرا هم در صحیحه محمد بن مسلم و هم در روایت سماعه، در خطبه ی اولی وعظ آمده است. روایات دیگر نیز که در مستدرک نقل شده است اتفاق دارند که وعظ در خطبه ی اولی آمده است[12] . لولا آن نکته ای که احتمال خصوصیت در خطبه اول یا دوم بعید است، می گفتیم که واجب است که در خطبه ی اولی به جا آورد. این فرق می کند با صلوات زیرا در مورد صلوات روایتی که در خطبه ی اولی آمده باشد و دوم نیامده باشد آمده بود. از طرفی نیز در روایتی صلوات در خطبه ی دوم آمده بود و در خطبه ی اول نیامده بود.

1.2.2مهم ترین رکن خطبه ها

اصل خطبه برای هدف موعظه است. برای تذکر دادن به انسان ها می باشد. عمده چیزی که از امیر المومنین علیه السلام و پیامبر اکرم نقل شده است، وعظ مردم است. اساس نماز جمعه وعظ مردم است که مردم موعظه بشوند. نماز جمعه نماز وعظ و موعظه کردن است. درست است که از عالم هم مناسب است که امام جمعه مردم را خبر دار کند همانطور که در روایت علل نیز آمده است:

«قَالَ فَلِمَ جُعِلَتِ الْخُطْبَةُ قِيلَ لِأَن الْجُمُعَةَ مَشْهَدٌ عَامٌّ فَأَرَادَ أَنْ يَكُونَ لِلْإِمَامِ سَبَباً لِمَوْعِظَتِهِمْ وَ تَرْغِيبِهِمْ فِي الطَّاعَةِ وَ تَرْهِيبِهِمْ عَنِ الْمَعْصِيَةِ وَ تَوْقِيفِهِمْ عَلَى مَا أَرَادَ مِنْ مَصْلَحَةِ دِينِهِمْ وَ دُنْيَاهُمْ وَ يُخْبِرُهُمْ بِمَا وَرَدَ عَلَيْهِ مِنَ الْأَوْقَاتِ وَ مِنَ الْأَحْوَالِ الَّتِي لَهُمْ فِيهَا الْمَضَرَّةُ وَ الْمَنْفَعَةُ فَإِنْ قَالَ فَلِمَ جُعِلَتْ خُطْبَتَيْنِ قِيلَ لِأَنْ تَكُونَ وَاحِدَةٌ لِلثَّنَاءِ وَ التَّحْمِيدِ وَ التَّقْدِيسِ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْأُخْرَى لِلْحَوَائِجِ وَ الْإِعْذَارِ وَ الْإِنْذَارِ وَ الدُّعَاءِ وَ مَا يُرِيدُ أَنْ يُعَلِّمَهُمْ مِنْ أَمْرِهِ وَ نَهْيِهِ بِمَا فِيهِ الصَّلَاحُ وَ الْفَسَاد»[13]

ما در سند این روایت علل نیز قبلا گفته ایم که سندش معتر است و چند طریق دارد. گرچه محقق خویی به آن اشکال داشتند. ولی ما قبول کردیم لکن ما می گوییم مسائل دیگر غیر از وعظ خیلی مهم نیست. در این دو خطبه مولا علیه السلام از عالم و آدم صحبت نکرده است؛ عمده اش این است که تقوا را رعایت کنند. نماز جمعه برای این است که در یک مشهد عامی مردم را موعظه کنند. اول خودشان متعظ باشند و بعد موعظه کنند. ما دیده ایم امام جمعه هایی که وقتی می گفتند عبادالله اوصیکم بتقوی الله اشکشان جاری می شد. ما انکار نمی کنیم که خبر از عالم هم بدهند کما اینکه در روایت آمده است ولی انچه مهم است تذکر و موعظه است. اصلا کار دین همین است. دین هدف اصلی اش آخرت است و اینکه ما به دنیا بیشتر بهاء بدهیم و کمتر از آخرت و موعظه صحبت کنیم خیلی با معالم دین سازگار نیست. پیامبران الهی نیز بیشتر به موعظه می پرداختند. این همه خطبه ای که از امام معصوم علیه السلام صادر شده است دال بر اهمیت وعظ و موعظه در خطبه ها می باشد. حمد و ثناء نیز مقدمه ی موعظه است، اساس نماز جمعه وعظ مردم است به سمت خداوند متعال، گرچه انکار نمی کنیم که جا دارد که امام جمعه آن مسائل را نیز بیان کند. بنابراین اصل وجوب وعظ در دو خطبه جای تامل ندارد و شکی در آن نیست.

1.3پنجمین خصوصیت خطبه: سوره

پنجمین چیزی که در خطبه معتبر است سوره قصیره است که در روایات نیز به آن پراخته اند.

به مشهور نیز نسبت داده شده است که سوره قصیره را واجب می دانند[14] . در سوره قصیره نسبت به خصوصیات قبل اختلاف بیشتر است. برخی از فقهاء فرموده اند که یک آیه نیز کفایت می کند[15] . برخی نیز اصلا آن را لازم ندانسته اند[16] . باید مقتضای ادله را در مسئله یافت. مقتضای ادله این باشد که سوره قصیره در هر دو خطبه لازم باشد، دلیل ندارد. روایت سماعه چنین بود:

« مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَنْبَغِي لِلْإِمَامِ الَّذِي يَخْطُبُ النَّاسَ- يَوْمَ الْجُمُعَةِ أَنْ يَلْبَسَ عِمَامَةً فِي الشِّتَاءِ وَ الصَّيْفِ وَ يَتَرَدَّى بِبُرْدٍ يَمَنِيٍّ أَوْ عَدَنِيٍّ وَ يَخْطُبَ وَ هُوَ قَائِمٌ يَحْمَدُ اللَّهَ وَ يُثْنِي عَلَيْهِ ثُمَّ يُوصِي بِتَقْوَى اللَّهِ وَ يَقْرَأُ سُورَةً مِنَ الْقُرْآنِ صَغِيرَةً ثُمَّ يَجْلِسُ ثُمَّ يَقُومُ فَيَحْمَدُ اللَّهَ وَ يُثْنِي عَلَيْهِ وَ يُصَلِّي عَلَى مُحَمَّدٍ ص وَ عَلَى أَئِمَّةِ الْمُسْلِمِينَ وَ يَسْتَغْفِرُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَات‌...»[17]

فقط در خطبه اولی سوره آمده است. ختم می کند خطبه ی اولی را به سوره قصیره از قرآن؛ اما در خطبه ی ثانیه مطرح نشده است و به جای آن استغفار آمده است: « فَإِذَا فَرَغَ مِنْ هَذَا أَقَامَ الْمُؤَذِّنُ فَصَلَّى بِالنَّاسِ رَكْعَتَيْنِ يَقْرَأُ فِي الْأُولَى بِسُورَةِ الْجُمُعَةِ وَ فِي الثَّانِيَةِ بِسُورَةِ الْمُنَافِقِينَ»این لسان قابل تقیید نیست. هیچ اشاره ای به سوره قصیره در این خطبه دوم نشده است.

در صحیحه محمد بن مسلم آمده است:

«مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ يَحْيَى الْحَلَبِيِّ عَنْ بُرَيْدِ بْنِ مُعَاوِيَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي خُطْبَةِ يَوْمِ الْجُمُعَةِ- وَ ذَكَرَ خُطْبَةً مُشْتَمِلَةً عَلَى حَمْدِ اللَّهِ وَ الثَّنَاءِ عَلَيْهِ- وَ الْوَصِيَّةِ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ الْوَعْظِ إِلَى أَنْ قَالَ- وَ اقْرَأْ سُورَةً مِنَ الْقُرْآنِ وَ ادْعُ رَبَّكَ- وَ صَلِّ عَلَى النَّبِيِّ ص- وَ ادْعُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ- ثُمَّ تَجْلِسُ قَدْرَ مَا يُمْكِنُ هُنَيْهَةً ثُمَّ تَقُومُ وَ تَقُولُ- وَ ذَكَرَ الْخُطْبَةَ الثَّانِيَةَ وَ هِيَ مُشْتَمِلَةٌ عَلَى حَمْدِ اللَّهِ- وَ الثَّنَاءِ عَلَيْهِ وَ الْوَصِيَّةِ بِتَقْوَى اللَّهِ- وَ الصَّلَاةِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ- وَ الْأَمْرِ بِتَسْمِيَةِ الْأَئِمَّةِ ع إِلَى آخِرِهِمْ- وَ الدُّعَاءِ بِتَعْجِيلِ الْفَرَجِ...»[18]

قید قصیره هم ندارد. یعنی اگر وقت کافی است امام جمعه می تواند یک سوره متوسطی بخواند.

«وَ يَكُونُ آخِرُ كَلَامِهِ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ الْآيَةَ». همانطور که می بینیم باز در مورد خطبه ثانیه سوره مطرح نشده است بلکه فقط یک ایه مطرح شده است.

در آن خطبه ای که از مولا علیه السلام در من لا یحضره الفقیه نقل شده است، حضرت در آخر خطبه ثانیه این آیه را خواندند: ﴿رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّار﴾ و سوره قصیره نخواندند[19] .

1.4دو بحث در مورد سوره در خطبتین

دو بحث باید در این مسئله بررسی شود:

    1. لزوم خواندن قرآن در خطبه فی الجمله ثابت است. زیرا هم روایتین متفق اند و هم خطبه های ماثوره متفق اند بر اصل خواندن آیه ی قرآن؛ اما اینکه در هر دو خطبه لازم باشد دلیل ندارد. صحیحه محمد بن مسلم و موثقه و هم چنین دو خطبه منقول، اتفاق دارند بر خواندن سوره قصیره در خطبه اول؛ لذا می گوییم اصل سوره در خطبه اولی لازم است.

    2. اینکه باید قصیره باشد یا مطلق، این جهت ثانیه بحث است. می گوییم در صحیحه محمد بن مسلم سوره است. در روایت موثقه سماعه قید قصیره نیز آمده است. در برخی نسخ نیز صغیره آمده است.

1.4.1جمع بین روایات لزوم سوره

بنابراین در یک روایت قصیره آمده است و در یک روایت سوره آمده است؛ دوران امر است که روایت محمد بن مسلم را تخصیص بزنیم به قرینه موثقه و آن خطبه ها که نقل شده است یا اینکه بگوییم قصیره بودن در روایت موثقه مفهوم ندارد و الزامی نیست و صرفا بیان فرد افضل است. همانطور که درقید گفته اند که اگر نکته ای در بین باشد مفهوم ندارد. شاید قصیره در موثقه نیز مفهوم نداشته باشد و شاید برای این نکته آمده است که مردم خسته نشوند و بروند منزل؛ مخصوصا اینکه آخر خطبه است و مردم هم خیلی گوش نمی کنند. خلاصه اینکه نکته لزومی ندارد لذا ظهور در تعین ندارد و با اطلاق صحیحه محمد بن مسلم اخذ می کنیم. خواندن سوره اطلاق دارد و هر سوره ای را شامل می شود. البته نباید سوره ای بخواند که خیلی طویل است و مناسبت عقلایی نداشته باشد. باید سوره ای بخواند که یا صغیره و یا متوسطه باشد به شرطیه که وقت از بین نرود. خلاصه اینکه اطلاق روایت محمد بن مسلم بعید نیست لکن به مناسبت این که ختم خطبه است باید سوره ای بخواند که مناسب باشد و طولانی نباشد. روایات خطبه فعل امیر المومنین علیه السلام است و مفهوم ندارد. آنچه در مورد صغیره آمده است فقط یک روایت موثقه است که عرض کردیم می تواند گفت که ظهور مفهومی ندارد.

پس در خطبه اولی سوره بخواند و قصیره هم دخالت ندارد. اما خطبه ثانیه صاحب جواهر فرموده است که در خطبه ثانیه ما دلیل داریم که یک آیه کافی است[20] . در صحیحه محمد بن مسلم آمده است :

«مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ يَحْيَى الْحَلَبِيِّ عَنْ بُرَيْدِ بْنِ مُعَاوِيَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي خُطْبَةِ يَوْمِ الْجُمُعَةِ- وَ ذَكَرَ خُطْبَةً مُشْتَمِلَةً عَلَى حَمْدِ اللَّهِ وَ الثَّنَاءِ عَلَيْهِ- وَ الْوَصِيَّةِ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ الْوَعْظِ إِلَى أَنْ قَالَ- وَ اقْرَأْ سُورَةً مِنَ الْقُرْآنِ وَ ادْعُ رَبَّكَ- وَ صَلِّ عَلَى النَّبِيِّ ص- وَ ادْعُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ- ثُمَّ تَجْلِسُ قَدْرَ مَا يُمْكِنُ هُنَيْهَةً ثُمَّ تَقُومُ وَ تَقُولُ- وَ ذَكَرَ الْخُطْبَةَ الثَّانِيَةَ وَ هِيَ مُشْتَمِلَةٌ عَلَى حَمْدِ اللَّهِ- وَ الثَّنَاءِ عَلَيْهِ وَ الْوَصِيَّةِ بِتَقْوَى اللَّهِ- وَ الصَّلَاةِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ- وَ الْأَمْرِ بِتَسْمِيَةِ الْأَئِمَّةِ ع إِلَى آخِرِهِمْ- وَ الدُّعَاءِ بِتَعْجِيلِ الْفَرَجِ...»[21]

در این روایت سوره به صورت مطلق آمده است.

همچنین در دو خطبه منقول از مولا علیه السلام نیز نقل شده است که در روایت روضه کافی، حضرت در خطبه دوم هیچ سوره و آیه ای نخواندند:

« اللَّهُمَّ اقْبَلْ حَسَنَاتِهِمْ وَ تَجَاوَزْ عَنْ سَيِّئَاتِهِمْ وَ أَدْخِلْهُمْ بِرَحْمَتِكَ فِي عِبادِكَ الصَّالِحِينَ إِلَهَ الْحَقِّ آمِينَ»[22]

لکن در خطبه اول سوره کامل عصر را خواندند. در آن خطبه ای که از مولا علیه السلام در من لا یحضره الفقیه نقل شده است، حضرت در آخر خطبه ثانیه این آیه را خواندند: ﴿رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّار﴾ و سوره قصیره نخواندند[23] .

ظاهر این روایات این است که یک آیه کفایت می کند. مبنای صاحب جواهر این است که ایه هم کافی است. ولو اینکه در موثقه نیامده است. ایشان اشاره ای نیز به عدم الفصل می کند[24] . از آنجایی که هیچ کسی فرق بین خطبه اولی و ثانیه نگذشته است، اینکه در خطبه اولی فرموده است سوره قصیره، از باب مصادیق است و لذا حتی قرائت آیه ای از قران نیز کفایت می کند. منتهی ایشان می گوید در هر دو خطبه؛ یعنی در هر دو خطبه یکفی قرائه آیه ای از قران بخواند. البته می فرماید باید آیه ای تام را بخواند کما اینکه در خطبه مولا آمده است. نباید امام جمعه صرفا ایه ی ﴿مدهامتان﴾[25] را بگوید، لذا باید یک سوره ی تام باشد. کلام صاحب جواهر ملاحظه بشود انشالله در جلسه ی بعد به ادامه ی بحث می پردازیم.

 


[2] الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج3، ص421.« مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ يَحْيَى الْحَلَبِيِّ عَنْ بُرَيْدِ بْنِ مُعَاوِيَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي خُطْبَةِ يَوْمِ الْجُمُعَةِ الْخُطْبَةُ الْأُولَى- الْحَمْدُ لِلَّهِ نَحْمَدُهُ وَ نَسْتَعِينُهُ وَ نَسْتَغْفِرُهُ وَ نَسْتَهْدِيهِ وَ نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ شُرُورِ أَنْفُسِنَا وَ مِنْ سَيِّئَاتِ أَعْمَالِنَا مَنْ يَهْدِي اللَّهُ فَلَا مُضِلَّ لَهُ وَ مَنْ يُضْلِلْ فَلا هادِيَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ انْتَجَبَهُ لِوَلَايَتِهِ وَ اخْتَصَّهُ بِرِسَالَتِهِ وَ أَكْرَمَهُ بِالنُّبُوَّةِ أَمِيناً عَلَى غَيْبِهِ وَ رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ أُوصِيكُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّه‌».
[3] الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج3، ص421.« مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَنْبَغِي لِلْإِمَامِ الَّذِي يَخْطُبُ النَّاسَ- يَوْمَ الْجُمُعَةِ أَنْ يَلْبَسَ عِمَامَةً فِي الشِّتَاءِ وَ الصَّيْفِ وَ يَتَرَدَّى بِبُرْدٍ يَمَنِيٍّ أَوْ عَدَنِيٍّ وَ يَخْطُبَ وَ هُوَ قَائِمٌ يَحْمَدُ اللَّهَ وَ يُثْنِي عَلَيْهِ ثُمَّ يُوصِي بِتَقْوَى اللَّهِ وَ يَقْرَأُ سُورَةً مِنَ الْقُرْآنِ صَغِيرَةً ثُمَّ يَجْلِسُ ثُمَّ يَقُومُ فَيَحْمَدُ اللَّهَ وَ يُثْنِي عَلَيْهِ وَ يُصَلِّي عَلَى مُحَمَّدٍ ص وَ عَلَى أَئِمَّةِ الْمُسْلِمِينَ وَ يَسْتَغْفِرُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَات‌...».
[4] الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج8، ص173.« عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ النُّعْمَانِ أَوْ غَيْرِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ ذَكَرَ هَذِهِ الْخُطْبَةَ- لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع يَوْمَ الْجُمُعَةِ الْحَمْدُ لِلَّهِ أَهْلِ الْحَمْدِ وَ وَلِيِّهِ وَ مُنْتَهَى الْحَمْدِ وَ مَحَلِّهِ الْبَدِي‌ءِ الْبَدِيعِ الْأَجَلِّ الْأَعْظَمِ...».
[5] وسائل الشیعة، الشیخ الحر العاملي، ج7، ص344، أبواب صلاه الجمعه، باب25، ح6، ط آل البيت.« فِي الْعِلَلِ وَ عُيُونِ الْأَخْبَارِ بِأَسَانِيدَ تَأْتِي عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ الرِّضَا ع قَالَ: إِنَّمَا جُعِلَتِ الْخُطْبَةُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ- لِأَنَّ الْجُمُعَةَ مَشْهَدٌ عَامٌّ- فَأَرَادَ أَنْ يَكُونَ لِلْأَمِيرِ سَبَبٌ إِلَى مَوْعِظَتِهِمْ- وَ تَرْغِيبِهِمْ فِي الطَّاعَةِ- وَ تَرْهِيبِهِمْ مِنَ الْمَعْصِيَةِ- وَ تَوْقِيفِهِمْ عَلَى مَا أَرَادَ مِنْ مَصْلَحَةِ دِينِهِمْ وَ دُنْيَاهُمْ- وَ يُخْبِرُهُمْ بِمَا وَرَدَ عَلَيْهِمْ مِنَ (الْآفَاقِ- مِنَ) الْأَهْوَالِ الَّتِي لَهُمْ فِيهَا الْمَضَرَّةُ وَ الْمَنْفَعَةُ- وَ لَا يَكُونُ الصَّابِرُ فِي الصَّلَاةِ مُنْفَصِلًا- وَ لَيْسَ بِفَاعِلٍ غَيْرُهُ- مِمَّنْ يَؤُمُّ النَّاسَ فِي غَيْرِ يَوْمِ الْجُمُعَةِ- وَ إِنَّمَا جُعِلَتْ خُطْبَتَيْنِ- لِيَكُونَ وَاحِدَةٌ لِلثَّنَاءِ عَلَى اللَّهِ- وَ التَّمْجِيدِ وَ التَّقْدِيسِ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ الْأُخْرَى لِلْحَوَائِجِ وَ الْإِعْذَارِ وَ الْإِنْذَارِ وَ الدُّعَاءِ- وَ لِمَا يُرِيدُ أَنْ يُعَلِّمَهُمْ- مِنْ أَمْرِهِ وَ نَهْيِهِ مَا فِيهِ الصَّلَاحُ وَ الْفَسَادُ».
[15] الفقه على المذاهب الأربعة و مذهب أهل البيت عليهم السلام، ج‌4، ص21.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo