< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مهدی گنجی

97/10/23

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: شرطیت فاصله یک فرسخ در نماز جمعه /نماز جمعه /صلاه

خلاصه مباحث گذشته:

استاد در جلسه ی گذشته به بیان فرق های جماعت در نماز جمعه با سایر جماعات پرداختند و مختار ایشان عدم فرق بین این دو نوع جماعت بود. در این جلسه بعد از بیان دو نکته در تکمله بحث قبل، به بیان آخرین شرط صحت نماز جمعه که شرطیت فاصله یک فرسخ بین جمعتین است می پردازند.

 

1دو نکته حول شرطیت جماعت در جمعه

یک نکته ای که از جلسه ی قبل می ماند این است که گفتیم قصد امامت جماعت در حق امام، مقوم جماعت نیست. امام هم اگر جماعت را قصد نکند، همین که مامومین اقتداء کنند جماعت منعقد می شود.

دو نکته در اینجا قابل ذکر است:

    1. اینکه می گوییم امام لازم نیست قصد جماعت کند، با اینکه میداند جماعت مقوم نماز است و نماز بدون جماعت امر ندارد تصویرش آنجاست که غفلت داشته باشد، یا اعتقاد داشته باشد که با اینکه شرط مقوم جمعه جماعت است ولی لزومی ندارد که من هم قصد جماعت کنم. اما اگر در ذهنش این باشد که جماعت شرط مقوم است و با این حال می خواهد نمازی که جماعت نیست را بخواند، این نماز امر ندارد و طبیعتا باطل است. بنابراین باید نیت به گونه ای باشد که به قصد قربت او ضرری واقع نشود. امام می داند که شرط مقوم نماز، جماعت است. امر نماز جمعه روی حصه آمده است و نمی تواند بگوید که دو رکعت نماز که جماعت نیست را می خوانم زیرا در این صورت قصد قربت او مختل می شود. بنابراین نیت نباید به گونه ای باشد که به قصد قربت آن اخلال وارد شود. در ارتکازش این باشد که من قصد جماعت ندارم ولی نمازی را که به قصد آن ها جماعت می شود را می آورم قربه الی الله؛ بنابراین باید امر جمعه را قصد کند که امر جمعه نیز روی نماز با جماعت آمده است ولو اینکه جماعت بعدا تشکیل شود.

بنابراین ما می گوییم امام لازم نیست که قصد امامت و جماعت به خودش را کند ولی باید قصد جماعت ولو اینکه این جماعت با نیت مامومین حاصل شود را انجام دهد. مثلا خودش را عادل نمی داند که جماعت شدن با نیت او باشد، ولی می تواند قصد کند جماعتی را که با نیت مامومین حاصل می شود[1] .

    2. برخی از فقهاء فرموده اند که قصد جماعت در حق امام اصلا امکان ندارد. زیرا جماعت شدن نماز به اختیار امام نیست. هزار بار هم قصد کند که جماعت بخواند ولی مردم اقتداء نکنند محقق نمی شود. جماعت شدن به مجرد نیت نیست و با فعل غیر است که محقق می شود و فعل غیر نیز در اختیار او نیست؛ لذا گفته اند که اصلا معنا ندارد که امام قصد جماعت کند. این کلام را برخی از معلقین عروه در مسائل نماز جماعت مطرح کرده اند[2] .

1.1مختار استاد: امکان قصد امامت از امام

به نظر ما این کلام خلاف ارتکاز است. به نظرمی رسد امام می تواند قصد کند که من چهار رکعت نماز با جماعت می خواند. وجدان ما شاهد بر این است که امام هم می تواند قصد جماعت کند. توضیح:

درست است که این شرط غیر مقدور است ولی وقتی می داند که محقق می شود می تواند قصد کند که نماز من نماز جماعت باشد و من هم امام جماعت باشم، ولو اینکه امامت من متوقف بر این است که آن ها اقتداء کنند. اصل فعل غیر اختیاری نیست، بلکه قید آن غیر اختیاری است. این جا امام می داند که آن ها اقتداء می کنند یا حتی نمی داند، ولی به صورت تقدیری بدین بیان که من نیت جماعت می کنم در صورتی که آن ها نیز اقتداء کردند با هم جماعت بخوانیم، به همین اندازه نیز کافی است. البته ما قبول داریم که قدر متیقن جایی است که بداند که دیگران اقتداء می کنند.

خلاصه اینکه همانطور که صاحب جواهر فرموده است عدم اعتبار نیت جماعت در امام خالی از قوت نیست.

2آخرین شرط نماز جمعه: اعتبار فاصله یک فرسخ بین جمعتین

مسئله ی بعدی شرطی است که صاحب شرایع فرموده است:

«الخامس أن لا يكون هناك جمعة أخرى ‌و بينهما دون ثلاثة أميال فإن اتفقتا بطلتا»[3] .

باید بین جمعتین سه میل یا یک فرسخ فاصله باشد. هر سه میل یک فرسخ است. البته برای کسانی که باید حاضر شوند فرسخین ملاک است، ولی برای انعقاد جمعه یک فرسخ ملاک است. روایات می گوید باید در یک فرسخ یک جمعه باشد. لذا اگر نماز جمعه ی بعدی سر فرسخ دوم هم باشد مشمول روایات واقع نمی شود.

 

2.1اقوال در مسئله

از نظر مذهب ما از مسلمات مذهب است. مخالفین ما اختلاف کرده اند. برخی از آن ها قائل اند که هر کسی می تواند در مسجد خود نماز جمعه بخواند. برخی گفته اند این سر شهر با آن سر شهر باشد اشکالی ندارد. صاحب جواهر به اقوال آن ها اشاره کرده است و مهم هم نیست[4] .

مهم این است که در مذهب ما فتوی و نصا مسلم است که باید یک فرسخ فاصله باشد.

2.2روایات مسئله

در بین روایات عمده روایت، روایت محمد بن مسلم است:

    1. حسنه محمد بن مسلم

«مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَن‌ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ جَمِيلٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: يَكُونُ بَيْنَ الْجَمَاعَتَيْنِ ثَلَاثَةُ أَمْيَالٍ يَعْنِي لَا تَكُونُ جُمُعَةٌ إِلَّا فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ ثَلَاثَةِ أَمْيَالٍ وَ لَيْسَ تَكُونُ جُمُعَةٌ إِلَّا بِخُطْبَةٍ قَالَ فَإِذَا كَانَ بَيْنَ الْجَمَاعَتَيْنِ فِي الْجُمُعَةِ ثَلَاثَةُ أَمْيَالٍ فَلَا بَأْسَ أَنْ يُجَمِّعَ هَؤُلَاءِ وَ يُجَمِّعَ هَؤُلَاءِ»[5] .

برخی به خاطر ابراهیم بن هاشم آن را حسنه نامیده اند که خیلی هم مهم نیست و اثر عملی ندارد. یکون جمله خبریه در مقام انشاء است. یعنی باید بین دو جمعه این مقدار فاصله باشد. در ادامه می فرماید که اگر سه میل محقق شد، سر آن سه میل یک نماز جمعه و سر این سه میل نیز یک نماز جمعه بخوانند اشکالی ندارد.

شیخ طوسی سندی دیگری را نیز نقل کرده است:« مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَعْقُوبَ مِثْلَه‌»

گاه گاهی ما می گوییم که نباید خیلی به الفاظ و کلمات ریز روایات مطلب را نقل کرد زیرا نقل به معنا یک امر متعارفی بوده است. به عنوان مثال این روایت ها قطعا یک روایت بوده است :

    2. روایت دیگر محمد بن مسلم

«بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ عَنْ جَمِيلٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: تَجِبُ الْجُمُعَةُ عَلَى مَنْ كَانَ مِنْهَا عَلَى فَرْسَخَيْنِ وَ مَعْنَى ذَلِكَ إِذَا كَانَ إِمَامٌ عَادِلٌ وَ قَالَ إِذَا كَانَ بَيْنَ الْجَمَاعَتَيْنِ ثَلَاثَةُ أَمْيَالٍ فَلَا بَأْسَ أَنْ يُجَمِّعَ هَؤُلَاءِ وَ يُجَمِّعَ هَؤُلَاءِ وَ لَا يَكُونُ بَيْنَ الْجَمَاعَتَيْنِ أَقَلُّ مِنْ ثَلَاثَةِ أَمْيَالٍ»[6] .

سه میل مطابق با یک فرسخ است. از نظر میل، تقریا هر میل دو کیلومتر بلکه کمی کمتر است.

بنابراین اصل مسئله جای بحث ندارد که در سه میل باید نماز جمعه واحد باشد. لکن از جهاتی این مسئله دارای بحث است:

3چند مسئله حول شرطیت فاصله فرسخ بین خطبتین

3.1مسئله اول: اعتبار مکان یا افراد در فاصله

اینکه گفته می شود یک فرسخ فاصله باشد، مراد فاصله ی بین مکان های آن است یا بین افراد آن است. و خود آدم ها نیز اقل واجب که هفت نفر است ملاک است یا اینکه تمام آن ها ملاک هستند؟ چه بسا اگر مساجد را حساب کنیم یک فرسخ بشود ولی اگر آدم ها را حساب کنیم یک فرسخ نشوند. گاه گاهی افتراق پیدا می کنند.

3.1.1مختار استاد: اعتبار افراد

صاحب جواهر فرموده است معیار نفس جمعتین است. اینکه برخی گفته اند مکان جمعتین، خلاف ظاهر است.[7] در ذهن ما نیز همین است؛ زیرا در روایت جمعتین و جماعتین آمده بود که مراد از آن اشخاص هستند و حمل آن بر مکان خلاف ظاهر است. ظاهر از افراد نیز تمام افراد هستند و تنها مقدار مقوم نماز جمعه ملاک نیست. بین این جماعت و آن جماعت باید فرسخ باشد.

حال سوال می شود که این تمام را چگونه باید حساب کرد؟ یک وقت با یک جایی از این جمعیت حساب می کنیم و می بینیم که یک فرسخ بیشتر است ولی گاهی هست که صف آخر یک نفر است، ما آن یک نفر را حساب کنیم با یک نفر از نماز جمعه دیگر، بعید نیست که این دقت ها مطرح نباشد. تعیین مقدار فاصله موکول به عرف است. شاید عرف بگوید که اگر این یک نفر را در آخر صف پیدا کنیم، فاصله این جماعت با جماعت دیگر کمتر از فرسخ می شود ولی از لحاظ نگاه به اصل جماعت و بدون لحاظ آن یک نفری که در آخر صف است، فاصله یک فرسخ می شود. در این گونه موارد بعید است که اینطور دقت ها منظور صاحب شرایع باشد. هر آنچه عرف حکم کند همان مقدار را حساب می کنند.

حاصل الکلام در اینکه مراد مکان نیست و افراد است شکی نیست و در اینکه مراد از اشخاص تمام افراد است شکی نیست ولی اینکه چگونه این افراد را حساب کنیم موکول به عرف است. حتی شاید بتوان گفت که خود فرسخ هم دقت لازم را نمی خواهد و شاید به مقدارعرفی آن اکتفاء شود. همین که عرفا بین دو جماعت یک فرسخ فاصله باشد کافی است. مرحوم آخوند نیز فرموده اند که در اوزان و امثال آن، عرف تسامح می کنند[8] .

3.2مسئله دوم: اشتراط فرسخ حدوثا یا بقائا

اینکه یک فرسخ شرط است، آیا فقط حدوثا شرط است یا حدوثا و بقاءا شرط می باشد؟ ممکن است جماعت در حدوث یک فرسخ فاصله باشد ولی بقائا یک فرسخ فاصله نباشد. یعنی کم کم ملحق به نماز شدند و حدود صد متر فرق کرد، آیا در این جا بقائا جماعت باطل است یا اینکه همان شرط حدوثی کافی است؟

3.2.1مقتضای قاعده و ارتکاز متشرعی

به نظر می رسد ظاهر فن است که حدوثا و بقائا شرط باشد. اگر خصوص حدوث مراد بود باید قرینه اقامه شود. لکن اینکه نماز جمعه با عدد معتبر منعقد شود و بعد بگوییم که عده ای که اضافه شده اند باعث شدند هر دو نماز جمعه باطل شود با مذاق شریعت سازگار نیست. در مقارنتین همه می گویند که هر دو نماز باطل است و بدان خواهیم رسید. در جایی که هردو باهم شروع شده باشند، هر دو باطل می شود؛ به نظر ما بطلان این نمازی که در ادامه به جهت ازدیاد جمعیت، موجب کم شدن فاصله از یک فرسخ شود، گفتنی نیست.

3.3مسئله سوم: اطلاق یا عدم اطلاق شرطیت فاصله

اینکه فرسخ شرط است، ایا شامل حال غفلت و جهل نیز می شود یا خیر؟! یعنی آیا شرطیت فرسخ اطلاق دارد از حیث این جهات یا خیر؟!

3.3.1اقوال درمسئله

    1. برخی از فقهاء فرموده اند این شرط مختص به ملتفین است و غافل که عاجز است تکلیف ندارد. آن ها قائلند بین جاهل و عالم فرقی نیست ولی ملتفت و غافل با یکدیگر فرق می کنند.

    2. صاحب جواهر فرمودده است ظاهر خطاب نفی است و مانند لا صلاه الا بطهور است، لذا اطلاق دارد و نسبت به تمام فروض عالم و جاهل و غافل را شامل می شود. ایشان می گوید این ها ارشاد هستند و تکلیفی مستقل نیستند. ایشان می گوید این خطابات انشای طلب نیست بلکه انشای شرطیت است[9] .

ما کلام صاحب جواهر را مبنی بر اطلاق خطابات صحیح می دانیم.

3.3.2بررسی جریان لاتعاد در مسئله

بعد از قبول نظرصاحب جواهر مبنی بر اطلاق شرطیت، این بحث مطرح می شود که آیا می توان این دو نمازی را که به دلیل نداشتن شرطیت فاصله، به صورت طبیعی باید حکم بطلان داشته باشند، می توان با لاتعاد درست کرد یا خیر؟

3.3.3بررسی کلام محقق تبریزی رحمه الله

محقق تبریزی می فرمودند که لاتعاد نسبت به جماعت که مقوم است مجال ندارد. ایشان ادعا دارد که حدیث لاتعاد به طور کلی در شرایط خاصه مثل نماز جمعه جاری نمی شود. در نظر ایشان لا تعاد شرایط عامه در نماز را شامل می شود. جماعت بودن یا فرسخ شرط عامه برای نماز ها نیست لذا لاتعاد در آن اطلاق ندارد. ایشان معتقد است ما اینجا در صلاه عام شک نداریم ولی در صلاه خاص شک داریم و لاتعاد شامل آن نمی شود. نماز جمعه که صلاه خاصه است و شرایط آن نیز خاصه است و مختص بدان است مشمول لاتعاد واقع نمی شود. ظاهرا ایشان دیده اند که قدماء در نماز جمعه به لاتعاد متمسک نشده اند خواسته اند توجیهی برای فعل قدما بیاورند.

لکن به ذهن ما این است که اختصاص لاتعاد به شرایط عامه در نماز های یومیه بعید است. به نظر ما شارع به جهت تخفیف بر بندگان با این قاعده خواسته است نماز ها را تصحیح کند لذا شامل نماز های خاص با شرایط خاص نیز می شود.

 


[1] العروة الوثقی (المحشی)، السید محمد کاظم الطباطبائی الیزدی، ج3، ص119..« شبیه همین بیان را محقق بروجردی رحمه الله در حاشیه بر عروه فرموده اند»
[2] العروة الوثقی (المحشی)، السید محمد کاظم الطباطبائی الیزدی، ج3، ص120.. « این بیان را محقق نایینی رحمه الله در حاشیه بر عروه مطرح کرده اند»

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo